روز ملی سینما و كتابهایی كه برای ما از پرده نقرهای حرف میزنند
گیشه کلمات
سینما برای همه جذاب است. هركسی با یك چیز و بخش از این هنر ارتباط برقرار میكند و از زاویه خودش آن را میبیند. حتی آن كسی كه كمخوابی دارد هم با آن ارتباط برقرار میكند؛ به عبارتی از سالن تاریك و نسبتا ساكت سینما (آنجا صدای همهمه مردم، بوق ماشینها و ونگونگ بچه نمیآید و فقط صدای دیالوگهای بازیگران است كه معمولا خیلی هم بلند نیست) برای برطرف كردن كمخوابی خود استفاده میكند و دقایقی را به خوشی سپری میكند. حالا یكی دنبال بازیگر مورد علاقهاش است، دیگری بهخاطر كارگردانی كه دوست دارد پایش را در سالن سینما گذاشته و یكی دیگر نكات فنی سینما برایش شگفتیساز است و بعضیها هم دنبال قصه و سرگذشت انسانهایی هستند كه در سینما و فیلمهایی كه روی پرده نقرهای آنها نمایش داده میشود. برای همین میگویم هركس سینمای خودش را دارد و از منظری به آن نگاه میكند و جذابیتهایی در نظرش مجسم میشود. سینما اساسا پدیده جذابی است و هركسی با هر سن و سالی را به سمت خود میكشد و كسی نیست كه در برابر این پدیده واكنشی نداشته باشد و حتی شاید بتوان بعد از فوتبال آن را به عنوان مهمترین پدیده قرن نامید. حتی از حیث درآمدزایی و پولسازی نیز باید این «هنر - صنعت» را در رده اولینها دانست هرچند صنعت بازی در حال پیشی گرفتن از آن است، ولی سینما همچنان یك صنعت پردرآمد است! هنری كه حالا بیش از یك قرن است كه پایش به ایران رسیده و مخاطبان بسیاری نیز به خود جلب كرده، هنری كه ابتدا كاركردی تجملی در دربار قاجار داشت، اما به مرور تودههای مردم را با خود درگیر كرد و توجه آنها را به سمت خود كشید. در مرور كتابهای مرتبط با سینما از داستانها و رمانهایی كه اهالی سینما نوشتهاند تا كتب تاریخی سینمایی و تاریخ شفاهی اهالی سینما در كنار كتب نظری و آموزشی دیده میشود برای همین در این عرصه نیز هركس با توجه به سلیقه و علاقهاش میتواند دست به انتخاب بزند و موردی را برای مطالعه برگزیند. كتابهایی كه برخی از آنها میتواند تصویر متفاوتی از سینما در ذهن مخاطب ایجاد كند یا شخصیتها و اتفاقاتی را به او نشان دهد كه پیش از این تصوری درباره او در ذهنش نداشته است. در این گزارش كه بهانه روز ملی سینما (۲۱ شهریور) نوشته شده سراغ كتابهایی رفتهایم كه هركدام گوشههایی از این هنر را برای مخاطبان روایت كردهاند و هركسی با هر سلیقهای میتواند از میان آنها دست به انتخاب كتابی كه دوست دارد بزند.
یونس فردوس روزنامهنگار
اولین چیزی كه درباره سینماییها توجهبرانگیز است كارهایی است كه به قلم خودشان است. كارهایی كه كارگردانها یا بازیگران و سایر اهالی سینما یا خود تألیف كردهاند یا مترجم آنها بودهاند. از مسعود كیمیایی و داریوش مهرجویی تا نرگس آبیار و جلیل سامان از جمله كارگردانهایی هستند كه دست به قلم بردهاند و سوا از فیلمنامههایی كه نوشتهاند، رمان و داستان نوشتهاند. مسعود كیمیایی را باید شاخصترین چهره در این عرصه دانست، او با رمان «جسدهای شیشهای» سر و صدای زیاد بهپا كرد و نشان داد داستانگویی مهمترین خصیصه اوست و فرقی ندارد پشت دوربین باشد یا قلم دست بگیرد. هرچند او در سالهای اخیر در عرصه فیلمسازی موفقیتی كسب نكرده و بیشتر تكرارهای ناموفق قبلی خود بوده است. جلیل سامان هم به عنوان یكی از فیلمسازان نسلهای بعدی با نوشتن یك رمان یكی از كارگردانهایی است كه توانست توجه مخاطبانی كه آثار تصویریاش را میپسندند به خود جلب كند و ثابت كند همانطور كه فیلم میسازد، میتواند قصه تعریف كند و مخاطب را هم راضی كند. داریوش مهرجویی هم یكی از سینماگران فعال در عرصه نوشتن است و آخرین رمانش نیز همین سال گذشته روانه بازار كتاب شد.
اما در عرصه ترجمه گاهی اینطور بهنظر میآید كه بازیگران و سینماگران بیشتر برای اینكه تواناییهای دیگر خود را به نمایش بگذارند دست به كار میشوند حتی كتابسازیهایی نظیر كتاب عكس و روایتهای شاعرانه و... نیز از این نگاه استثنا نمیشوند و اینطور بهنظر میرسد كه هنرپیشهها برای نشان دادن توانمندیهای خود وارد آن عرصه شدهاند، همانطور كه برخی وارد فضای خوانندگی شده و در قامت یك خواننده عرضاندام كردهاند. در هر صورت نوشتن آن هم در عرصه غیرتخصصی این گروه از هنرمندان (شعر، داستان و رمان اعم از تألیف یا ترجمه) یكی از فعالیتهایی است كه به آن اهتمام جدی دارند.
سینما در قصهها
یک گونه دیگر از آثاری كه میتوان به آنها اشاره كرد داستانها و رمانهایی است كه در آنها سینما محوریت دارد. آثاری مانند «یك نیمروز سوخته» كه به ماجرای سینما ركس آبادان پرداخته و مناسب سن نوجوانان است و در آن از یك اتفاق كه شاید بهوقوع پیوستن انقلاب را سرعت بخشید، سخن گفته و با زبان داستانی مخاطب نوجوان را در جریان یك اتفاق غیرانسانی تاریخی قرار داده است.
رمان «رژیسور» اثر سعید تشكری هم یكی از آن آثاری است كه همزمان هم بخشی از تاریخ ایران را بازگو میكند و هم سینمایی در مشهد را تبدیل به صحنه روی دادن بخشی از اتفاقات داستان كرده است. رمانی كه در روزهای حمله قزاقها به حرم رضوی و به توپ بستن حرم امام هشتم اتفاق افتاده و خواننده با بخشی از تاریخ از دریچه روایت «رژیسور» داستان سعید تشكری آشنا میشود!
رمان «سینماگر شهر نقره» از نویسنده افغانستانی، محمدآصف سلطانزاده كه روایت یك جوان سینماخوانده است كه جنگ او را از شهر و كشورش آواره شده و اتفاقاتی برایش پیش میآورد. داستانی كه در آن نقدهایی به لایههای اجتماعی در افغانستان وارد میكند و جنگ را عامل بسیاری از پسرفتهای این كشور و فرهنگش معرفی میكند.
رمان «پردهخوان» اثر نویسنده آلمانی از آن كارهایی است كه برای كسانی كه با سینما صامت آشنایی دارند میتواند یادآور خاطرات جذابی باشد. روایتی مربوط به تسلط نازیها بر آلمان و اتفاقاتی كه در دهههای 30 و 40 میلادی افتاده و از زبان شخصیتی فراموش شده در میان اهالی سینما بازگو شدهاست.
داریوش مهرجویی هم در قصههایش معمولا یك كارگردان حضور دارد كه در بخش دیگری به آنها اشارهای كردیم.
در گفتوگو با فیلمساز
یكی از گونههای رایج در رشتههای مختلف هنری و غیر آن، قالب مصاحبه و گفتوگوست. مصاحبههایی كه با سینماگران شده بهعنوان یكی از راههای ورود به جهان شخصی آنها مورد استفاده قرار میگیرد. به عبارتی بعد از آثار اهالی سینما، گفتوگوها و مصاحبههایشان راه ورود به جهان آنهاست. از عباس كیارستمی تا دیوید لینچ كتابهایی دارند كه در آنها به گفتوگو نشستهاند و نكاتی درباره فیلمسازی و فیلمهایشان را برای مصاحبهكننده تشریح كردهاند.
كتابهایی مثل «گفتوگو با عباس كیارستمی»، «مهرجویی، كارنامه چهل ساله»، «رودررو با اصغر فرهادی»، «كتاب مسعود كیمیایی»، «خانهای با شیروانی قرمز» یا كتابهایی از چهرههای سینمای پیش از انقلاب از جمله آثاری است كه میتواند تصویری از فعالیت این گروه از هنرمندان را به نمایش بگذارد. ارزش این كتابها از این جهت است كه میتوان بهعنوان سند به آنها نگاه کرد هرچند یكطرفه نمیتوان اعتماد كرد و باید روایت مؤید آن نیز وجود داشته باشد، اما به هر صورت بهعنوان یك روایت قابل توجه است. علاوه بر این گفتوگوهایی كه درباره سینماست و خیلی شخصی نیست. برای مثال گفتوگوی كارگزاران فرهنگی در عرصه سینما یا سینماگران درباره یك موضوع خاص نیز در این دسته قرار میگیرند؛ كتاب «از نگاه سینماگران دهه ۱۳۶۰» یكی از آثاری است كه گفتوگوهایی با كارگردانهای شاخص و جریانساز سالهای دهه 60 در كنار هم قرار گرفته تا تصویری از سینمای آن روزها بهدست دهد كه بسیاری از آن دهه با عنوان پایههای سینمای دهه 70 و 80 و حتی 90 یاد میكنند.
در این گروه میتوان گفتوگوهای سینماگران خارجی را نیز قرار داد. سینماگرانی كه بسیاری از آنها بهعنوان جریانسازان سینمای جهان بودهاند و آثارشان در آموزشگاههای سینمایی تدریس و بررسی میشود. «گفتوگو با برگمان»، «گفتوگو با فلینی»، «گفتوگو با آنتونیونی»، «گفتوگو با تورفو»، «گفتوگو با جارموش» از جمله آثاری است كه در این دسته میتواند به عنوان یك منبع برای آنهایی كه با اینگونه آثار ارتباط برقرار میكنند مورد استفاده قرار گیرند. حتی كتابی مانند «صید ماهی بزرگ» نمایی از سیر و سلوك یك كارگرادن مانند دیوید لینچ در رسیدن به آنچه اثر هنری میخواند به خواننده نشان میدهد.
از تاریخ به پرده نقرهای
تاریخ پای ثابت همه موضوعات است. در هر موضوعی كه بخواهید چیزی بخوانید یا تماشا كنید حتما تاریخ هم برای خودش جایگاهی دارد و نمیتوانید بدون رجوع به آن در آن موضوع بخوانید یا بنویسید. سینما هم از آن موضوعاتی است كه بسیاری در آن دست به تاریخنگاری زدهاند. در موضوع سینما هم كتب تاریخی بسیاری منتشر شده كه برخی از آنها برای كسانی كه میخواهند تاریخ مطالعه كنند میتواند روزنههای مفید به سمت این هنر باز كند و برخی نیز گاهی مخاطب را از اصل دور میكند.
كتاب «تاریخ سینمای ایران؛ از آغاز تا سال ۱۳۵۷» كه مسعود محرابی آن را تألیف كرده یكی از آن آثاری است كه مروری كلی و قابل فهم را برای خواننده فراهم میكند، مؤلفی كه همین چند روز پیش دار فانی را وداع گفت و حالا آثارش در دسترس مخاطبان است. این كتاب با زبانی روان میتواند به نیازهای ابتدایی علاقهمندان به تاریخ سینما پاسخ بگوید هرچند ایراداتی نیز بر آن وارد است.
كتاب دیگری كه در نوع خود باید آن را فتح بابی در حوزه تاریخنگاری سینما دانست، «حكایت سینماتوگراف» است. سعید مستغاثی در این كتاب تلاش كرده روایتی از پشت پرده سینما و عوامل دخیل در این صنعت ارائه كند و از این زاویه سینما و اتفاقات آن را بررسی و تحلیل كند. این كتاب از این منظر كه خواننده تنها با تاریخ صرف روبهرو نیست و با تحلیل همراه است در نوع خود یكی از آثار متفاوت در میان آثار موجود است.
كتاب «تاریخ سینمای ایران» كه در دو جلد توسط جمال امید نوشته شده یكی از كتب مهم در زمینه تاریخ سینمای ایران است و علاقهمندانی كه به جزئیات تاریخی علاقه دارند میتوانند به این كتاب مراجعه كنند، هرچند این اثر یك كار پژوهشی عظیم است كه شاید مخاطب عادی نتواند با آن ارتباط برقرار كند و خواندنش از حوصله او خارج باشد.
در این بین آثار دیگری نیز هستند كه گاهی برای مخاطب عادی كه دنبال یك روایت تاریخی است مفید نیست و میتواند در صورت شناخت نداشتن مسیر اشتباهی پیش پای او باز كند. برای نمونه دوره «فرهنگ فیلم سینمای ایران» یكی از آن آثاری است كه شاید تصور شود كاركرد تاریخی دارد در حالی كه یك مجموعه با رویكرد فیلمشناسی تاریخی است و در آن مؤلف تولیدات سینمای ایران را براساس سال گردآورده و توضیح كوتاهی كنار آن قرار داده است. كتابی كه مناسب مخاطب تخصصی سینماست و در جستوجوی تولیدات سینمایی سالهای مختلف است و برای مخاطب عادی كاركرد تاریخی زیادی ندارد. اما توصیه كلی در این زمینه این است كه از مشورت افرادی كه در این زمینه مطالعاتی داشتهاند سود برده شود، زیرا با یك جستوجوی ساده در گوگل با حجم بسیاری از كتابها روبهرو میشوید كه عنوان «تاریخ سینما» روی خود دارند و شاید بسیاری از آنها كاركردی مدنظر مخاطب است را نداشته باشند و تهیه آنها هزینه اضافهای به مخاطب تحمیل كند.
مراقب این كتابها باشید!
بالاتر هم درباره كتابسازی برخی سخن گفته شد و به دلیل حضور نامهای مشهور و سرشناس در این عرصه گاهی مخاطب دچار گمراهی میشود. برای نمونه كتابی با عنوان «من خانهم» نامههای عباس كیارستمی به همسرش است. كتابی كه با قیمت بالایی با عنوان «پارهنامههایی از عباس كیارستمی» همراه با عكسهایی كه مفهوم خاصی ندارد منتشر شده و چون نام كارگردان سرشناسی چون عباس كیارستمی روی آن است مخاطب را وسوسه میكند این كتاب را تهیه كند، ولی در عمل چیزی دستگیرش نمیشود، چون عبارت «پارهنامهها» گویای چیزی است كه در كتاب آن هم نه با قلم چاپی، بلكه اسكنی از دستنوشتههای این كارگرادن با آن روبهرو خواهیم شد. یا باز كتابی از همین كارگردان كه دستنوشتههای او در سررسیدی گردآوری شده و در قالب یك كتاب با عنوان «مرگ و دیگر هیچ» منتشر شده و حالت تأملات او در لحظات خلوتش را دارد. از این دست كتابسازیها از سوی ناشران با استفاده از نامهای سرشناس اهالی سینما زیاد به چشم میآید كه نشان میدهد بهرهگیری از نامهای مطرح برای كسب درآمد در این حوزه فرهنگی نیز به چشم میخورد و مخاطبان را گاهی فریب میدهند.