نسخه Pdf

همکاری برای فروپاشی زندگی

دعواهای زن و شوهری از اداره به دادگاه ختم شد

همکاری برای فروپاشی زندگی

سیما فراهانی تپش

طیبه و محسن وقتی با یکدیگر همکار شدند، تصمیم به ازدواج گرفتند. ولی این ازدواج عاشقانه تنها دو سال بیشتر دوام نیاورد. این زوج که دیگر تحمل دعوا در محیط کارشان را نداشتند، راهی دادگاه خانواده تهران شدند. آنها در همان محل کارشان تصمیم به جدایی گرفتند. 
زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت درباره ماجرای زندگیش گفت: من و محسن در محل کارمان با هم آشنا شدیم. محسن در بخش مالی شرکت کار می‌کرد و من هم بعد از ورود به عنوان کارمند بخش اداری مشغول کار شدم. مدتی که گذشت من و محسن تصمیم به ازدواج گرفتیم. او عاشق شده بود و می‌گفت بدون من نمی‌تواند زندگی کند. من هم عاشقش شدم و وقتی پیشنهاد ازدواج داد، بلافاصله قبول کردم. اوایل همه چیز خوب پیش می‌رفت اما کم‌کم زندگی، آن روی دیگرش را به ما نشان داد و همه چیز به هم ریخت. 
من و محسن مدام به خاطر مسائلی که در محل کارمان اتفاق می‌افتاد، با هم درگیر می‌شدیم. 
هر روز در محل کار استرس داشتیم و با اعصاب‌خردی کارمان را انجام می‌دادیم. دیگر کارمان شده بود غر زدن و سرک کشیدن در مسائل همدیگر. هر شب باید بابت انجام هرکار یا حرفی در محل کار به هم توضیح می‌دادیم. روی کارها و رفتارهایمان حساس شده بودیم. یک سال گذشت و زندگی من و محسن سر و سامان نگرفت. ما همیشه با هم قهر بودیم و دعوا داشتیم. تا این‌که با خودم گفتم اگر ما هر روز در محیط کار همدیگر را نبینیم اوضاع بهتر خواهد شد. حتی با یک مشاوره هم صحبت کردم و او نیز همین پیشنهاد را داد. اما از وقتی موضوع را با محسن در میان گذاشتم دعواهای ما بیشتر هم شد. او به یک مرد شکاک و عصبی تبدیل شده که تصور می‌کند من می‌خواهم با این کار او را از خودم دور کنم. برای همین در محل کار بیشتر در کارهایم سرک می‌کشد. از روزی که ازدواج کردیم تا امروز من و محسن یک روز خوش نداشتیم. آخرین بار هم چنان آبروریزی در محل کارمان پیش آمد که هردو تصمیم به جدایی گرفتیم. تمام همکارانمان هم متوجه دعواهای ما در محیط کار شدند. برای همین دیگر نمی‌خواهیم کنار هم زندگی کنیم. 
در ادامه مرد جوان نیز به قاضی گفت: آقای قاضی همکار بودن با همسرم باعث شد بیشتر او را بشناسم. تا جایی که دیگر دلم نمی‌خواهد در کنار این زن خودخواه زندگی کنم. او در محیط کار مرتب با من لج می‌کند و رفتارهایی را که دوست ندارم، انجام می‌دهد. به حرف‌هایم گوش نمی‌کند و مرتب دعوا راه می‌اندازد. از روی عمد کارهایی می‌کند که اعصابم خرد شود. یک روز خوش برایم نگذاشته است. برای همین تصمیم به جدایی دارم و دیگر نمی‌خواهم در کنارش زندگی کنم. این زن، خودخواه و لجباز است و درست دست روی نقطه ضعف من می‌گذارد. 
در پایان نیز قاضی رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در فرصت پیش آمده با یک مشاوره خانواده صحبت کنند. 

معایب و مزایای زوج همکار
سارا شقاقی، روان‌شناس در این ارتباط می‌گوید: ازدواج با همکار در کنار مزایایی که دارد، با معایبی هم همراه است. شناخت نسبی از یکدیگر، علایق و رفتار هم از مزایای ازدواج با همکار است. شما زمان زیادی را با همکارتان در محیط کار سپری می‌کنید، بنابراین شناخت کافی از یکدیگر پیدا کرده و نسبت به اخلاق کاری، سلیقه و خیلی چیزهای دیگر از همدیگر آگاهی دارید. از سوی دیگر، از نظر کاری بهتر هم را درک می‌کنید و اگر در کار مشکلی پیش بیاید می‌توانید روی کمک همسرتان حساب کنید و او تعهد حرفه‌ای شما به کارتان را درک می‌کند.
اما این انتخاب، معایبی هم دارد که اگر به آن توجه نشود می‌تواند مخرب و آفت زندگی باشد. زوج‌هایی که در یک محیط کار می‌کنند باید یاد بگیرند در محل کار، همکار هستند و موضوعات زندگی مشترک را نباید به محل کار بکشانند. زن و مرد زمانی که همکار هستند، زمان بیشتری کنار هم بوده و اگر این موضوع را کنترل نکنند بعد از مدتی به یکنواختی می‌رسند. یکنواختی در زندگی آفتی است که باید آن را حل کرد تا به سمت طلاق عاطفی نرفت. 
اما اگر در زندگی با شکست روبه‌رو شدند سعی کنند در کار، آن را دخیل ندهند و مانند قبل از آشنایی و دو همکار به کار خود ادامه دهند، در غیر این صورت یک نفر از آنها مجبور به ترک کارش خواهد شد.
ضمیمه قاب کوچک