ســتــاره نشدند

به مناسبت سالروز تولد پارسا پیروزفر، سراغ بازیگرانی رفته‌ایم كه می‌توانستند در سینمای ایران ستاره شوند، اما نشدند

ســتــاره نشدند

در صنعت سینما به بازیگری ستاره سینما می‌گویند كه ارزش مالی و اقتصادی و سرمایه‌ای برای نظام فیلمسازی داشته باشد و مردم برای دیدن آن ستاره، صف بكشند و با شور و شوق به تماشای فیلم‌های او بروند. اتفاقی كه اگر این شرایط استثنائی اخیر كرونایی را حساب نكنیم، هنوز هم در هالیوود و بالیوود رخ می‌دهد و ستاره‌های سینما، ارج و قرب و جایگاهی دارند و معمولا حضورشان در هر فیلم، مساوی با فروش بالای اثر در گیشه و رسیدن به سود برای تهیه‌كننده یا شرکت تولیدكننده است. در قیاس مع‌الفارق سینمای ایران با سطح اول و درجه یك سینمای جهان، اساسا ما چهره‌های بسیار انگشت‌شماری داریم كه وضعیت و شرایطی حوالی ستاره‌های جهان داشته باشند. شاید مجموع ستاره‌های سینمای ایران آن هم به نسبت و مختصات سینمای نحیف و كم‌رمق خودمان، چهار پنج بازیگر داشته باشیم كه مخاطبان به فیلم‌های آنها اقبال بالایی نشان می‌دهند.

اساسا سینمای ایران، به‌جز مقاطعی در سینمای پیش از انقلاب كه آن‌موقع هم سه چهار ستاره محبوب و پرفروش داشت و چند نفری هم در دهه‌های 70 ، 80 و 90 كه شاید تعدادشان در مجموع به 10 نفر هم نرسد، چندان به ستاره‌ها روی خوش نشان نداده یا به عبارت بهتر اصلا نتوانسته موقعیت ممتازی را برای ستاره‌ها به وجود بیاورد. سازوكار سینمای ایران و كیفیت فیلمنامه‌ها و تربیت بازیگران، به گونه‌ای نبود و نیست كه جایی برای ظهور و جولان ستاره‌ها باشد و اگر هم گاهی فیلم‌هایی پرفروش می‌شود، شاید بیشتر به مسائل مختلف دیگری ربط داشته باشد تا صرفا حضور فلان بازیگر در فیلم.  با این حال تاكید می‌كنیم باتوجه به بضاعت سینمای ایران، ستاره‌ها یا بازیگران نقش اولی داشتیم و داریم كه گاهی فیلم‌ها به‌خاطر حضور آنها با اقبالی در گیشه روبه‌رو می‌شود. اما در این گزارش، كاری به این بازیگران مشخص نداریم، بلكه می‌خواهیم از بازیگرانی سراغ بگیریم كه معیارهای ستاره شدن در سینمای ایران را داشتند، اما این اتفاق برای آنها رخ نداد و نتوانستند ظرفیت خود را برای در اوج و همیشه اول بودن ارتقا دهند. حالا یا خودخواسته بوده كه كمی بعید است هیچ بازیگری خودش را از رسیدن به چنین موقعیت و موفقیتی محروم كند یا این خاصیت سینمای ایران است كه نمی‌تواند ستاره‌های متعددی را رشد و به آنها پروبال دهد و به سرمایه‌های بازیگری خود بیفزاید.  در این گزارش سراغ جوان اول‌های دوره‌های مختلف سینمای پس از انقلاب و بیشتر سال‌های اخیر رفتیم كه در فیلم‌هایی درخشیدند یا دست‌كم دیده شدند، اما در ادامه خبری از آنها نشد درحالی‌كه می‌شد باتوجه به برخورداری آنها از ویژگی‌های ستاره شدن همچون چهره و فیزیك مناسب، انتظار درخشش این چهره‌ها را در نقش‌ها و فیلم‌های دیگری هم داشت. ذكر این نكته ضروری است كه بسیاری از بازیگران خوب و مستعد كه همچنان در فیلم‌ها و سریال‌ها و نمایش‌ها حضور دارند، جایی در این گزارش ندارند. به دلیل این‌كه اساسا خوب یا بد فاقد آن جنبه‌های ظاهری و كلیشه‌ای ستاره‌شدن هستند.  همچنین اشاره ما در این گزارش به بزرگوارانی كه نتوانستند تبدیل به ستاره سینما شوند، به هیچ وجه مترادف با بازی بد آنها نیست و چه‌بسا در برخی فیلم‌ها و نقش‌ها خوش درخشیده باشند. بحث تنها این است كه این درخشش مدام و مستمر نبوده كه منجر به ورود آنها به باشگاه ستارگان سینمای ایران شود.


آقایانی كه ستاره نشدند
چهره و فیزیك و قد و قامت خوب، یكی از اصلی‌ترین ویژگی‌های ستاره‌شدن در همه جای دنیاست و سینمای ایران هم طبق همین قاعده، در مقاطعی و در دوره‌هایی، چهره‌های تازه‌ای را به خود می‌بیند. اما گاهی این ظهور ناگهانی یا تدریجی، چندان خوش‌یمن و موفقیت‌آمیز نیست و با همان سرعت هم شاهد سقوط ستاره‌های تازه‌وارد هستیم یا دست‌كم آنها در صورت بقا و ادامه فعالیت در سینما و تلویزیون، در نقش‌ها و آثاری ظاهر می‌شوند كه عاری از هرگونه شمایل و درخشش ستارگی است و تنها می‌توان به آنها به‌عنوان بازیگرانی شناخته‌شده و شاید هم محبوب نگاه كرد كه با وجود بازی در نقش اول فیلم‌ها، ارزش سرمایه‌ای و سودآوری ندارند. درحالی‌كه توقع می‌رفت سینمای ایران با فیلمنامه‌ها و نقش‌هایی جذاب، وجوه ستارگی آنها را تقویت كند و فیلم‌های پرمخاطب و پرفروشی با حضور این بازیگران بسازد.


عبدالرضا زهره‌كرمانی، یكی از بازیگرانی بود كه از چهره مناسبی برای ستاره‌شدن برخوردار بود و بازی‌اش در سریال غریبه و فیلم‌های هیوا، نسل سوخته و قارچ سمی، دیده شد و نوید روزهای بهتری برای او در سینما را می‌داد، اما زهره كرمانی در ادامه تغییر مسیر داد و تبدیل به یك جهانگرد شد!
دانیال حكیمی با آن صدای منحصربه‌فرد و استعداد در بازیگری، می‌توانست یكی از ستاره‌های سینمای ایران باشد، اما انتخاب‌های نه‌چندان خوب در سینما و تمركز در تلویزیون و تئاتر، حكیمی را از ستاره‌شدن دور كرد.
مهدی احمدی، بازیگر شب‌های روشن كه توامان از وجاهت چهره و متانت شخصیتی برخوردار است، گزینه خوبی برای ستاره‌شدن بود اما با وجود فعالیت تقریبا مستمر در بازیگری، بیشتر در فیلم‌های هنری ظاهر شد تا سینمای بدنه و تجاری. تمركز او در رشته نقاشی هم شاید در این ستاره‌نشدن، نقش داشته باشد.
حمیدرضا پگاه، چهره و قد و قامت مناسبی برای ستاره‌شدن داشت، درخشش او در سریال تفنگ سرپر و فیلم این زن حرف نمی‌زند هم نشان از ظرفیت بالای او در این زمینه داشت، اما تركیب پیشنهادها و انتخاب‌ها، پگاه را از ستاره‌شدن دور كرد.
شهرام حقیقت‌دوست، یكی از خوب‌های بازیگری است و حتی یكی از ملزومات ستارگی به‌ویژه در دهه‌های 70 و 80 را هم داراست یعنی چشم‌های رنگی! اما او هم با وجود فعالیت مدام و مستمر در بازیگری سینما و تلویزیون و نمایش توانایی‌هایش، ستاره نشد. شاید برخی بازیگران در سینما در نقش‌های مكمل بیشتر می‌درخشند. اما حقیقت‌دوست همیشه در تئاتر، در اوج است و درخششی ستاره‌وار دارد.
دانیال عبادی با این‌كه از اواخر دهه 80 در سینما فعال است و ویژگی‌های ظاهری ستاره‌شدن را داشت، اما انتظارات را در این زمینه برآورده نكرد. شاید اگر در دهه 60 و در دوران دوبله فیلم‌ها فعالیت می‌كرد، گوینده‌های خوش‌صدایی مثل خسرو خسروشاهی و سعید مظفری، نقش مهمی در موفقیت و رساندن او به مقام ستارگی ایفا می‌كردند اما حالا این جنس صدا در تركیب با برخی لحظات ناپخته در بازیگری، عبادی را از موقعیتی كه انتظارش را می‌رفت دور كرده است.
درخشش پوریا پور سرخ در فیلم روز سوم امیدواری‌های زیادی برای ستاره شدن او ایجاد كرد، اما برخی انتخاب‌های نامناسب و بعضی از بازی‌هایش كه جنبه‌های اغراق‌شده‌ای داشت، امكان ستاره شدن را از او گرفت.
كامبیز دیرباز یكی از مستعدترین بازیگران سال‌های اخیر است و با بازی‌های خوب در فیلم‌های اخراجی‌ها، دوئل، به نام پدر و عیار 14 نوید ستاره‌ای مستعد را به سینمای ایران داد. اما حضور در برخی نقش‌های نه‌چندان جذاب و آثار ناموفق در گیشه، باعث شد دیرباز به ستاره تبدیل نشود.
حامد كمیلی باوجود فعالیت مستمر و برخی بازی‌های خوب در سینما همچون پسر آدم دختر حوا، ایتالیا ایتالیا، خوب بد جلف 2؛ ارتش سری و فیلم هنوز اكران نشده سینماشهرقصه، درمجموع نقش‌ها و فیلم‌هایی در كارنامه سینمایی‌اش دارد كه با متر و معیارهای ستارگی همخوانی ندارد، درحالی‌كه او ظرفیت تبدیل‌شدن به یك ستاره سینما را داشت.
شاهرخ استخری، شاهد احمدلو، پویا امینی، امیررضا دلاوری، امین زندگانی، مهدی سلوكی، عباس غزالی، علیرضا جلالی تبار، پیمان قاسمخانی، آرش مجیدی، یوسف مرادیان و حسام نواب صفوی، ازجمله بازیگرانی هستند كه از شرایط و ویژگی‌های ظاهری برای ستاره شدن در سینما برخوردار بودند، اما به دلایل مختلف به این موقعیت نرسیدند. به‌عنوان‌مثال، قاسمخانی بیشتر ترجیح داد بر نویسندگی و فیلمسازی متمركز باشد، همین‌طور احمدلو كه بیشتر كارگردانی كرد تا بازی.




خانم‌هایی كه ستاره نشدند
افسانه پاكرو با فیلم رویای خیس تا حدودی نشان داد سینمای ایران می‌تواند به‌عنوان یك ستاره روی او حساب باز كند، اما انتخاب‌ها و جنس بازی‌اش در ادامه نشان داد همان «تا‌حدودی» هم چندان درست نبود! بازی‌های او در فیلم‌های متأخرترش همچون دو عروس و این زن حقش را می‌خواهد هم امیدواركننده نبود.
بازی خوب الهام حمیدی در خیلی دور خیلی نزدیك، دیده و تحسین شد و هرچند این فیلم اثری از سینمای بدنه نبود، اما امیدواری‌هایی را برای ستاره شدن حمیدی در ادامه به وجود آورد، ولی برخی فیلم‌ها و نقش‌های ناموفق و جنس بازی تكراری، این بازیگر را از گردونه ستاره شدن خارج كرد.
لاله اسكندری كه از ویژگی‌های ظاهری ستاره شدن برخوردار بود و حتی چشمه‌هایی از استعداد را در آثاری چون خاك سرخ و رقص پرواز و این زن حرف نمی‌زند، نشان داده بود در ادامه فعالیتش حضور چشمگیر و موفقی نداشت و از ستاره شدن دور و دورتر شد. بازی اخیرش در تیغ و ترمه هم بیشتر حسرتی دراین‌باره ایجاد كرد.
لیلا اوتادی شاید در دهه 80 و دریکی دو فیلم مثل چپ‌دست نشانی از ستاره سینما را داشت و برخی پیش‌بینی می‌كردند می‌توانند در ادامه هم‌روی او حساب كنند، اما انبوه نقش‌ها و فیلم‌های ضعیف، تیر خلاص را به ستارگی اوتادی زد.
سحر جعفری جوزانی، چكامه چمن ماه، ماه‌چهره خلیلی، لیلا زارع، سولماز غنی، رعنا آزادی ور، خاطره اسدی، خاطره حاتمی، بهاره افشاری، بهاره كیان افشار، خزر معصومی، نورا هاشمی و روناك یونسی ازجمله بازیگرانی هستند كه ظرفیت‌هایی برای ستاره شدن در سینمای ایران داشتند، اما بنا به دلایلی این اتفاق برای آنها نیفتاد.



پارسا پیروزفر؛ ستاره تئاتر
جوانان زیادی با میزان وجاهت كمتری نسبت به پارسا پیروزفر به سینما آمدند و در مقاطعی با همان سازوكار و بضاعت اندك سینمای ایران، ستاره یا شبه‌ستاره شدند و رفتند. به‌ویژه در اواخر دهه 70 و 80 كه چشم رنگی بودن، متر و معیاری برای جلب توجه تماشاگران جوان و عاشق‌پیشه و فروش فیلم‌ها در گیشه بود. خود پیروزفر هم البته در همان دوره در سینما فعالیت می‌كرد و باتوجه به كمالِ جمالش، به‌راحتی امكان ستاره شدن را داشت، اما او ظاهرا به‌طور خودخواسته چندان نمی‌خواست آلوده فضای تجاری و بدنه سینمای ایران شود و به‌جز یكی دو مورد مثل دختری به نام تندر و نقاب، چندان میلی به سینمای گیشه نداشت. در عوض ترجیح داد در فیلم‌های بزرگانی چون داریوش مهرجویی و مسعود كیمیایی حضور داشته باشد.
هرچه زمان گذشت پیروزفر به سمت تئاتر بیشتر گرایش پیدا كرد و به‌ویژه در سال‌های اخیر، برخی آثار شاخص نمایشی جهان را با ترجمه و كارگردانی و بازی خودش روی صحنه برده كه همه آنها با اقبال تماشاگران روبه‌رو بوده است. درواقع پیروزفر در سال‌های اخیر بیشتر ستاره تئاتر بوده، درحالی‌كه همیشه این امكان را داشت كه در سینما به مقام ستارگی دست پیدا كند. زندگی در خارج از كشور و حضورهای هرازگاهی در ایران هم شاید یكی از علت‌های گزیده‌كاری پیروزفر در سینما باشد. او در تلویزیون هم بسیار گزیده فعالیت كرده و در همه این سال‌ها تنها در چهار سریال حضور داشت كه اتفاقا همگی از آثار موفق و مشهور تلویزیون هستند؛ در پناه تو، در قلب من، سفر سبز و در چشم باد.
حتی پركاری اخیر او در سینما هم كه با بازی در فیلم‌هایی چون بی‌حسی موضعی، مجبوریم، مست عشق و تی‌تی همراه بوده، باز تضادی با گزیده‌كاری او ندارد و منجر به ورود او به مسیر ستارگی نمی‌شود. چون هیچ‌كدام از فیلم‌ها در فضای سینمای بدنه و تجاری نیستند تا بتوان با توجه به آن وجه ارزش سرمایه‌ای بازیگر، به‌عنوان ستاره سینما برسیم. همه اینها نشان می‌دهد پیروزفر كه امروز تولد 48 سالگی‌اش را جشن می‌گیرد، از معدود بازیگرانی باشد كه با وجود برخورداری تام و تمام از وجوه ستاره‌ای، خودخواسته ترجیح داده از فضای رایج سینمای تجاری ایران و عنوان ستاره‌شدن فاصله بگیرد و بیشتر به‌عنوان یك بازیگر خوب مطرح باشد و دچار قاعده مرور زمان و تاریخ انقضای ستاره‌ها در سینمای ایران نشود.