از درد مردم بگوییم

گپ و گفت صمیمانه با محمد متوسلانی، بازیگر پیشكسوت

از درد مردم بگوییم

محمد متوسلانی ازجمله كارگردان- بازیگران بااخلاق است كه نزدیك به نیم قرن است حضور فعال و موجهی در عرصه كاری‌اش دارد. متوسلانی همان‌طور كه كارگردان فیلمی است مثل «كفش‌های میرزانوروز» كه بارها از رسانه ملی پخش شده و همچنان مخاطب دارد بازیگر توانایی هم هست و در سریال‌هایی مثل «گاهی به پشت سر نگاه كن»، «به رنگ خاك»، «در جست‌وجوی آرامش» و «شب روباه» ایفای نقش‌هایی مطمئن نیز داشته است. متوسلانی درباره تازه‌ترین فعالیت‌های خود و همچنین نقطه‌نظراتش درباره تلویزیون حرف زده است.

از كارهای تازه‌تان چه خبر؟
قرار بود در دو كار بازی كنم و قراردادی هم برای كار بستم كه با شیوع كرونا، ساخت آنها به تعویق افتاد. یكی از پروژه‌ها به نام «كرونای زیبا» قرار بود در ارمنستان فیلمبرداری شود. همچنین صحبت‌هایی برای بازی در یك سریال داشتم كه آنها هم ساختش منتفی شد.
خودتان چطور، طرحی ندارید برای ساخت سریال یا فیلم؟
اسلوب تولید خیلی عوض شده و دیگر ‌مانند قبل نیست كه افراد را به‌واسطه سابقه كار یا تجربه‌ای كه دارند به خدمت بگیرند. جنس من هم طوری نیست كه بخواهم خودم را پیشنهاد دهم و تازه بارها شده كه جوان‌ترها را معرفی كرده‌ام بلكه چرخ زندگی‌شان بچرخد.
با این حساب طرح و فیلمنامه هست ولی شرایط تولید نیست.
كرونا به‌طوركلی برخی تولیدات را خوابانده ولی خیلی‌ها هم هستند كه حتی در همین دوران كرونایی نیز درگیر ساخت و تولید هستند ولی این‌كه چرا فرصت ساخت به امثال من نمی‌رسد مشخصا معلوم نیست و دلایل متعددی برایش وجود دارد و از آن جمله این‌كه تا فیلمنامه دلخواه و شرایط مناسب تولید نباشد محال است وارد روند ساخت اثری شوم. به‌هرحال من تجربیات خودم را دارم و در این سن و سال دنبال تجربه كردن نیستم و باید الزامات كار فراهم شود تا بتوانم كارگردانی كنم.
 اگر شرایط فراهم شود بیشتر چه مضامینی برای تولید سریال ضروری است؟
هرچه مردم بخواهند. مردم اغلب دوست دارند داستان‌های پركشمكش و پرجزئیات ببینند كه در عین‌حال گوشه‌چشمی هم داشته باشد به مسائل و مشكلات آنها. دوران اندرزگویی مستقیم به مردم و این‌كه پیام گل‌درشت بدهیم گذشته است. باید همه چیز را در جهت سرگرمی ارائه داده و در نهایت اجازه داد بیننده خودش تصمیم بگیرد كه چه كند.
 با ورود سریال‌سازان به عرصه مسائل اجتماعی موافقید؟
چرا كه نه. وقتی سریالی را برای تلویزیون می‌سازند یعنی یك گستره 80میلیونی می‌خواهد مخاطب آن باشد. حالا هرچقدر به دردهای بدنه جامعه نزدیك‌تر شویم آن‌گاه داستان‌مان مخاطبان بیشتری درون جامعه پیدا خواهد كرد و هرچقدر از حرف دل مردم فاصله بگیریم، كمیت مخاطبان نزول می‌یابد.
این‌كه توامان هم سرگرم كنند و هم از مشكلات بگویند دشوار نیست؟
هر كاری متخصص فن خود را می‌طلبد. در برخورد با مشكلات اقتصادی مردم این‌كه مستقیم از مدیران بخواهیم حل مشكل كنند خیلی كمتر از زمانی جواب می‌دهد كه در دل یك داستان پرپیچ‌وخم و مثلا با مرور وضعیت زندگی یك جوان بیكار متاهل این مساله بازنمایی شود. شما درنظر بگیرید در همین گرانی‌های اخیر چه بر سر جوانان متاهل اجاره‌نشین آمد و بسیاری را مجبور كرد كه حاشیه‌نشین شوند. این تاثیرات مستقیم التهابات اقتصادی باید زمینه سریال‌های جذاب شود.
خودتان به‌عنوان مخاطب، سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیون را می‌بینید؟
 بیشتر شبكه نمایش را می‌بینم كه مختص پخش فیلم‌های خارجی است؛ فیلم‌های خارجی كه از شبكه نمایش پخش می‌شو‌د، همچنان بیننده خود را دارند چون دوبله‌های خوبی دارند كه مرهون دوبلورهای قدری است كه در واحد دوبلاژ سازمان حضور دارند. فیلم‌های كلاسیكی كه از این شبكه پخش می‌شود می‌تواند برای علاقه‌مندان تاریخ سینما و هم برای دانشجویان سینما منبعی مناسب برای افزایش معلومات باشد.
در میان سایر برنامه‌ها و سریال‌ها و برنامه‌های تولیدی چطور؟
معمولا سریال‌ها رغبتی برای دیدن ایجاد نمی‌كنند چون حرف تازه‌ای ندارند، ولی در میان برنامه‌های مسابقه‌محور، هستند برنامه‌هایی نظیر «عصرجدید» كه دیدن‌شان جذابیت دارد. یك دلیل این امر همان بحث فضای رقابتی و پرچالشی است كه برای رقبای مسابقه وجود دارد و یك دلیل دیگرش رعایت استانداردها برای تولید است. درست است كه این برنامه اصل نیست ولی همین كه در بومی‌سازیش سعی كرده‌اند جوانان و نوجوانانی از كل ایران را به بازی بگیرند خیلی كمك می‌كند به دیده‌شدن به شرط این‌كه گرفتار تكرار نشوند.
گفته می‌شود افراط در استفاده از الگوهای موفق برنامه‌سازی یكی از اصلی‌ترین دلایل نزول كیفی آنهاست. برای حل این مساله پیشنهادتان چیست؟
متاسفانه حاشیه امنیتی كه در ادامه‌دادن به یك برند وجود دارد و راحت‌تر بودن جذب سرمایه موجب می‌شود بسیاری در باد موفقیت بخوابند و به دنبال نوآوری و دگردیسی در متن و ساختار نروند كه طبیعی است نتیجه‌اش می‌شود زدگی مخاطب از برنامه یا سریالی كه فصول قبل‌ترش به قدر كفایت مخاطب‌پسند بوده. پس باید با وقفه‌های اجباری در بین فصول مختلف كاری كرد كه حداقل از نظر ذهنی، عوامل درگیر كار استراحت كنند و آماده شوند برای طراحی و اجرای فضاهای تازه.