اهمیت هدف‌گذاری در شركت‌های نوپا
برای رشد و رسیدن به مقصد، یكی از اقدامات ضروری «هدف‌گذاری» است. هدف‌گذاری در هر كاری كه شروع می‌شود، نقش اساسی ایفا می‌كند. نقشه‌راه و مسیر یك كسب‌وكار برمبنای هدف‌گذاری‌اش شكل خواهد گرفت. هر چقدر اهداف دقیق‌تر مشخص شده باشند، مسیر حركت كسب‌وكار ایمن‌تر خواهد بود. هدف‌گذاری محدود به كسب‌وكار نمی‌شود و در همه زمینه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. آینده از طریق هدف‌گذاری و رسیدن به اهداف تعیین‌شده شكل می‌گیرد. برای هدف‌گذاری درست در یك كسب‌وكار نوپا، توجه به این نكات ضروری است:
اهداف هماهنگ با شرایط
هدف‌گذاری، گام‌های پیش‌روی یك كسب‌وكار را مشخص می‌كند. ضرب‌المثل «سنگ بزرگ نشانه نزدن است» برای شرایطی مصداق دارد كه هدف‌های تعیین‌شده بسیار بیشتر از توان و ظرفیت یك كسب‌وكار تعریف شده باشد. گام‌هایی كه برای رشد یك شركت نوپا (استارت‌آپ) تعریف می‌شود باید منطبق بر مدل درآمدی، ظرفیت تیم و منابع كسب‌وكار باشد. برای تعیین این گام‌ها باید دقت و توجه كافی صرف شود، زیرا می‌تواند در نتیجه كار موثر باشد. پرداختن به جزئیات چگونگی رسیدن به نتایج قابل قبول و هدف‌های تعیین شده، به تیم كمك می‌كند مسیر حركت و رشد خود را به‌درستی بسنجد.
احساس مسوولیت در رسیدن به اهداف
بعد از تعیین اهداف، همه اعضای تیم باید برای رسیدن به آنها نهایت تلاش خود را به‌خرج دهند. هر عضو یك شركت نوپا، نقش موثری در حركت و رشد كسب‌وكار دارد. احساس مسوولیت نسبت به حركت مداوم در مسیر هدف‌های تعیین‌شده به همبستگی تیمی كمك می‌كند و تلاش‌های تیم را قابل سنجش می‌كند.
شفافیت اهداف
اهداف یك شركت نوپا باید شفاف باشد و همه اعضای تیم و سرمایه‌گذاران بتوانند به آسانی مسیر آن را تشخیص دهند. شاخص سنجش باید به‌گونه‌ای تعریف شود كه بتواند حركت درست به سمت هدف را تشخیص دهد. انحراف از اهداف تعیین‌شده باید به كمك شاخص‌ها شناسایی و برطرف شود. سنجه‌ها باید طوری تعریف شوند كه عوامل موثر را بسنجند و از گمراهی تیم با اعداد بی‌اهمیت جلوگیری كنند.
مشخص‌كردن اهداف كوتاه و بلندمدت
برای بهتر نتیجه‌گرفتن می‌توان اهداف را به دسته‌های كوتاه‌مدت و بلندمدت تقسیم كرد. در شركت‌های نوپا معمولا سال را به چهار ربع سه ماهه تقسیم می‌كنند و در هر كدام از این ربع‌ها، اهداف كوتاه‌مدتی تعریف می‌شود كه در نهایت پس از یك‌سال، به حركت شركت نوپا در مسیر اصلی و رسیدن به هدف بلندمدت سالانه كمك می‌كند. خردكردن اهداف به بازه‌های زمانی كوتاه‌تر به سنجش بهتر آنها كمك می‌كند و انحراف از مسیر درست با این روش سریع‌تر مشخص خواهد شد.
