با ناتوانیهای دوران سالمندی چه باید كرد؟
سایههای روی سر
در تصورات ما، سالمند كسی است كه یك عصا در دستش و یك عینك بر چشمش و شاید یك سمعك در گوشش دارد و زندگیاش را روی صحنه آهسته اما با نگاهی دنیادیده و پر از تجربه میگذراند؛ اما واقعیت این است كه مرز بسیار باریكی بین سالمندی و ناتوانیها و اصطلاحا معلولیت وجود دارد. ناتوانیهایی كه خیلی اتفاقات عجیبی برای دوران سالمندی نیستند اما توانایی برخورد صحیح با اقتضائات این دوران، هنری است كه شاید هركسی آن را بلد نباشد؛ اما واقعا سالمند و خانواده سالمند، در روزهای مواجهه با این ناتوانیها چهكارهایی باید انجام بدهند؟
نرگس خانعلی زاده روزنامه نگار
معلولیتهای حركتی
ضعفهای حركتی گاهی در حد یك عصا میماند و گاهی كار را به استفاده از وسایلی مانند پاركر و ویلچر میرساند. اما اینكه دوران سالمندی را پایان عمر حركات ورزشی بدانیم، تصور غلطی است.بدن در هر شرایطی كه قرار بگیرد، خودش را با آن وفق میدهد و خب چه چیزی بهتر از اینكه خودش با فعالیتهای ورزشی سبك هماهنگ كند. البته كسی از سالمندی كه سالها روی ویلچر نشسته است انتظار انجام ورزشهای عجیب و غریب ندارد اما اگر از ابتدای شروع سالمندی، ورزش در برنامههای سالمند باشد، احتمال استفاده از وسایل کمکی برای حركتكردن هم كاهش پیدا میكند. خانواده سالمند باید او را در موقعیتی مناسب برای انجام این حرکات، مانند حضور در فضاهای باز و پاركها قرار بدهند. مریمسادات ظهوریان، جامعهشناس خانواده میگوید:« گاهی سالمند از سر بیحوصلگی خودش را فراموش میكند و بیشتر به حمایت از خانوادهاش میپردازد اما این ما هستیم كه نباید نیازهای او را برای به سلامت و سرپا گذراندن دوران سالمندی فراموش كنیم.» اگر سالهای ابتدایی سالمندی را جدی بگیریم، ممكن است هیچوقت به روزهای سخت آن نرسیم و هم ما از دوران سالمندی عزیزانمان لذت ببریم و هم آنها گرفتار سختی و معلولیتهای پیری نشوند.
معلولیتهای شنوایی
متخصصان میگویند عوامل طبیعی مانند تحلیل رفتن سلولها از نظر وزنی یا بیماریهای مختلف گوش، عوامل ژنتیكی، رژیم غذایی و حتی بعضی از بیماریهای عمومی بدن میتواند از عواملی باشد كه بر مشكلات شنوایی دوران سالمندی اثر میگذارد. مشكلات شنوایی از آن دسته از ناتوانیهای سالمندی نیست كه یکباره سراغ سالمندان بیاید. علائم كمشنوایی به مرور زمان خود را نشان میدهد. بهتر است به سالمندان اطرافمان بیشتر از همیشه دقیق شویم. تا اگر كوچكترین علائمی دیدیم، خیلی زود آن را محدود كنیم. به عنوان مثال، بالارفتن كلسترول یكی از چندین علت معلولیت شنوایی است كه با یك رژیم بدون چربی میشود آن را ثابت نگه داشت و یكی از علتهای كمشنوایی را حذف كرد. استفاده از وسایلی مانند سمعك هم از راهكارهای بعد از ابتلا به این نوع محدودیت باشد و تا حد زیادی مشكل را حل كند. طبق تحقیقاتی كه وجود دارد، چیزی حدود 40 درصد از سالمندان مبتلا به بیماری پیرگوشی میشوند و تنها دلیلش هم بدون در نظر گرفتن هیچ بیماری خاصی، بالا رفتن سن است. آنقدر كه میتواند ارتباطهای فردی و اجتماعی سالمند را محدود كند؛ چیزی كه اتفاقا به آن خیلی نیاز دارند. سالمند به جز حرف زدن و معاشرت با اطرافیانش، چه كار لذتبخش دیگری برای انجام دارد؟ خانم ظهوریان معتقد است:« باید به سالمندان ارتباط قلبی و اطمینان خاطر بدهیم كه این عامل، دلیلی برای طرد شدن او نیست؛ ما هستیم و همچنان با جان و دل و با دقت به حرفهایش گوش میكنیم و حرفهایمان را بلند میگوییم تا او هم بشنود.»
معلولیتهای ذهنی
كمی خدشه واردشدن به حافظه شاید تا حدود 5 درصد میتواند جزئی از اقتضائات پیری و سالمندی باشد، اما آسیبهای واردشده به حافظه، خطی دارد كه هر سالمندی كه پایش را كمی آنطرفتر از 60 درصد بگذارد، دچار ناتوانیهای ذهنی و شاید رایجترین نوع زوال عقل یعنی آلزایمر شده است. بیماری رایجی كه به همان اندازهای كه به طور صددرصد قابل درمان نیست، اما قابل كنترل و مهار شدن است. چیزی كه در چنین شرایطی اهمیت دارد، یادگیری آموزشهای لازم برای رفتار با سالمندان دچار معلولیت ذهنی است؛ موضوعی كه از نظر مریم افضلی، روانشناس خانواده نادیده گرفته شده است:«متاسفانه گاهی یادگیری نوع رفتار با سالمندان، در لابهلای مشكلات عدیده و دغدغههایمان گم میشود و هنگام رویارویی با سالمند مبتلا به آلزایمر، نمیدانیم چهكار كنیم و در كلاف سردرگم خودمان گره میخوریم.» متخصصان میگویند اولین كاری كه اطرافیان باید انجام بدهند، توجه به علائم و نشانهها است . از دست دادن زمان، منزوی شدن، ضعف بیان، مشكل در تفكر ذهنی، جابهجا گذاشتن اجسام، تغییرات در شخصیت و از دستدادن انگیزه، از اصلیترین نشانههای ناتوانی ذهنی و بیماری آلزایمر است كه با كمی دقت به چند ساعت از زندگی سالمند میشود متوجه آنها شد؛ مشكلاتی كه اگر خیلی زود به آنها توجه شود، داروهایی برای كنترل و ممانعت از پیشروی آنها وجود دارد. رژیم غذایی مناسب هم یكی دیگر از راهكارهایی است كه برای سالمندان در آستانه ناتوانیهای ذهنی توصیه میشود. متخصصان تغذیه میگویند رژیم سرشار از اسیدهای چرب غیراشباع و مواد آنتی اكسیدان به ویژه ادویه در كاهش علائم آلزایمر تاثیر قابل تاملی دارد. ضمن اینكه بهتر است سالمندانی كه مشكوك به آلزایمر هستند را به انجام فعالیتهایی مانند حل جدول، درگیر شدن با فعالیتهای عددی، حفظ كردن شعر و هر فعالیتی كه به نوعی مغزشان را به چالش میكشد ترغیب كنید. در كنار تمام اینها، از ملاقاتهای حضوری و بودن در كنار سالمندان و صبور بودن در برابر رفتارهایشان غافل نشوید كه دوای درد هر سالمندی خواهد بود.
معلولیتهای گفتاری
طبیعتش این است كه سالمندان به مرور زمان كمحرفتر شده و در جمعها و مهمانیها كمتر وارد بحث و گفتوگویی میشوند. حالا به این موضوع، اتفاق ناخوشایندی مانند سكته مغزی را هم اضافه كنید كه باعث از كار افتادن بخشی از تواناییهای سالمند، از جمله قدرت تكلم و بروز مشكلات گفتاریاش میشود كه طی آن مناطقی از نیمكره چپ مغز كه مسوول پردازش زبان و تولید گفتار هستند آسیب میبیند؛ اتفاقی كه باعث میشود به دلیل ناتوانی سالمند در صحبت كردن، او را به فردی گوشهگیر و منزویتر از همیشه تبدیل كند؛ اما این چیزی نیست كه برای بهبود آن تلاشی نكنیم. مریمسادات ظهوریان معتقد است كه به اسم طبیعی بودن چنین بیماریهایی در دوران سالمندی، آنها را به حال خودشان رها نكنیم:« ما فكر میكنیم سالمندان به سختی میتوانند با چنین مشكلاتی كنار بیایند، در صورتی كه تنها به كمی همدلی نیاز دارند كه سرعت بهبود بیماریشان چندین و چند برابر شود.» از نظر متخصصان این حوزه، از كارافتادگیهای بعد از سكته، به درمانهای متعدد و از آن مهمتر، رسیدگیها و توانبخشیهای خیلی سریعی نیاز دارد تا بتواند كمی تاثیرگذار باشد. البته تجربه نشان داده كه نتیجه گرفتن از توانبخشیهای بعد از سكته، به اندازه آسیب مغزی فرد سالمند بستگی دارد اما هركسی وظیفهای دارد؛ مغز وظیفه خودش را انجام میدهد و سالمند و اطرافیان سالمند هم وظیفه خودشان را به امید بهبود انجام میدهند. اینطور كه معلوم است، یكی از اساسیترین كارهایی كه میشود برای بهبود قدرت تكلم سالمندان انجام داد، مراجعه به توانبخشان و انجام تمرینات خاص است؛ اما موضوع مهم این است كه مغز خودش توانایی ذاتی در ترمیم مسیرهای عصبی خودش را دارد كه این اتفاق میتواند منجر به بازگشت تواناییهای مغز اما طی سالها و ماههای بعدی شود؛ موضوعی كه توانبخشی میتواند به این روند سرعت ببخشد.
ضعفهای حركتی گاهی در حد یك عصا میماند و گاهی كار را به استفاده از وسایلی مانند پاركر و ویلچر میرساند. اما اینكه دوران سالمندی را پایان عمر حركات ورزشی بدانیم، تصور غلطی است.بدن در هر شرایطی كه قرار بگیرد، خودش را با آن وفق میدهد و خب چه چیزی بهتر از اینكه خودش با فعالیتهای ورزشی سبك هماهنگ كند. البته كسی از سالمندی كه سالها روی ویلچر نشسته است انتظار انجام ورزشهای عجیب و غریب ندارد اما اگر از ابتدای شروع سالمندی، ورزش در برنامههای سالمند باشد، احتمال استفاده از وسایل کمکی برای حركتكردن هم كاهش پیدا میكند. خانواده سالمند باید او را در موقعیتی مناسب برای انجام این حرکات، مانند حضور در فضاهای باز و پاركها قرار بدهند. مریمسادات ظهوریان، جامعهشناس خانواده میگوید:« گاهی سالمند از سر بیحوصلگی خودش را فراموش میكند و بیشتر به حمایت از خانوادهاش میپردازد اما این ما هستیم كه نباید نیازهای او را برای به سلامت و سرپا گذراندن دوران سالمندی فراموش كنیم.» اگر سالهای ابتدایی سالمندی را جدی بگیریم، ممكن است هیچوقت به روزهای سخت آن نرسیم و هم ما از دوران سالمندی عزیزانمان لذت ببریم و هم آنها گرفتار سختی و معلولیتهای پیری نشوند.
معلولیتهای شنوایی
متخصصان میگویند عوامل طبیعی مانند تحلیل رفتن سلولها از نظر وزنی یا بیماریهای مختلف گوش، عوامل ژنتیكی، رژیم غذایی و حتی بعضی از بیماریهای عمومی بدن میتواند از عواملی باشد كه بر مشكلات شنوایی دوران سالمندی اثر میگذارد. مشكلات شنوایی از آن دسته از ناتوانیهای سالمندی نیست كه یکباره سراغ سالمندان بیاید. علائم كمشنوایی به مرور زمان خود را نشان میدهد. بهتر است به سالمندان اطرافمان بیشتر از همیشه دقیق شویم. تا اگر كوچكترین علائمی دیدیم، خیلی زود آن را محدود كنیم. به عنوان مثال، بالارفتن كلسترول یكی از چندین علت معلولیت شنوایی است كه با یك رژیم بدون چربی میشود آن را ثابت نگه داشت و یكی از علتهای كمشنوایی را حذف كرد. استفاده از وسایلی مانند سمعك هم از راهكارهای بعد از ابتلا به این نوع محدودیت باشد و تا حد زیادی مشكل را حل كند. طبق تحقیقاتی كه وجود دارد، چیزی حدود 40 درصد از سالمندان مبتلا به بیماری پیرگوشی میشوند و تنها دلیلش هم بدون در نظر گرفتن هیچ بیماری خاصی، بالا رفتن سن است. آنقدر كه میتواند ارتباطهای فردی و اجتماعی سالمند را محدود كند؛ چیزی كه اتفاقا به آن خیلی نیاز دارند. سالمند به جز حرف زدن و معاشرت با اطرافیانش، چه كار لذتبخش دیگری برای انجام دارد؟ خانم ظهوریان معتقد است:« باید به سالمندان ارتباط قلبی و اطمینان خاطر بدهیم كه این عامل، دلیلی برای طرد شدن او نیست؛ ما هستیم و همچنان با جان و دل و با دقت به حرفهایش گوش میكنیم و حرفهایمان را بلند میگوییم تا او هم بشنود.»
معلولیتهای ذهنی
كمی خدشه واردشدن به حافظه شاید تا حدود 5 درصد میتواند جزئی از اقتضائات پیری و سالمندی باشد، اما آسیبهای واردشده به حافظه، خطی دارد كه هر سالمندی كه پایش را كمی آنطرفتر از 60 درصد بگذارد، دچار ناتوانیهای ذهنی و شاید رایجترین نوع زوال عقل یعنی آلزایمر شده است. بیماری رایجی كه به همان اندازهای كه به طور صددرصد قابل درمان نیست، اما قابل كنترل و مهار شدن است. چیزی كه در چنین شرایطی اهمیت دارد، یادگیری آموزشهای لازم برای رفتار با سالمندان دچار معلولیت ذهنی است؛ موضوعی كه از نظر مریم افضلی، روانشناس خانواده نادیده گرفته شده است:«متاسفانه گاهی یادگیری نوع رفتار با سالمندان، در لابهلای مشكلات عدیده و دغدغههایمان گم میشود و هنگام رویارویی با سالمند مبتلا به آلزایمر، نمیدانیم چهكار كنیم و در كلاف سردرگم خودمان گره میخوریم.» متخصصان میگویند اولین كاری كه اطرافیان باید انجام بدهند، توجه به علائم و نشانهها است . از دست دادن زمان، منزوی شدن، ضعف بیان، مشكل در تفكر ذهنی، جابهجا گذاشتن اجسام، تغییرات در شخصیت و از دستدادن انگیزه، از اصلیترین نشانههای ناتوانی ذهنی و بیماری آلزایمر است كه با كمی دقت به چند ساعت از زندگی سالمند میشود متوجه آنها شد؛ مشكلاتی كه اگر خیلی زود به آنها توجه شود، داروهایی برای كنترل و ممانعت از پیشروی آنها وجود دارد. رژیم غذایی مناسب هم یكی دیگر از راهكارهایی است كه برای سالمندان در آستانه ناتوانیهای ذهنی توصیه میشود. متخصصان تغذیه میگویند رژیم سرشار از اسیدهای چرب غیراشباع و مواد آنتی اكسیدان به ویژه ادویه در كاهش علائم آلزایمر تاثیر قابل تاملی دارد. ضمن اینكه بهتر است سالمندانی كه مشكوك به آلزایمر هستند را به انجام فعالیتهایی مانند حل جدول، درگیر شدن با فعالیتهای عددی، حفظ كردن شعر و هر فعالیتی كه به نوعی مغزشان را به چالش میكشد ترغیب كنید. در كنار تمام اینها، از ملاقاتهای حضوری و بودن در كنار سالمندان و صبور بودن در برابر رفتارهایشان غافل نشوید كه دوای درد هر سالمندی خواهد بود.
معلولیتهای گفتاری
طبیعتش این است كه سالمندان به مرور زمان كمحرفتر شده و در جمعها و مهمانیها كمتر وارد بحث و گفتوگویی میشوند. حالا به این موضوع، اتفاق ناخوشایندی مانند سكته مغزی را هم اضافه كنید كه باعث از كار افتادن بخشی از تواناییهای سالمند، از جمله قدرت تكلم و بروز مشكلات گفتاریاش میشود كه طی آن مناطقی از نیمكره چپ مغز كه مسوول پردازش زبان و تولید گفتار هستند آسیب میبیند؛ اتفاقی كه باعث میشود به دلیل ناتوانی سالمند در صحبت كردن، او را به فردی گوشهگیر و منزویتر از همیشه تبدیل كند؛ اما این چیزی نیست كه برای بهبود آن تلاشی نكنیم. مریمسادات ظهوریان معتقد است كه به اسم طبیعی بودن چنین بیماریهایی در دوران سالمندی، آنها را به حال خودشان رها نكنیم:« ما فكر میكنیم سالمندان به سختی میتوانند با چنین مشكلاتی كنار بیایند، در صورتی كه تنها به كمی همدلی نیاز دارند كه سرعت بهبود بیماریشان چندین و چند برابر شود.» از نظر متخصصان این حوزه، از كارافتادگیهای بعد از سكته، به درمانهای متعدد و از آن مهمتر، رسیدگیها و توانبخشیهای خیلی سریعی نیاز دارد تا بتواند كمی تاثیرگذار باشد. البته تجربه نشان داده كه نتیجه گرفتن از توانبخشیهای بعد از سكته، به اندازه آسیب مغزی فرد سالمند بستگی دارد اما هركسی وظیفهای دارد؛ مغز وظیفه خودش را انجام میدهد و سالمند و اطرافیان سالمند هم وظیفه خودشان را به امید بهبود انجام میدهند. اینطور كه معلوم است، یكی از اساسیترین كارهایی كه میشود برای بهبود قدرت تكلم سالمندان انجام داد، مراجعه به توانبخشان و انجام تمرینات خاص است؛ اما موضوع مهم این است كه مغز خودش توانایی ذاتی در ترمیم مسیرهای عصبی خودش را دارد كه این اتفاق میتواند منجر به بازگشت تواناییهای مغز اما طی سالها و ماههای بعدی شود؛ موضوعی كه توانبخشی میتواند به این روند سرعت ببخشد.