شوهرکشی با روسری

محاکمه زنی که با ادعای دفاع مشروع، همسرش را خفه کرد

شوهرکشی با روسری

دفاع زن جوان از دخترش در برابر همسر عصبانی‌اش، پایانی جز  قتل نداشت . جنایتی که  دوسال قبل رخ داد و در این مدت دختر بزرگ مقتول حاضر به بخشش نامادری‌اش نشده است.  اعظم که یک بار از مجازات قصاص نجات یافته ، با نقض حکم دادگاه  برای دومین‌بار محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار جام‌جم،  رسیدگی به این پرونده از شامگاه چهارم دی سال ۹۷، با قتل مردی در حوالی کوهسار تهران آغاز شد. اعظم 36 ساله که همسر دوم این مرد است، در بازجویی‌های اولیه به قتل اعتراف کرد و گفت: حبیب بسیار عصبی بود و همیشه سر هر موضوعی کتک کاری راه می‌انداخت. آخرین بار حبیب با دختر کوچکم درس کار می‌کرد که شروع به فحاشی کرد و دخترم را کتک زد.او فحش‌های رکیکی به دخترم داد، از رفتار او عصبانی شدم و به او اعتراض کردم اما حبیب دست بردار نبود. او به سوی من حمله کرد تا مرا کتک بزند.او حتی به سمت آشپزخانه رفت و چاقوی آشپزخانه را برداشت. همان موقع دعوا میان ما بالا گرفت و وقتی حبیب به خاطر تنگی نفس روی مبل افتاد، روسری را دور گردنش پیچیدم و او را خفه کردم.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و در این جلسه دختر بزرگ مقتول برای نامادری‌اش درخواست قصاص کرد.
در ادامه هم اعظم اعترافات قبلی خود را تکرار کرد و گفت: وقتی با حبیب ازدواج کردم سنم کم بود اما به خاطر فقر خانواده‌ام مجبور شدم به این ازدواج تن دهم. فکر می‌کردم با تولد فرزندانمان وضعیت بهتر شود اما شوهرم تغییری در رفتارش نداد. روز حادثه هم اگر او را نمی‌کشتم او مرا می‌کشت. وقتی صورت حبیب کبود شد، از ترس با اورژانس تماس گرفتم اما دیر شده بود.
قضات بعد از رسیدگی به این پرونده  دفاعیات زن جوان را قبول کرده و او را به پرداخت دیه و تحمل حبس محکوم کردند. با اعتراض دختر مقتول ، پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات دیوان رای را نقض کرده و پرونده را برای محاکمه دوباره به دادگاه بازگرداندند که اعظم این بار در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد. در این جلسه دختر بزرگ مقتول همچنان درخواست قصاص داشت.
اعظم هم در دفاع از خود گفت: دختر مقتول در خانه دیگری زندگی می‌کند و با این‌که می‌داند پدرش مرد بداخلاقی بود اما حاضر به گذشت نیست. بعد از این ماجرا ، دو فرزندم آواره شده‌اند. من قصد کشتن همسرم را نداشتم و برای دفاع این کار را کردم. اگر خانواده‌ام از من حمایت می‌کردند ، می‌توانستم از شوهرم جدا شوم و این اتفاق تلخ رخ نمی‌داد.
پس از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.