پروانههای پیله سوخته ...
حامد عسکری شاعر و نویسنده
امروز یازدهم آذر است که دارم این یادداشت را مینویسم. صبح که از خواب بیدار شدم محمد یک لینک خبر برایم واتساپ کرده باز میکنم. یک گزارش تصویری است از بیمارستانها و فاجعه تولدهای زود رسی که میخواستند دقیقا در تاریخ ۹\۹\۹۹ به دنیا بیایند. عکسهایی دلخراش و رقت آور از فرشتههایی معصوم و مظلوم که اسیر بازیهای سخیف و مبتذل دنیای نمایشی عدهای از ما شدند و هنوز پا به دنیا نگذاشته، دارند تاوان حماقت اهل دنیا را میدهند ...
ما مدتهاست در دوران زوال معنا به سر میبریم. یک عمر شنیده بودیم هیچکس از پدر و مادر خیرخواهتر و صمیمیتر برای فرزند نیست.
یک عمر تجربه کرده بودیم پدر و مادر حاضرند قلبش را از سینه بیرون بیاورند اما خون از دماغ فرزندشان نیاید. عکسها را که میبینم شک میکنم.
بچههای نارس توی دستگاه دارند به سختی نفس میکشند تا بتوانند ریههای کوچکشان، قلب هنوز شکل نگرفته و غضروفهای نرم و ملاج آبکیشان نسج پیدا کند و آماده رنج زیستن شوند و این پدر و مادرهای نالایق فقط برای در آوردن چشم در و همسایه و فامیل و خودخواهی برای چهارتا عدد که کنار هم نشستهاند، اینگونه جنایت مرتکب شدهاند. حماقت خرج دارد و پول باد آورده را حتما باد میبرد.
کلی هزینه کردهاند و در بیمارستانها با هزینههای گزاف نوبت گرفتهاند که اتاق بادکنک آرایی داشته باشد و تم صورتی و حالا باید کلی هزینه کنند که طفل معصومشان توی دستگاه بماند تا برسد.
فردا پسفردا که این بچه بزرگ شد. یک نارسایی مغزی، یک ناتوانی حرکتی، یک ضعف تنفس و آریتمی قلب بگیرد و تا آخر عمر همراهش باشد. وقتی به شناسنامهاش نگاه میکنند چه حالی میشوند؟ ما به بد سمتی داریم میرویم.
ما مدتهاست در دوران زوال معنا به سر میبریم. یک عمر شنیده بودیم هیچکس از پدر و مادر خیرخواهتر و صمیمیتر برای فرزند نیست.
یک عمر تجربه کرده بودیم پدر و مادر حاضرند قلبش را از سینه بیرون بیاورند اما خون از دماغ فرزندشان نیاید. عکسها را که میبینم شک میکنم.
بچههای نارس توی دستگاه دارند به سختی نفس میکشند تا بتوانند ریههای کوچکشان، قلب هنوز شکل نگرفته و غضروفهای نرم و ملاج آبکیشان نسج پیدا کند و آماده رنج زیستن شوند و این پدر و مادرهای نالایق فقط برای در آوردن چشم در و همسایه و فامیل و خودخواهی برای چهارتا عدد که کنار هم نشستهاند، اینگونه جنایت مرتکب شدهاند. حماقت خرج دارد و پول باد آورده را حتما باد میبرد.
کلی هزینه کردهاند و در بیمارستانها با هزینههای گزاف نوبت گرفتهاند که اتاق بادکنک آرایی داشته باشد و تم صورتی و حالا باید کلی هزینه کنند که طفل معصومشان توی دستگاه بماند تا برسد.
فردا پسفردا که این بچه بزرگ شد. یک نارسایی مغزی، یک ناتوانی حرکتی، یک ضعف تنفس و آریتمی قلب بگیرد و تا آخر عمر همراهش باشد. وقتی به شناسنامهاش نگاه میکنند چه حالی میشوند؟ ما به بد سمتی داریم میرویم.
تیتر خبرها