گفتوگو با مکانیک ماهری که سارق خودرو شد
علاقه به اعتیاد، دزدم کرد!
«از اعتیاد خوشم میآمد» سارق انواع خودروها درخصوص اعتیادش و انگیزه معتاد شدنش این جمله را بیان کرد؛ متهم جوانی که مکانیکی ماهر است و به قولی از هر انگشتش هنرها میریزد. اما آقای مکانیک به جای استفاده از این هنرها ، دست به کارهای خلاف زدهاست. در ادامه، گفتوگوی تپش با این سارق را می خوانید.
جرمت چیست؟
سرقت خودرو.
چه خودروهایی را سرقت میکنی؟
فرقی ندارد؛ خارجی یا ایرانی. هر خودرویی زیر دست من بیاید آن را سرقت میکنم.
خودروهایی را که سیستم امنیتی دارند، چطور سرقت میکردی؟
خودروهای سیستم امنیتیدار کمی سختتر است؛ اما برای من فرقی ندارد. به هر حال با شگرد خاصی میشود هر قفل فرمان و قفل پدالی را باز کرد.
خودروهای خارجی را که کد دارند، چطور سرقت میکردی؟
گفتم که فرقی ندارد.
با خودروهای سرقتی چکار میکردی؟
وسایلی را که نیاز داشتم، بر میداشتم و خودروها را در کنار خیابان رها میکردم. قبل از اینکه سوال کنید هم بگویم وسایل سرقتی را یا در تعمیرگاه خودم استفاده میکردم و روی خودروهایی که برای تعمیر برایم آوردهبودند، میگذاشتم، یا اینکه در سایتهای اینترنتی مثل دیوار و شیپور میفروختم.
ماموران هنگام دستگیریات، یک سری لوازم نو داخل مخفیگاهت پیدا کردهاند، آنها را هم سرقت کردی؟
یک خودرو سرقت کردم داخل صندوق عقبش این وسایل بود. من خودروها را سرقت میکردم برای لوازم داخل آن که معمولا دست دوم است.اما در این سرقت کلی جنس و لوازم دست اول و نو گیرم آمدهبود.
چرا افتادی در کار خلاف؟
اعتیاد، هیجان سرقت، شرطبندی. انگیزه برای کار خلاف زیاد است. می دانید مهم این است که کسی نخواهد کاری انجام بدهد، اگر تصمیم به گرفتن کاری بگیرد، بیشک انگیزه هم برایش پیدا میشود. در شبنشینیهای شبانه که با دوستان معتادم مینشستیم و دورهم جمع میشدیم، آنها از درآمدهایشان از کار خلاف میگفتند. با خودم میگفتم با این همه هنر و اطلاعات از خودرو ، من چرا کاری نکنم! آن وقت این آدمهای دست و پاچلفتی سرقت میکنند و کلی پول گیرشان میآید.
چه شد که معتاد شدی؟
باورتان نمیشود اما من عاشق مواد بودم. دوست داشتم معتاد بشوم و یک جورایی خوشم میآمد از اعتیاد؛ اما وقتی معتاد شدم و محتاج دیگران، تازه فهمیدم چه عشقی تخیلی و منفیای داشتم. عشقی که مرا به نابودی کشاند و زندگیام را به نابودی کشید. اعتیاد جز بدبختی هیچی به همراه نداشت و زندگیام نابود شد.
سابقه داری؟
تا دلتان بخواهد. نه اینکه حسابش از دستم در رفتهباشد، برای اینکه افتخاری برایم نبود و زندگیام را با این زندان رفتنها به نابودی کشیدم.
سرقت خودرو.
چه خودروهایی را سرقت میکنی؟
فرقی ندارد؛ خارجی یا ایرانی. هر خودرویی زیر دست من بیاید آن را سرقت میکنم.
خودروهایی را که سیستم امنیتی دارند، چطور سرقت میکردی؟
خودروهای سیستم امنیتیدار کمی سختتر است؛ اما برای من فرقی ندارد. به هر حال با شگرد خاصی میشود هر قفل فرمان و قفل پدالی را باز کرد.
خودروهای خارجی را که کد دارند، چطور سرقت میکردی؟
گفتم که فرقی ندارد.
با خودروهای سرقتی چکار میکردی؟
وسایلی را که نیاز داشتم، بر میداشتم و خودروها را در کنار خیابان رها میکردم. قبل از اینکه سوال کنید هم بگویم وسایل سرقتی را یا در تعمیرگاه خودم استفاده میکردم و روی خودروهایی که برای تعمیر برایم آوردهبودند، میگذاشتم، یا اینکه در سایتهای اینترنتی مثل دیوار و شیپور میفروختم.
ماموران هنگام دستگیریات، یک سری لوازم نو داخل مخفیگاهت پیدا کردهاند، آنها را هم سرقت کردی؟
یک خودرو سرقت کردم داخل صندوق عقبش این وسایل بود. من خودروها را سرقت میکردم برای لوازم داخل آن که معمولا دست دوم است.اما در این سرقت کلی جنس و لوازم دست اول و نو گیرم آمدهبود.
چرا افتادی در کار خلاف؟
اعتیاد، هیجان سرقت، شرطبندی. انگیزه برای کار خلاف زیاد است. می دانید مهم این است که کسی نخواهد کاری انجام بدهد، اگر تصمیم به گرفتن کاری بگیرد، بیشک انگیزه هم برایش پیدا میشود. در شبنشینیهای شبانه که با دوستان معتادم مینشستیم و دورهم جمع میشدیم، آنها از درآمدهایشان از کار خلاف میگفتند. با خودم میگفتم با این همه هنر و اطلاعات از خودرو ، من چرا کاری نکنم! آن وقت این آدمهای دست و پاچلفتی سرقت میکنند و کلی پول گیرشان میآید.
چه شد که معتاد شدی؟
باورتان نمیشود اما من عاشق مواد بودم. دوست داشتم معتاد بشوم و یک جورایی خوشم میآمد از اعتیاد؛ اما وقتی معتاد شدم و محتاج دیگران، تازه فهمیدم چه عشقی تخیلی و منفیای داشتم. عشقی که مرا به نابودی کشاند و زندگیام را به نابودی کشید. اعتیاد جز بدبختی هیچی به همراه نداشت و زندگیام نابود شد.
سابقه داری؟
تا دلتان بخواهد. نه اینکه حسابش از دستم در رفتهباشد، برای اینکه افتخاری برایم نبود و زندگیام را با این زندان رفتنها به نابودی کشیدم.