تربیت به سبک رسانه
عماد مختاری مدالآور المپیاد سواد رسانهای
در زندگی امروز ما جایی نیست که سروکله رسانهها پیدا نشده باشد. تقریبا تمام ابعاد زندگی ما به رسانه گره خورده؛ از برقراری ارتباط و اطلاعرسانی تا آموزش و فرهنگسازی؛ اما شاید باور این موضوع حتی برای خودمان مشکل باشد که رسانهها تا چه حد میتوانند بر تربیت و آموزش ما اثرگذار باشند.
بدون شک رسانهها نقش بسیار مهمی در تربیت کودکان و همچنین بزرگسالان ایفا میکنند، چرا که بخش زیادی از زندگی افراد جامعه، در کنار این وسایل سرشار از اطلاعات و دادهها سپری میشود.
ابن روزها کمتر کودکی است که از همان سالهای ابتدایی تولد با برنامههای تلویزیون یا گوشیهای موبایل و بازیها و آهنگهای کودکانه داخل آن مانوس نشده باشد و هر چه کودک بزرگتر میشود ساعت و گستره استفادهاش از رسانهها وسیعتر میگردد؛ اما نکتهای که شاید بیشتر والدین از آن غافل باشند تاثیر ناخودآگاه و عمیقی است که این رسانهها بر اخلاق و عادات و افکار کودکانشان میگذارد.
برای مثال تبلیغات تلویزیونی از همان ابتدا با نشان دادن محصولات گوناگون و رنگارنگ کودکان را در رقابت تنگاتنگی برای بهدست آوردن هر چه بیشتر همهچیز وارد میکنند، به گونهای که کودک از نداشتن هرچیز کوچکی احساس خلا و عدم رضایت و خوشبختی میکند و در روحیه او شوق به مصرفگرایی تقویت میشود.
نکته مورد توجه بعدی این است که گاهی برخی والدین صرفا برای سرگرم کردن چندساعته کودک خود او را پای فیلم یا بازی مینشانند که خود از محتوا یا درجهبندی سنی آن آگاه نیستند و در عین حال به این موضوع بیتوجهاند که اکثر این محتواها متناسب بافرهنگ و اعتقادات ما ساخته نشده و سبک زندگی غربی را به کودکان القا میکنند.
رسانهها علاوه بر اینکه بسیاری از وقت کودکان و نوجوانان به خود اختصاص میدهند بر باورها و اعتقادات آنها نیز مؤثرند. کودکان و نوجوانان از طریق مشاهده و تقلید آنچه مشاهده میکنند فرامیگیرند. برای مثال در برخی رسانهها برنامههای پرخشونت طوری تبلیغ میشود که انگار یکچیز طبیعی است و نوجوانان پس از مدتی چنین رفتارهایی را به نمایش میگذارند و حساسیتشان نسبت به این رفتارهای اجتماعی از بین میرود. از دیگر مشکلات رسانهها، بهخصوص تلویزیون، همزادپنداری جوانان و نوجوانان است. به این معنی که آنها خودشان را با شخصیتهای سریالها و فیلمها مقایسه میکنند و دوست دارند مثل آنها شوند. چهبسا این امر میتواند باعث نوعی احساس خود کمبینی در نوجوانان شود.
مرجع همیشه در دسترس رسانه در روابط خانواده نیز تغییراتی به وجود آورده بهگونهای که نوجوانان برای یافتن پاسخ کمتر سوالی به والدین خود مراجعه میکنند و پاسخ بیشتر پرسشهایشان را در اینترنت و فضای مجازی میجویند. درگیر شدن بیش از حد با فضای مجازی نوجوانان را از هویت واقعی خود دور میکرده و بهنوعی چند شخصیتی دچار میکند که دیگر تفکیک درستی از جهان واقعی و مجازی در ذهن او شکل نمیگیرد و ممکن است منجر به اعتیاد یا وابستگی بیش از حد او به جهانی شود که در رسانه برای خودش برپا کرده است.
بدون شک رسانهها نقش بسیار مهمی در تربیت کودکان و همچنین بزرگسالان ایفا میکنند، چرا که بخش زیادی از زندگی افراد جامعه، در کنار این وسایل سرشار از اطلاعات و دادهها سپری میشود.
ابن روزها کمتر کودکی است که از همان سالهای ابتدایی تولد با برنامههای تلویزیون یا گوشیهای موبایل و بازیها و آهنگهای کودکانه داخل آن مانوس نشده باشد و هر چه کودک بزرگتر میشود ساعت و گستره استفادهاش از رسانهها وسیعتر میگردد؛ اما نکتهای که شاید بیشتر والدین از آن غافل باشند تاثیر ناخودآگاه و عمیقی است که این رسانهها بر اخلاق و عادات و افکار کودکانشان میگذارد.
برای مثال تبلیغات تلویزیونی از همان ابتدا با نشان دادن محصولات گوناگون و رنگارنگ کودکان را در رقابت تنگاتنگی برای بهدست آوردن هر چه بیشتر همهچیز وارد میکنند، به گونهای که کودک از نداشتن هرچیز کوچکی احساس خلا و عدم رضایت و خوشبختی میکند و در روحیه او شوق به مصرفگرایی تقویت میشود.
نکته مورد توجه بعدی این است که گاهی برخی والدین صرفا برای سرگرم کردن چندساعته کودک خود او را پای فیلم یا بازی مینشانند که خود از محتوا یا درجهبندی سنی آن آگاه نیستند و در عین حال به این موضوع بیتوجهاند که اکثر این محتواها متناسب بافرهنگ و اعتقادات ما ساخته نشده و سبک زندگی غربی را به کودکان القا میکنند.
رسانهها علاوه بر اینکه بسیاری از وقت کودکان و نوجوانان به خود اختصاص میدهند بر باورها و اعتقادات آنها نیز مؤثرند. کودکان و نوجوانان از طریق مشاهده و تقلید آنچه مشاهده میکنند فرامیگیرند. برای مثال در برخی رسانهها برنامههای پرخشونت طوری تبلیغ میشود که انگار یکچیز طبیعی است و نوجوانان پس از مدتی چنین رفتارهایی را به نمایش میگذارند و حساسیتشان نسبت به این رفتارهای اجتماعی از بین میرود. از دیگر مشکلات رسانهها، بهخصوص تلویزیون، همزادپنداری جوانان و نوجوانان است. به این معنی که آنها خودشان را با شخصیتهای سریالها و فیلمها مقایسه میکنند و دوست دارند مثل آنها شوند. چهبسا این امر میتواند باعث نوعی احساس خود کمبینی در نوجوانان شود.
مرجع همیشه در دسترس رسانه در روابط خانواده نیز تغییراتی به وجود آورده بهگونهای که نوجوانان برای یافتن پاسخ کمتر سوالی به والدین خود مراجعه میکنند و پاسخ بیشتر پرسشهایشان را در اینترنت و فضای مجازی میجویند. درگیر شدن بیش از حد با فضای مجازی نوجوانان را از هویت واقعی خود دور میکرده و بهنوعی چند شخصیتی دچار میکند که دیگر تفکیک درستی از جهان واقعی و مجازی در ذهن او شکل نمیگیرد و ممکن است منجر به اعتیاد یا وابستگی بیش از حد او به جهانی شود که در رسانه برای خودش برپا کرده است.