امیرانتصاب اعظم که بود  و چه کرد

امیرانتصاب اعظم که بود و چه کرد

امید مهدی‌نژاد طنزنویس

 شعبانشاه سوم، سومین پادشاه از سلسله شعبانشاهیان که به مدت شصت و اندی سال بر نواحی مرکزی حکومت می‌کردند، وزیر دست راست خود را که مسؤول عزل و نصب‌های حکومتی بود احضار کرد و گفت: ای وزیر دست راست، می‌خواهم کارآمدی عزل‌ونصب‌های اخیر تو را مورد بررسی و تحقیق و تفحص قرار دهم. وزیر دست راست گفت: ای پادشاه بزرگ، با سپاس از تیزبینی و دقت‌نظر شما، بنده آماده‌ام تا هرطور که صلاح می‌دانید مورد بررسی قرار دهید. پادشاه دستور داد تا وزیر جنگ، وزیر داخله و وزیر خزانه‌داری را احضار کنند و به‌نوبت به حضور بفرستند. نخست، وزیر جنگ وارد تالار شد و پس از ادای احترام گوش‌به‌فرمان ایستاد. شعبانشاه گفت:‌ به نظر می‌رسد تیرهای سقف تالار اجتماعات دوباره پوسیده است و نیاز به تعویض دارد. وزیر جنگ پای چپش را به پای راستش کوبید و گفت: الساعه با دو گروهان پیاده عملیات ترمیم سقف و تعویض تیرها را انجام و خود بر کار آنها نظارت خواهم کرد. شعبانشاه گفت: بسیار خوب، بیرون بروید و منتظر دستور باشید. پس از وی، وزیر داخله وارد شد و پس از ادای احترام گوش‌به‌فرمان ایستاد.
شعبانشاه گفت: گویا تیرهای سقف تالار اجتماعات دربار پوسیده است و نیاز به تعویض دارد. وزیر داخله گفت: الساعه تعدادی کارشناس خبره را برای ارزیابی میزان پوسیدگی تیرها خبر خواهم کرد تا پس از به‌عمل‌آوردن بررسی و مداقه نهایی نتیجه غایی را اعلام نمایند. شعبانشاه گفت: بسیار خوب. بیرون بروید و منتظر دستور باشید. پس از وی وزیر خزانه‌داری وارد شد و پس از ادای احترام گوش‌به‌فرمان ایستاد. شعبانشاه گفت: ظاهرا تیرهای سقف تالار اجتماعات دربار پوسیده است و نیاز به تعویض دارد. وزیر مالیه گفت: خواسته‌اند خرج‌تراشی کنند ای پادشاه بزرگ. تیرهای سقف تالار از ستون‌های تخت‌جمشید نیز محکم‌ترند و به این زودی‌ها پوسیده نخواهند شد. شعبانشاه گفت: بسیار خوب، بیرون بروید و منتظر دستور باشید. وی سپس از وزیر دست راست بابت کارآمدی انتصاب‌های جدید و تناسب روحیات وزرا با سمت‌های خود تقدیر و تشکر کرد و وی را به لقب امیرانتصاب اعظم مفتخر نمود.