ماجرای عنایت حضرت زهرا(س) به فاطمیون

ماجرای عنایت حضرت زهرا(س) به فاطمیون

شهید مصطفی صدرزاده با نام جهادی سیدابراهیم، فرمانده ایرانی گردان عمار از لشکر مقتدر فاطمیون بود. او درست در شب عاشورای حسینی به شهادت رسید. او نیز یکی از شهدای عملیات محرم است که در حلب صورت گرفت.
گردان فاطمیون، عنوان گردانی است که از رزمندگان افغانستانی مدافع‌حرم تشکیل شده و پیوستن شهید صدرزاده به این گردان روایت عجیبی دارد. همسر صدرزاده می‌گوید مصطفی توانایی عجیبی در یادگیری زبان و تقلید لهجه‌ها داشت‌. او به مشهد می‌رود، ریش‌هایش را کوتاه ‌می‌کند و به مسؤول اعزام می‌گوید  یک افغانستانی است.
همسر شهید قبل از آغاز عملیات محرم به سوریه می‌رود و مصطفی را می‌بیند. دیدار بعدی آنها در معراج‌الشهدای تهران بود. پس از بازگشت خانم ابراهیم‌پور (همسر شهید) از سوریه، او یک‌بار دیگر فرصت پیدا می‌کند تا با مصطفی صحبت کند.
او دراین‌باره می‌گوید: آخرین باری که صدایش را شنیدم اما دیگر به صحبت نکشید، شب تاسوعا بود. شب تاسوعا تماس گرفتم و او مشغول صحبت با بیسیمش بود. منتظر ماندم تا صحبتش با رزمنده‌ها تمام شود که دیگر ارتباط‌مان قطع شد؛ فقط صدایش را شنیدم.
اما شب هشتم محرم که با او تماس گرفتم، او ماجرای عجیبی را برایم تعریف کرد. یکی از دوستان او خواب حضرت زهرا(س) را دیده بود. حضرت به او گفته بودند: «مرحله اول عملیات را شما پشت سر بگذارید، بعد از آن با من». مصطفی آن شب این خواب را با آب‌وتاب برایم تعریف کرد.
شهید صدرزاده ارادت خاصی به حضرت‌زهرا(س) داشت. او در یکی از گفت‌وگوهای پیش از شهادتش که در ویژه‌نامه روزنامه قدس منتشر شده است درباره حال‌وهوای لشکر فاطمیون که به‌نام حضرت‌زهرا(س) نامگذاری شده، چنین گفته بود: ما یک رزمنده سنی داشتیم که روز تاسوعا در حرم شیعه شد و در روز عاشورا شهید شد. اسم جهادی‌اش سیدعلی بود. اسمش را بچه‌ها علی گذاشته بودند و سید هم صدایش می‌کردند. همه رزمنده‌ها را به اسم جهادی‌شان می‌شناسیم به این دلیل که شناسایی نشوند. مخصوصا برای بچه‌های فاطمیون خطرناک است، چراکه چند تن از خانواده‌های‌شان را ترور کرده‌اند. حتی زنگ زده بودند و تهدید کرده بودند که به بچه‌های‌تان اجازه ندهید به جنگ بروند. بچه‌های فاطمیون بسیار غریب و خاصند  و بسیار هم مورد عنایت حضرت‌زهرا(س) هستند.