گفتوگو با ایرج میلانی، مجری تلویزیون و مستندساز در روز هوای پاک
کاش میشد پیادهروی کنیم
امسال برای اولین بار نیست که روز هوای پاک، مصادف شده با روزی که تهران و برخی دیگر از کلانشهرهای ایران هوایی برای نفس کشیدن ندارند. اما امسال به نظر میرسد دارند اوج این آلودگی را به خود میبینند و روزهای آلوده و بیهوای پاک آنقدر زیاد و پشت سرهم شده که آدم خیال میکند هوای پاک و نفس کشیدن در هوایی که پر از اکسیژن است، شبیه آرزویی محال است. در روزهایی که باید شهرها از برف سفیدپوش شده باشند، آسمان به رنگ سرب درآمده و هواشناسی روی گوشیهای هوشمند نشان میدهد حالا حالاها از بارش خبری نیست؛ حتی باران هم نخواهد بارید چه برسد به برف. باد هم نخواهد آمد که این همه ذرات معلق در هوا را با خود ببرد. در روز هوای پاک و اینهمه ناامیدی! شاید یکی از دلایلش کرونا باشد که نزدیک یک سال است، آمده و آنقدر به همه ما سخت گرفته که دیگر حال و حوصلهای برایمان نمانده. شاید برای همین است که بدبینها میگویند اگر از کرونا نمیریم از آلودگی هوا خواهیم مرد و خوشبینها اما میگویند برای بارش باران دعا کنیم و همین خوشبینها هستند که روزنهای از امید در دلمان باز میکنند که هواشناسی هرچند هوای سخت را برایمان پیشبینی میکند اما خدا بزرگتر از این حرفهاست و اگر اراده کند، ابرهای بارانزا را به سمت ما خواهد فرستاد، باران خواهد بارید و زمین و هوای مرده دوباره جان خواهد گرفت.
دیروز به ایرج میلانی که سالهاست در تلویزیون برنامههای مختلف مرتبط با محیطزیست و طبیعت را اجرا میکند، تلفن کردم تا درباره روز هوای پاک با او صحبت کنم. نزدیک قزوین، مشغول فیلمبرداری بود و وقتی صحبتمان به مازوت رسید گفت: ما دو کیلومتری نیروگاه شهید رجایی هستیم. از همینجا میبینم از دودکشهای این نیروگاه دود سیاهی به آسمان میرود و این یعنی دارند مازوت میسوزانند. 10سال قبل هم مستندی ساختم و همان زمان گفتم نیروگاهها مازوت میسوزانند. این حرف دیروز و امروز نیست. دولت برای اینکه گاز به خانهها برسد، در زمستان به نیروگاهها مازوت میدهد. اما در شرایط وارونگی هوا این کار بسیار خطرناک است. البته این را هم بگویم وقتی مردم مصرف انرژی را مدیریت نمیکنند، بسیاری از معادلات به هم میریزد. در خانه آنقدر درجه حرارت وسایل گرمایشی را بالا میبریم که با تیشرت و زیرپیراهنی میگردیم و پنجرهها را باز میکنیم. در کشورهایی که انرژی مدیریت میشود و آنقدر گران است که مردم آن را بیهوده مصرف نمیکنند، در زمستان حتی داخل خانه لباس گرم میپوشند. اما در کشور ما معادلات یکجور دیگر است. سرمایه اجتماعی به کمترین حد ممکن رسیده و مردم به مسؤولان بدبین شدهاند و حتی اگر به نفع خودشان باشد که به توصیههای آنها گوش کنند این کار را نمیکنند. مازوت سوزی که همیشه بوده اما الان که تهران در اوج آلودگی است، خبرش پررنگتر و همین باعث شده مردم همه تقصیرها را گردن دولت و مسؤولان بیندازند و خودشان را بیتقصیر بدانند.
توسعه حملونقل عمومی
میلانی میگوید: دلیل مهم آلودگی هوا، تعداد زیاد خودروهایی است که در سطح شهر تردد میکنند. این حجم از خودرو در حال حرکت حتما آلودگی به همراه دارند اما چرا مردم استفاده از خودروی شخصی را در اولویت میگذارند با اینکه میدانند ترافیک زیاد است و جای پارک نیست و... چون سیستم حملونقل عمومی درست نیست و کفاف اینهمه جمعیت را نمیدهد. درباره توسعه و گسترش حملونقل عمومی سالهاست صحبت میشود و همه کارشناسان درباره آن صحبت میکنند اما درست بشو نیست. اگر این راهکار در برنامههای درازمدت دولت قرار میگرفت و روی حملونقل ریلی سرمایهگذاری میشد ما الان به این میزان دچار آلودگی هوا نبودیم. اتوبوس چاره کار نیست، چون خودش باعث آلودگی هوا میشود. اما مترو و دیگر وسایل نقلیه ریلی تنها راه علاج هستند. میگویند خودروها معاینه فنی باید داشته باشند اما هرچقدر هم خودروها استاندارد و سالم ( که بیشتر خودروها نیستند) باز هم باعث آلودگی هوا میشوند. بهترین کار در اینگونه مواقع این است بنزین آنقدر گران باشد که برای مردم به صرفه نباشد از اتومبیل شخصی استفاده کنند. اما این راهکار در کشورهایی جواب میدهد که مردمش بنیه اقتصادی خوبی داشته باشند و حملونقل عمومی جوابگوی نیاز مردم باشد اما در کشور ما هیچکدام از اینها درست نیست.
شناور شدن تعطیلات عمومی
میلانی درباره تعطیلات هم نظر ویژهای دارد. او میگوید: در کشور ما تعطیلات طولانی زیاد داریم، مثلا ایام نوروز. بهتر است تعطیلات از حالت متمرکز خارج شده و شناور شود و مثلا در روزهای سرد که آلودگی هوا بیشتر میشود چند روزی تعطیل شود تا هم مردم از نظر روانی کمی آسوده شوند که میتوانند در خانه بمانند و بیرون نروند یا میتوانند از تهران و دیگر شهرهای آلوده خارج شوند که در هر صورت به پاک شدن هوا کمک میکند. به همه اینها باید به پارکینگسازی در شهرهای بزرگ بیشتر توجه شود بهخصوص در نزدیکی ایستگاههای مترو. این روش مردم را تشویق میکند تا ایستگاه مترو با خودروی خود بروند و بعد از آن از مترو استفاده کنند. اما نبود پارکینگ هم یکی از معضلاتی است که گریبان مردم را گرفته است. آنها چه با خودروی شخصی تردد کنند و چه با وسایل نقلیه عمومی، هم انرژی و توان زیادی از آنها گرفته میشود و هم بیشتر وقتشان هدر رفته و معمولا به کارهایشان نمیرسند و این یعنی آزردگی روانی و کم شدن اعتماد به مسؤولان و پایین آمدن سرمایه اجتماعی.