نسخه Pdf

سناریوی قتل پدر

سناریوی قتل پدر

شما خوانندگان عزیز برای ما بنویسید كه سرگرد بعد از بررسی صحنه قتل و صحبت‌ با پسر مقتول چطور توانست راز قتل را فاش کند؟ اگر داستان را با دقت بخوانید متوجه می‌شوید. دو دلیل برای افشای راز این پرونده را همراه با نام و نام خانوادگی به شماره 300011224 پیامك كنید. هر هفته به دو نفر از كسانی كه پاسخ صحیح بدهند، به قید قرعه كارت هدیه 50 هزار تومانی اهدا می‌شود

وحید شکری تپش

 پسر جوان با دستانی لرزان خود را به تلفن رساند. مكثی كرد و شماره گرفت؛ یك، یك، صفر. چند ثانیه بعد وقتی اپراتور 110 پاسخ داد، با همان حالت مضطرب از قتل پدرش خبر داد. چند دقیقه بعد گشت موتور كلانتری مقابل خانه شماره 18 توقف كرد. صدای همهمه‌ای از داخل حیاط به گوش می‌رسید. پسربچه‌ای كه مقابل در ایستاده بود، با دیدن گروهبان فریاد كشید: « پلیس اومد» بعد هم سكوت بر فضای خانه حكمفرما شد. جسد خونین مرد میانسالی روی تخت بود و زنی كنارش شیون سر داده بود.
گزارش درست بود و افسر كلانتری در تماس با بازپرس جنایی ماجرا را اطلاع داد. حدود نیم‌ساعت بعد سرگرد رحیمی، افسر ویژه قتل همراه بازپرس جنایی در محل حاضر شدند.
مامور كلانتری با دیدن آنها به سمت‌شان آمد و گفت: مقتول مردی به نام رحیم 51 ساله است كه دیشب در خانه تنها بوده، ساعت 8 صبح كه همسر و فرزندش به خانه می‌آیند، با جسد غرق در خون او روی تختخواب رو‌به‌رو می‌شوند. رحیم با ضربه‌های چاقو به قتل رسیده بود.
شغلش چه بود؟
قصابی داشت.
انگیزه سرقت است؟
هنوز معلوم نیست، اما در ظاهر كه چیزی سرقت نشده، آثار ورود به زور هم در محل دیده نمی‌شود و قاتل یا قاتلان آشنا بوده‌اند.
سرگرد وارد ساختمان یك طبقه شد. آثاری از به‌هم‌ریختگی دیده نمی‌شد. در اتاق‌خواب جسد مرد میانسال هنوز روی تخت بود و پزشك معایناتش را آغاز كرده بود تا علت مرگ را مشخص كند.
فرش پذیرایی خیس بود. به نظر می‌رسید لیوان آبی روی فرش ریخته باشد، اما وقتی سرگرد تمام فرش را بررسی كرد، متوجه خیسی کل آن شد. انگار آن را تازه شسته باشند. همین باعث شك او شد و در دفترچه یادداشتش آن را نوشت.
بعد سراغ پسر مقتول رفت تا از او تحقیق كند. پسر جوان هنوز در شوك بود. 
دیشب چرا پدرت تنها بود؟
من و مادرم دیشب مهمان خانه خاله‌ام بودیم.
چرا پدرت با شما نبود؟
پدرم و شوهرخاله‌ام با هم اختلاف داشتند. به همین خاطر هیچ‌وقت به خانه آنها نمی‌آمد. ما هم قرار بود شب برگردیم، اما حواس‌مان به ساعت نبود و به دلیل محدودیت تردد، مجبور شدیم بمانیم و صبح برگردیم. با پدرم تماس گرفتم و به او گفتم امشب نمی‌آییم، او هم خیلی خونسرد بود و به نظر نمی‌رسید مشكلی در خانه داشته باشد. صبح وقتی آمدیم، با دیدن لكه‌های خون روی فرش شوكه شدیم. وقتی وارد اتاق‌خواب شدیم، با جسد پدرم، در حالی كه با ضربه‌های چاقو كشته شده بود، رو‌به‌رو شدیم.
چرا فرش‌ها خیس است؟
مادرم وسواس دارد و آنها را شسته است.
پدرتان با كسی اختلاف نداشت؟ 
او مرد خشنی بود و همیشه دعوا داشت. چند بار با مشتریان مغازه‌اش و همسایه‌ها سر موضوعات ساده دعوا كرده بود.
یعنی احتمال می‌دهی به خاطر همین درگیری‌ها او را كشته باشند؟
شاید.
سرگرد سپس سراغ دكتر رفت كه در حال جمع كردن وسایلش بود. او در گزارش خود گفت: دو ضربه به كتف و یه ضربه به شكم مقتول وارد شده و خونریزی شدید باعث مرگش شده است. حدود 20 ساعت از مرگ او می‌گذرد.كارآگاه سپس سراغ همسر مقتول رفت. زن میانسال بی‌تابی می‌كرد و وحشت در صورتش موج می‌زد. او هم حرف‌های پسرش را تكرار كرد و هیچ تناقضی در حرف‌هایش نبود. سرگرد بعد از بررسی صحنه و اظهارات مادر و پسر، با بازپرس جنایی صحبت كرد و دستور بازداشت همسر و پسر مقتول را به اتهام همكاری در قتل پدر گرفت.

پاسخ معمای پلیسی قرص مرگ
سرگرد بعد از بررسی صحنه و اظهارات پزشک و همسر زن جوان متوجه شد که با پرونده قتلی رو به رو است و موضوع خودکشی صحت ندارد. زن جوان اگر قصد خودکشی داشت  و برای این کار قرص خورده بود، به پزشک می گفت که قرص برنج خورده است. او تصور می کرد قرص لاغری خورده است. این در حالی است که شوهرش از ماجرا خبر داشت و می دانست که همسرش قرص برنج خورده است.
در این مسابقه معمای پلیسی 1540 نفر از مخاطبان شرکت کردند که 529 نفر پاسخ صحیح را ارسال کردند. از میان افرادی که پاسخ صحیح داده اند، احمد ملکی از تهران و راضیه ثابت از اصفهان به قید قرعه برنده شدند.
ضمیمه نوجوانه
تیتر خبرها