نسخه Pdf

گزارش یک جشن

نگاهی به اتفاقات تولد یک‌سالگی «نوجوانه»

گزارش یک جشن

جمعه سوم بهمن برای من و تعدادی دیگر از نوجوان‌ها روز خاصی بود. تقویم نوجوانه‌ای‌مان رسیده بود به اولین سالگرد. همین بود که دور هم جمع شدیم؛ البته در عین حفظ و رعایت پروتکل‌های سلامت در شرایط کرونایی. میز و صندلی‌ها روی دست‌مان جابه‌جا شدند و فضا برای حضور 30 نفر از اعضای تحریریه و چند نفر از مسؤولان جام‌جم و مهمانان ویژه آماده شد و حالا گزارش این جشن.

امیرحسین علی‌نیافرد

هر نوجوان، عزیز دل نوجوانه است 
سرآغاز برنامه قرائت دو متن بود توسط 
دو نفر از اعضای تحریریه. ابتدا خانم کریمی‌که از اعضای فعال است و اهل خمینی‌شهر اصفهان، متنی را خواند که خیلی زود فهمیدیم زبان حال دبیرتحریریه ضمیمه است؛ یعنی زهرا قربانی. مخصوصا وقتی به این جای متن رسید: 
«یه ساله سر دیر رسیدن بچه‌ها به جلسه تحریریه حرص می‌خورم، یه ساله سر نرسوندن محتواها خط و نشون می‌کشم و عمل نمی‌کنم، یه ساله دستام با خودکار طناب پیچ شده میز آقای لوری (صفحه‌آرا) جوهری می‌شه، یه ساله کلی رفیق پیدا کردم از مشهد تا مرز پاوه...»
بعد از آن هم عطیه ضرابی شعری را که به‌تازگی در وصف نوجوانه سروده بود خواند:
قصه از آن اوایل بهمن جوانه زد 
فکری که بر ضمیر دبیری نشانه زد 
جامی‌به لطف جم خبر آورد سوی ما 
جای ضمیمه‌های شما نیست در خفا...! 
ما هم از آن جهت که پر از شوق و‌ کوششیم
با سر قبول کرده و‌ در راه چالشیم 
اینجا برای دغدغه‌هامان عَلَم شده 
اصلا سلاح فکر و تفکر قلم شده 
خوشحال از این‌که پیش شما پابه‌پای هم...
هر پنجشنبه حمله به اوراق جام‌جم! 
اینجا برای هر قلمی‌آشیانه است 
هر نوجوان، عزیز دل نوجوانه است...

کوتاه، با بچه‌ها
بعد از خواندن متن‌های ادبی نوبت به این رسید که هر کدام از بچه‌ها خودشان را معرفی کنند و حرف دل‌شان را هم خیلی کوتاه بزنند. البته برخلاف تصورمان، پسرها اصلا مراعات زمان را نکردند. برعکس دخترها که گاهی حتی به معرفی خودشان اکتفا کردند و فرصت را در اختیار نفر بعدی قرار دادند. 
امیرحسین رستمی‌از این گفت که با شرکت در دوره‌های نوجوان خلاق مجتمع شهید آوینی با ضمیمه آشنا شده. او که از نویسنده‌های صفحه قلمرو است ابراز خوشحالی کرد از این‌که نوجوانه فرصتی برای کاری جز درس خواندن و فکر کردن به کنکور در اختیار نوجوان‌ها قرار داده.
دوست صمیمی‌او یعنی ابوالفضل مهربانی هم برایمان تعریف کرد که چطور خیلی اتفاقی چشمش به گوشی رستمی‌افتاده که داشته محتوایی را برای نوجوانه ارسال می‌کرده و همین اتفاق باعث شده پای او هم به قلمرو باز شود.
امیر‌علی حبیبی که از کرمان خودش را رسانده بود هم تعریف کرد: «یادمه که 14 مهر ماه تازه به گروه ضمیمه نوجوانه ملحق شده بودم و در 13 آبان ماه بود که متنی برای ضمیمه نوشتم. اما آن پنجشنبه نوجوانه چاپ نشد من با خشم زیاد به دبیر ضمیمه پیام دادم و گفتم اگه قراره این کار و پروژه نوجوون هم مثل بقیه کارها نیمه تموم رها بشه من دیگه فعالیتی نمی‌کنم! اما با گذشت زمان من فهمیدم اینجا با همه جا فرق داره.» راستی امیرعلی اوایل توی صفحه قلمرو می‌نوشت اما الان صفحه 
معرفی رو می‌گردونه.
از میان دختران حاضر در جشن، مریم امام از حضورش در بخش‌های مختلف نشریه گفت. از نوشتن شعر و داستان برای قلمرو گرفته تا متن برای ستون سواد رسانه‌ای و حالا هم که مسؤولیت صفحه کلاف بر دوش اوست. مطالبی که تهیه پژوهش‌های آن به‌عهده محمد طائب است.
راستی یک میز هم دختران مدرسه فرهنگ بودند. همگی دست به قلم و توانمند.

سخن بزرگان
بعد تمام حرف و صحبت‌های بچه‌ها با مدیران نوبتی هم که باشد نوبت مدیران بود که حرف و نظرات خودشان را درباره ضمیمه اعلام کنند.
قندهاری، مدیرعامل موسسه جام‌جم: به ما می‌گویند مدیران جوان اما  با این تلاشی که بنده از شما نسل نوجوون و جوون می‌بینم، حاضرم حتی زودتر صندلی خودم را به شماها تقدیم کنم.
عرفاتی، مدیر مسؤول روزنامه جام جم: قبل از انتشار شماره یک ضمیمه نوجوانه، من کمی‌تردید و کمی‌ترس داشتم از این بابت که هفته‌نامه نوجوانه یک‌سال دوام نیاورد. اما بعد از سه شماره اول که این حجم از اشتیاق و کوشش رو در نوجوون‌ها مشاهده کردم، دلم قرص و خیالم از گروه ضمیمه نوجوانه راحت شد. در زمان ما، نوورودی‌‌هارو تحقیر و به اونها سخت می‌گرفتند اما ما سعی می‌کنیم تازه‌وارد‌ها را تحویل‌شان بگیریم و راه را برایشان مهیا سازیم.
باطنی، مدیر مجتمع آموزشی شهید‌آوینی: من خودم به شخصه با قلم زدن و نوشتن کار و شغلم را آغاز کردم و به نظرم قلم، مقدمه و مسیر موفقیت من را در بقیه کارهایم فراهم کرد و به نظرم در نوشتن و نویسندگی فقط باید عاشق و به‌خصوص مجنون بود.
 من خیلی افراد را دیده‌ام که با قلم راهشان را شروع کردند، اما در اواسط راه آن را رها کردند. آنها عاشق نیستند و شرط اول در این راه مجنون بودن است 
به قول حافظ که می‌فرماید:
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
بچه‌ها حرف من به شما این است که عاشق و مجنون باشید و هیچ‌وقت نوشتن را رها نکنید. 

کلید واژه مهم «اعتماد»
به قول عبدا... گلباف، مدیر ضمائم روزنامه؛ جام‌جم آن روز تولد ته‌تغاری و نور‌چشمی‌خودش را می‌گرفت. نوجوانه‌ای که هنوز نیامده، با پدیده‌ای نو به نام کرونا روبه‌رو شد، اما با وجود همه سختی‌ها نشان داد اگر کار را به نیروهای جوان بسپاریم در سختی‌ها هم کار را جلو می‌برند و حالا ما داشتیم جشن یک‌سالگی‌اش را می‌گرفتیم. البته این جشن آغازی برای اختصاص دفتر تحریریه نوجوانه در بخشی از ساختمان جام‌جم هم بود. یک پاتوق برای این‌که هر کدام از نوجوان‌ها که روزی گذرشان به آنجا افتاد، بتوانند دقایقی را در کنار تحریریه نوجوانه باشند.

شگفتانه 
مراسم دو رونمایی هم داشت؛ یکی رونمایی از کارت خبرنگاری افتخاری نوجوانه که به‌زودی در اختیار تک‌تک اعضای فعال تحریریه قرار می‌گیرد و طبیعتا اعتباری است برای همه خبرنگاران نوجوانی که با این ضمیمه همکاری می‌کنند.
دیگری هم رونمایی از صفحه رسمی‌نوجوانه در اینستاگرام بود که حالا هم می‌تواند پل ارتباطی بهتری باشد میان ما و شما و هم فرصتی است برای انتشار محتواهای متنوع‌تر و بیشتر خود نوجوان‌ها. همین الان گوشی‌تان را بردارید و تا یادتان نرفته ما را 
دنبال کنید:
nojavane_jamejam@

قرار همیشگی جلوی دکه‌ها
جایتان خالی آخر مراسم کیک هم بریدیم. شمع یک‌سالگی روی کیک دوباره یادمان انداخت که چقدر زود 45 شماره را هر هفته پنجشنبه به دست مخاطبان رسانده‌ایم. پنجشنبه‌هایی که برای ما شده است یک قرار همیشگی جلوی دکه‌های روزنامه‌فروشی تا نتیجه زحمت چندروزه خودمان را بخریم و از این‌که می‌توانیم زبان گویای هم‌نسلی‌هایمان باشیم به خودمان ببالیم.
بریدن کیک هم ماجراهای خودش را داشت. از شمعی که نباید فوت می‌شد از ترس کرونا ولی شد تا مهمان خاص مراسم که وظیفه بریدن کیک را به او سپردیم. حسام‌الدین رجایی فرزند مرحوم روح‌الله رجایی سردبیر سابق روزنامه جام‌جم که همین 
چند وقت پیش، از دست دادنش کام همه ما را تلخ کرد.
ضمیمه کلیک
تیتر خبرها