چرا بهار برای رضاشاه شعر گفت؟
یكی از حرفهایی كه میزنند این است كه: چرا بهار برای رضاشاه شعر گفت؟ خواهرم پروانه در كتاب امرغ سحرب دلیلش را گفته است. یك سال عید نوروز ماموران رضاشاه به خانه ما ریختند و پدر را روی برفها كشیدند و بردند! مادرم میگفتند: تمام كتابها و روزنامهها و كل زندگی را به هم ریختند تا اسنادی را پیدا كنند. اسنادی هم پیدا نشد. دلیلی نداشت بهار اسناد را در منزل پنهان كند. آنها زندگی ما را بههم ریختند و پدر را به زندان بردند. بقیه ماجرا را خود ایشان در اشعار و كتابهایشان گفتهاند. علاوه بر فشارهای روحی ناشی از رفتن بزرگ و سرپرست خانواده، فشارهای مالی بیش از هر چیزی زندگی ما را به هم ریخت. مردم میگویند: چرا بهار كه با رضاشاه مخالف بود، برایش شعر گفت؟ پاسخ خیلی روشن است. چون بهار میخواست زندگی و خانوادهاش را حفظ كند.