ای بخارا! شادباش و دیرزی

به بهانه ابتلای علی دهباشی به کرونا نگاهی به خدمات فرهنگی او در سال‌های اخیر داشته‌ایم

ای بخارا! شادباش و دیرزی

خیلی بعید است که از اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات باشید و تا امروز نام علی دهباشی را نشنیده‌باشید. دهباشی در سال‌های اخیر نماد ممارست و همت والا در حیطه‌های فرهنگی و هنری بوده و تلاش کرده تا آنجا که می‌تواند بدون حمایت از هیچ سازمان یا نهادی به صورت شخصی به ارائه خدمات فرهنگی بپردازد. در این سال‌ها هر جایی نامی از بزرگانی چون ایرج افشار، ژاله آموزگار، باستانی‌پاریزی، پرویز ناتل‌خانلری، محمدعلی موحد، دکتر شفیعی‌کدکنی، محمد استعلامی، منوچهر ستوده، نصرا... پورجوادی، بهاالدین خرمشاهی و نام‌های بزرگ این‌چنینی بوده، نام علی دهباشی نیز می‌درخشیده است. دهباشی علاوه‌بر این‌که در این سال‌ها با این نام‌ها مانوس بوده و در مجلات خود از آنها سود برده، غمخوار بزرگان فرهنگ نیز بوده و بارها درصدد رفع مشکلات معیشتی این بزرگان برآمده است. حالا خبر رسیده که خادم فرهنگ ایران و کسی که به‌تنهایی خود یک وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، به کرونا مبتلا شده است. اکثر اهالی فرهنگ و ادبیات در روزهای گذشته با ارسال پیام‌هایی برای دهباشی آرزوی سلامت کرده‌اند و این واقعه سبب شده که جامعه فرهنگی کشور به این بهانه از دهباشی قدردانی کند. آخرین خبری که از وضع جسمانی دهباشی داریم، آن است که اکنون در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شده است و در حال مداواست. ما نیز ضمن آرزوی سلامتی برای دهباشی، در این گزارش، مختصری از فعالیت‌ها و خدمات دهباشی در عالم فرهنگ را از نظر خواهیم گذراند.

 علی دهباشی کیست؟
نام اصلی علی دهباشی، «علی‌اکبر جعفر دهباشی» و متولد 1337 است. دهباشی همزمان با تحصیل از سال آخر دبستان کار در چاپخانه را آغاز کرد و به‌عنوان مصحح نمونه‌های چاپی چندین انتشاراتی در چاپخانه «مسعود سعد» کار می‌کرد. از همان سال‌ها با اساتید صاحب‌نامی از فرهنگ و ادب معاصر کار کرد و با مبانی فرهنگ، تاریخ و ادبیات ایران آشنا شد. اگر دهباشی را از نزدیک دیده‌باشید احتمالا صدای خس‌خس سینه او هنگام نفس کشیدن یا اسپری آسم او را دیده‌اید. این مشکلات تنفسی یادگار دورانی است که او در چاپخانه کار می‌کرده است. البته هنوز هم که هنوز است دهباشی را غالبا می‌توان در چاپخانه‌ها پیدا کرد چرا که چاپ نشریات و کتب گوناگون سبب شد در این سال‌ها پیوندی ناگسستنی بین دهباشی و چاپ باقی بماند.
علی دهباشی در دوران نوجوانی از اعضای فعال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به‌شمار می‌رفت و چندین روزنامه دیواری که ماه‌ها مورد بازدید و مطالعه علاقه‌مندان قرار گرفت تنظیم و اجرا کرد. بعدها فعالیت روزنامه‌نگاری خود را با همکاری در نشریه «جنبش» آغاز کرد که از مدتی پیش از انقلاب اسلامی توسط علی‌اصغر حاج‌سید‌جوادی به‌صورت زیراکسی و مخفی منتشر می‌شد و این همکاری بعد از پیروزی انقلاب هم ادامه یافت. پس از آن با انتشارات رواق به سرپرستی شمس آل‌احمد همکاری داشت که ناشر آثار جلال آل‌احمد بود. دهباشی با ماهنامه‌ها و نشریات ادبی، فرهنگی و هنری همچون «آرش»، «برج»، «چراغ»، «دنیای سخن»، «آدینه» و «دفتر هنر» همکاری مستمر داشته‌ است. او از سال ۱۳۶۹ به مدت هفت سال سردبیر ماهنامه «کلک» بود. ماهنامه کلک از نشریات معتبر در زمینه فرهنگ، ادبیات و ایران‌شناسی به‌شمار می‌رود که مورد مراجعه استادان دانشگاه‌های ایران و ایران‌شناسان جهان است و بسیاری از صاحب‌نامان عرصه فرهنگ و ادب ایران از همکاران و نویسندگان این مجله بودند.
 دهباشی و مجله‌بخارا
دهباشی در گفت‌وگویی از روزی سخن گفته‌بود که صبح از خواب بیدار شده و با‌خبر شده‌بود که دیگر سردبیر کلک نیست. صاحب امتیاز و مدیرمسؤول کلک، کسری حاج‌سید‌جوادی او را به‌ناگاه کنار گذاشت و باعث شد که تلخ‌ترین خاطره دوره کاری دهباشی رقم بخورد. پس از این ماجرا دهباشی مجله‌ای به راه انداخت که می‌توان آن را معتبرترین مجله فرهنگی حال حاضر ایران دانست. مجله‌ «بخارا» از شهریور ۱۳۷۷ با سردبیری دهباشی منتشر شده که در آن در زمینه فرهنگ، ادبیات و ایران‌شناسی مقالاتی منتشر می‌شود.
 تاکنون 142شماره از مجله‌بخارا به چاپ رسیده‌است. بزرگ‌ترین نام‌های فرهنگ، تاریخ و اندیشه در ایران، از شهریور 77 که اولین شماره‌بخارا درآمد، نویسندگان بخارا بوده‌اند. اشعار منتشرنشده ابتهاج و شفیعی‌کدکنی، یادداشت‌های ایران‌شناسی ایرج افشار، مقالات محمدعلی موحد و گاه‌نوشت‌های بهاءالدین خرمشاهی تنها بخشی از بی‌شمار مطالب خواندنی بخاراست. محمود دولت‌آبادی؛ نویسنده شاخص و شناخته‌شده و مولف رمان معروف کلیدر چندسال پیش در گفت‌وگویی یادآور شده‌بود بخارای دهباشی درحقیقت یک دایره‌المعارف است که هرکسی بخواهد در حوزه فرهنگ و هنر تاریخ‌معاصر‌ایران به اطلاعاتی دست‌یابد، می‌تواند به آن مراجعه کند و از آن بهره‌مند شود.
بخارا به میزانی از اعتبار رسیده‌است که امروز نوشتن مقاله و یادداشت در ‌‌آن می‌تواند شاخصه‌ای برای میزان دانش و اعتبار در فضای فرهنگ و هنر به حساب بیاید.
 شب‌های بخارا
عصرجمعه اول‌اسفند امسال، ششصدویکمین شب از مجموعه‌شب‌های مجله‌بخارا با همراهی بخش فرهنگی سفارت فرانسه به شب «آندره ژید و ایران» اختصاص یافت. «شب‌های بخارا» یکی از خدمات بزرگ و مهم فرهنگی دهباشی در سال‌های اخیر است. او افزون بر انتشار مجلات بخارا، با برگزاری شب‌های بخارا که در آن میزبان استادان فرهنگ، هنر و اندیشه ایران‌معاصر بود، توانست یک گردهمایی بزرگ فرهنگی را تدارک ببیند و درباره سوژه‌هایی در آنها به بحث و تبادل‌نظر بپردازد که کمتر در جامعه به آنها توجه می‌شود. موضوعاتی چون ادبیات آشوری، ادبیات اتریش و سوئیس، کتاب سال شعر خبرنگاران، ادبیات‌تطبیقی، ابن‌بطوطه، اورهان پاموک، ابوالحسن صبا، آنا آخماتووا، عبدالحسین زرین‌کوب، پرویز ناتل‌خانلری،فریدون رهنما، محمدعلی موحد، بهرام بیضایی، منوچهر انور، جلال ستاری، جمال میرصادقی و جلال آل‌احمد از جمله موضوعاتی است که در قالب شب‌های بخارا به آنها پرداخته شده‌است.
 یادداشت‌های دوستان
در پی ابتلای دهباشی به کرونا، بسیاری از دوستان او که همه از بزرگان فرهنگ‌معاصر به شمار می‌آیند، در یادداشت‌هایی برای او آرزوی سلامت کردند. از جمله دکتر محمدعلی موحد در یادداشتی برای دهباشی چنین نوشته‌است:
آقای دهباشی عزیز
شنیدم که بالاخره تصمیم‌گرفتی مردانه به مصاف کرونا بروی و روی در روی با او پنجه درافکنی. شک ندارم پیروز خواهی‌شد. به محض این‌که عرق جبینت خشک شد تلفن بکن تا صدایت را بشنوم. دست و بازویت نیرومند باد و زانوانت استوار. هر صبح و شام برایت و ان یکاد می‌خوانم. دعات می‌کنم و بی‌صبرانه منتظر خبرهای خوشم.
پیام دکترژاله آموزگار نیز خواندنی و شیرین بود:
می‌دانستم همه شما را دوست دارند ولی نه تا این حد! می‌دانستم روابط صمیمانه گسترده‌ای دارید ولی تا این حد! می‌دانستم بخارا جای خاصی در میان اهل‌قلم و اهل مطالعه دارد ولی نه تا این حد! می‌دانستم مردم خدمات فرهنگی شما را ارج می‌نهند نه تا این حد! می‌دانستم در آن سوی مرزها هم دوستان فراوان دارید نه تا این حد! با این همه انرژی مثبت که به سوی شما فرستاده شده‌است  باید شاهد بهبود سریع شما باشیم.