به زندگی، احوال و آثار یکی از خیالورزترین شاعران ادبیات فارسی حکیم نظامی گنجوی نگاهی انداختهایم
مروری بر میرات نظامی گنجوی
آدمیزاد در قرن ششم هجری میتوانسته خیلی راحتتر زندگی کند، مدح شاهان را بنویسد و روزگار را به شادی و شادخواری بگذراند اما آدمهای بزرگ اهل انجام دادن کارهای راحت نیستند، آنقدر دنیا را فهمیدهاند که فریب این مسیرهای ساده را نخورند و ترجیح دهند نان مختصرتری بخورند و افقهای بلندتری را تماشا کنند. جناب آقای نظامی پیشوای داستانسرایی در ادب فارسی که روز پنجشنبه 21 اسفند در تقویم رسمی کشورمان به بزرگداشت او اختصاص دارد، یکی از همین آدمهاست. آن زمان تاریخ تولد و چگونگی گذران اتفاقات معمولی زندگی آدمها مهم نبوده، آدمها خودشان را جزء کوچکی از جهان میدیدند که اهمیت خاصی نداشته چه کسی هستند و چه میکنند، به همین دلیل هم از زندگی بزرگان ادبیات و هنر ایران چیز زیادی نمیدانیم. هر چند همین که اینها را کسی ننوشته و به ما نرسانده، حکایت از کماهمیت بودنشان دارد اما میشود ماجرا را طور دیگری هم نگاه کرد و گفت جهان به مرور زمان زواید را میشوید و آنچه اصیل و ارزشمند است را حفظ میکند و به ما میرساند، یعنی اثر آدمها حرف میزند نه خودشان... بگذریم و برویم سراغ اینکه ببینیم از زندگی آقای نظامی چه چیزهایی میدانیم.
نمیدانیم چه سال و ماه و روزی به دنیا آمده، میگویند بین سالهای 530 تا 540 هجری قمری. نام کاملش هم حسابی طولانی است؛ حکیم جمالالدین ابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید. متولد گنجه یکی از شهرهای باستانی ایران بزرگ که حالا و بهواسطه حکام از خدا بیخبر دوره قاجاریه جزو خاک جمهوری آذربایجان است.
در کودکی پدر و مادرش را از دست داده و سالها تنهایی زندگی کرده، از گنجه هم بیرون نرفته و ترجیح داده در زادگاهش بماند. یک خوره کتاب واقعی بوده و آنقدر خوانده و تحقیق و تفکر کرده که شده حکیم. ضمن اینکه زبانهای فارسی، ترکی، عربی و پهلوی را هم در حد تسلط کامل بلد بوده است. علوم ادبی، نجوم، علوم اسلامی، فقه، کلام و زبان عرب را در حدی میدانسته که به او عنوان حکیم را اطلاق کردهاند، لقب و عنوانی که کمتر کسی در جایگاهی قرار میگیرد که لایق قرار گرفتن آن کنار نامش باشد.
کلا هم آدم مهربان و اهل تعاملی بوده، با همه توانایی و استادیاش مصداق همان عبارت معروف درخت هر چه بارش بیشتر، سرش پایینتر بوده است. آنقدر که حتی با خاقانی بزرگ هم که به نظر میرسد مدعی و کجخلق است، رفاقت نزدیک داشته و پس از مرگش در رثای او شعری نوشته است.
حالا کنار این همه خوبی حضرت والا نظامی بیفزایید که با همسرانش هم بسیار مهربان بوده و برایشان شعرهای لطیف میسروده. نه دیگر... زود قضاوت نکنید، او همزمان چند همسر نداشته، ماجرا این است که نظامی سه بار ازدواج کرده و هر بار پس از مرگ همسرانش. اولین همسر او آفاق عشق بیچون و چرایش بوده، زنی را یکی از امرا برایش به تحفه میفرستد که همین آفاق خانم بوده، نظامی چنان عاشقش میشود که با او ازدواج میکند و مثنوی خسرو و شیرین را متاثر از دوران خوش زندگی با او مینویسد. اما آفاق خیلی زود میمیرد و این بدشانسی نظامی دو بار تکرار میشود.
جناب حکیم به همسران خود احساسات لطیف و علاقه و محبتی خاص داشت. این امر را میتوان در مثنویهای عاشقانه او و مضامین دقیق و خیالات باریک او یافت. نظامی مرگ شیرین، قهرمان داستان و مظهر یک زن خوب را، که در آغاز جوانی و بهار زندگی با آن همه زیبایی و دلبری رخت از جهان کشید و در زیر خاک پنهان شد، شبیه مرگ «آفاق» معشوق و محبوب جوانمرگ خود میداند، و چنین میآورد:
در این افسانه شرط است اشک راندن/ گلابی تلخ بر شیرین فشاندن/ بحکم آنکه آن کم زندگانی/ چو گل بر باد شد روز جوانی/ سبکرو چون بت قبچاق من بود/ گمان افتاد خود کآفاق من بود...
در زمان نظامی خرافات و اعتقاد به سعد نحس بودن کواکب وجود داشت. چون نظامی خود دارای فکر بلند بوده و در علوم عقلی و نقلی تبحر داشت، برخلاف مردم آن زمان که عموما معتقد به تأثیر نجوم و سعد و نحس کواکب و ایام هفته و ماه بودند با کمال صراحت و شجاعت عقیده علمی خود را که مخالف عقاید عمومی آن زمان بود بیان میکند و میگوید ستارگان نیز خود مخلوق واجبالوجود هستند و هیچگونه تأثیری در سرنوشت و آینده فرزندان آدم ندارند.
جالب است که تاریخ دقیق مرگ نظامی را هم درست مثل تولدش نمیدانیم و گفته میشود بین سالهای
607 تا 612 درگذشته و مقبرهاش در گنجه قرار دارد.
نماینده شعر غنایی فارسی
اگر قرار باشد از شاعران پیشین پارسیگو، بلندترین قلهها را تا قرن نهم برشماریم، باید دستکم پنج نفر را نام ببریم. در کنار فردوسی، سعدی، مولانا و حافظ، یکی از آنها نظامی است و نمیتوان او را کنار گذاشت. محققانی مانند دکتر زرینکوب و دکتر غلامحسین یوسفی، شعر نظامی را ممتاز دانستهاند و مایکل بری، محقق و شرقشناس که متن کامل هفت پیکر نظامی را از فارسی به زبان فرانسه برگردانده، نظامی را با دانته و شکسپیر مقایسه کردهاست.
به اعتقاد بیشتر پژوهشگران و نظامی پژوهان از جمله دکتر سعید حمیدیان، همچنان که فردوسی در سرودن داستانهای حماسی برترین چهره است، نظامی نیز در عرصه شعر غنایی برترین نماینده در تاریخ زبان و ادب فارسی است. حالا بر اینها بیفزایید مورد دیگری را، بسیاری او را در نوآوری و افزودن مضامین خیالانگیز به شعر فارسی در زمان خودش چهرهای مهم دانسته و او نیمای روزگار خویش خواندهاند. به اعتقاد بیشتر محققان و پژوهشگران آثار نظامی، اشعار به یادگار مانده از وی را نباید تنها از جنبه فنون شعر و هنر داستانسرایی بررسی کرد. چرا که او توانسته است در قالب داستان و با زبانی خاص خود تمام آرا و نظریههای مختلف حکمی را بیان کند و در واقع با بیان این آرا به ارائه و تعلیم افکار و اعتقادات خود در میان خاص و عام بپردازد.
شعر نظامی بیش از هر چیز به خاطر تصاویر خاصش مورد توجه اهالی ادبیات قرار میگیرد. او را نقاش چیرهدستی میدانند که به آسمان با دقت نظر ظریف یک مینیاتوریست نگاه میکند. جهان نظامی نقاش، همان جهانی است که بستر پیدایش عرفان، شعر صوفیانه، موسیقی و نقاشی سنتی بوده است.
جهانی شفاف که در آن حقیقت اشیا آنطور که وجود دارد دیده میشوند نه آنچنان که امروز دیده میشوند. دلبستگی نظامی به نقاشی، در لابهلای ابیاتش چون چراغی میدرخشد، تا آنجا که باد را هم به این کار فرمان میدهد «داده نقاش باد شبگیری/ آب را حلقههای زنجیری». نظامی از نقاشی به معماری میرسد. او در عین شاعری و نقاشی، همچنان معماری است زبردست که هنر نظم دادن به فضا را خوب میداند. او هندسهدانی است که اندازه رمزی همه پدیدهها را میفهمد. بخشی از زیباترین بازیهای زبانی نظامی به رفتوآمد روز و شب اختصاص دارد، مثلا میگوید: هزاران نرگس از چرخ جهانگرد/ فرو شد تا برآمد یک گل زرد و این گل زرد خورشید است و آن هزار نرگس هم ستارهها. این همه خیالانگیزی را ترکیب کنید با قدرت شگرف او در داستانگویی. حتما شما هم مجذوب این ترکیب جادویی خواهید شد.
نظامیهای پس از نظامی
تحولاتی که او در ساختار و زبان شعر فارسی بهوجود آورده است برهیچ پژوهشگر و اندیشمندی پوشیده نیست. نظامی در شعر و شاعری برای مضمون آفرینی و ارائه تعبیرهای بیسابقه اهمیت ویژهای قائل است که همین امر تعمق و دقت بیشتر شاعر در جهان پیرامون را طلب میکند.
توصیفهای او بسیار طبیعی، ملموس و روان است. او اغلب موضوعات مختلف را با دقت و باریکبینی فوقالعاده به تصویر کشیده است. قدرت نظامی در صحنهپردازی اغلب اعجابانگیز و مایه حیرت است. شخصیتبخشی به پدیدههای هستی و اجسام بدون روح ازجمله خصوصیات زبانی و هنری نظامی است که به تصاویر شعری او نیرو و دقت بیشتری بخشیده است. نظامی را باید برترین و در واقع سرآمد داستانپردازان غنایی زبان فارسی به شمار آورد.
شیوه شاعری نظامی پس از او مورد نظر بسیاری از شاعران و سرآمدان شعر فارسی قرار گرفته و حتی بسیاری سعی کردهاند مثنویهایی مانند او بسرایند. جامی، امیر خسرو دهلوی، خواجوی کرمانی، وحشی بافقی، عرفی شیرازی و بسیاری شاعران دیگر همه مقلد شیوه نظامی هستند و تلاش میکنند نظمی شاعرانه و اصیل مانند او بسرایند، نظمی که راوی داستانی هم باشد و همانطور که نظامی سرآمد کرده، برای آنها هم اقبال بیاورد، اما در مسیر هنر، تقلید چه کسی را ماندگار کرده است؟
میراث آقای نظامی
در نظام تربیتی و آموزشی قدیم ایران، حکمت عبارت بود از فراگیری کلام و فلسفه و نظامی از این دو بهره کافی برده بود. تمامی آثار به یادگار مانده از نظامی بهخصوص مخزنالاسرار، اقبالنامه و مقدمه تمام مثنویهایش، نشان از حکمتدانی او دارد. آثار به یادگار مانده از نظامی که شامل پنج گنج و دیوان قصاید و غزلیاتش میشود در سه زمینه کلامی، اخلاقی و عرفانی قابل توجه و تأمل جدی است.
حکمتی که در آثار او میبینیم، همان حکمت ایرانی است که دنباله حرکت فردوسی یا همان حکمت اشراقی است. نظامی توانسته است در قالب مثنویها و داستانهای کوتاه و بلند خود رفتار نیک و زندگی متعالی را تعلیم دهد.
با نگاهی به اشعار نظامی میبینیم که او با به نظم کشیدن قصههای گوناگون توانسته است چگونگی رفتار انسان را در ارتباط با همنوعان خود چه در زندگی فردی و چه در جامعه و زندگی جمعی ترسیم کند و تعلیم دهد. از اینرو او چهرهای پیشرو در جریان ادبی قرن ششم محسوب میشود.
غیر از ابیات پراکندهای که از دیوان نظامی باقی مانده، تمام شهرت او برای پنج مثنوی مشهوری است که از او به یادگار مانده و به عنوان «پنج گنج» یا «خمسه نظامی» شهرت دارد. این پنج مجموعه داستانی عبارتند از مخزنالاسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفتپیکر و اسکندرنامه.
اول - مخزنالاسرار
نخستین مثنوی نظامی گنجوی، شاعر ایرانی است. نظامی این کتاب را به «ملک فخرالدین بهرامشاه بن داوود» والی آذربایجان تقدیم کرد. این کتاب دربرگیرنده خواندن مردم به خودشناسی، خداشناسی و گزینش ویژگیهای پسندیده اخلاقی بوده و با این بیت آغاز میشود؛
بسما... الرحمن الرحیم/ هست کلید در گنج حکیم
مخزنالاسرار در 20 مقاله سروده شده است. در آغاز هر یک از مقالات نظامی سعی کرده که در مورد موضوع آن مقاله سخن به میان آورد و نکات عرفانی و اخلاقی آن را مورد بررسی قرار دهد. بعد از آن برای این که بهراحتی بتواند در ذهن خوانندگان خود نفوذ کند با بیان حکایتهای شیرین آن مطلب را به شکل زیبایی به نظم درآورده و در پایان معمولا سعی بر آن بوده که در چند بیت سخنان خود را خلاصه کرده و به نتیجهای که میخواسته دست یابد.
دوم - خسرو و شیرین
«خسرو و شیرین» عنوان اثری منظوم و عاشقانه است. این منظومه، داستان عشق خسرو پرویز پادشاه بزرگ شاهنشاهی ساسانی و شاهزاده ارمنی، شیرین، که بعدها ملکه ارمنستان میشود را روایت میکند.
این کتاب دومین منظومه نظامی و معروفترین اثر و به عقیده گروهی از سخنسنجان شاهکار اوست. در حقیقت نیز، نظامی با سرودن این دومین کتاب پس از مخزنالاسرار راه خود را مییابد و ادامه مسیر میدهد. نظامی در این اثر روابط عاشقانه را به شیوهای نشان میدهد و بررسی میکند که به ساختار امروزی داستانهای عاشقانه نزدیک است.
داستان عاشقانه خسرو و شیرین را به غیر از نظامی، فردوسی در شاهنامه و شاعران دیگر هم آوردهاند و نسخههای مختلفی از آن با عنوانهای «شیرین و فرهاد» هم موجود است. برخی معتقدند این داستان ریشه در فولکلور دارد. منصور یاقوتی معتقد است خسرو و شیرین یا شیرین و فرهاد از داستانهای کردی منطقه کرمانشاه بوده و نظامی که مادری کرد داشته با این داستان آشنا بوده و آن را بازسرایی کردهاست.
سوم - لیلی و مجنون
لیلی و مجنون سومین مثنوی از مجموعه مثنویهایی است که به خمسه نظامی معروفند. بیشتر محققان اعتقاد دارند بنمایههای پراکنده این داستان برگرفته از اشعار و افسانههای فولکلور در زبان عربی است که نظامی آن را ایرانیسازی کردهاست. گرچه نام لیلی و مجنون پیش از نظامی گنجوی نیز در اشعار و ادبیات فارسی به چشم میخورد، ولی نظامی برای نخستین بار، آن را به شکل منظومهای واحد به زبان فارسی در ۴۷۰۰ بیت به درخواست پادشاه شروان به نظم کشید. نظامی خود از بابت این سفارش ناراضی و بیمیل بوده و کار را در چهار ماه به پایان بردهاست.
منظومه لیلی و مجنون در مقایسه با منظومه خسرو و شیرین از همین شاعر، به درک تفاوتهای فرهنگی اعراب و ایرانیان کمک میکند. شخصیتهای داستان در روایت نظامی قراردادی بوده و تحول زیادی از حوادث داستان نمیپذیرند. منظومه لیلی و مجنون به زبانهای مهم غربی ترجمه و منتشر شدهاست.
چهارم - هفتپیکر
هفتپیکر یا بهرامنامه یا هفتگنبد، چهارمین منظومه نظامی از نظر ترتیب زمانی و یکی از دو شاهکار او از لحاظ کیفیت است. این منظومه آمیزهای از جنبه حماسی و غنایی است، به این معنی که بخش هفت گنبد تماما دارای روح غنایی و تخیل رمانتیک است، ولی بخش تاریخی گونه، گرچه سعی شاعر بر ترسیم چهرهای حماسی برای بهرام بوده، آمیزهای از جنبه حماسی و عناصر غنایی است. هفتپیکر از گذشته یکی از مضمونهای اصلی نگارگریهای ایرانی ـ هندی بودهاست. هفت پیکر ستایش داد و رفق و نکوهش ستم و بیراهی است.
پنجم - اسکندرنامه
اسکندرنامه شامل دو بخش است: شرفنامه و اقبالنامه. نظامی در سرودن این مثنوی از منابع مختلفی که درباره اسکندر وجود داشته، استفاده کردهاست. بخش دوم کتاب هم اقبالنامه یا خردنامه با نیایش پروردگار و نعت پیامبر اسلام
آغاز میشود و سپس با افسانههایی چون افسانه ارشمیدس با کنیزک چینی، افسانه ماریه قبطیه، افسانه خراسانی و فریبدادن خلیفه ادامه مییابد. از دیگر داستانها و حکایات کتاب میتوان به ذوالقرنین دانستن اسکندر، داستان او با شبان دانا و احوالش با سقراط یا گفتوگوی حکیم هند با او و هفت حکیم دیگر اشاره کرد.
-
طارمی؛ کابوس رویاهای پیرلو
-
مروری بر میرات نظامی گنجوی
-
رمزگشایی از رفتوآمدهای اخیر تهران-مسکو
-
توصیف اعجابآور فداکاری کردها
-
به واکسیناسیون عمومی کرونا نزدیک میشویم
-
بازداشت حمیدصفت در دادگاه
-
سربازان شیفت ایثار
-
بازار پوشاک ۴۰ درصد آب رفت
-
ماقبلِ سینما
-
نا آرامکو!
-
هنرمندان از درد مردم بیخبر نیستند
-
توصیف اعجابآور فداکاری کردها
-
تحول در روابط تهران و مسکو