زندگی به کمک مسجد

زندگی به کمک مسجد


 زندگی‌شان گره خورده به فعالیت‌های ریزودرشت مسجد. به قول جوانان محل اگر مسجد نبود، نمی‌توانستند در جایگاهی که حالا در آن قرار دارند، باشند. در ادامه با دو نفر از جوانانی که با کمک مسجد حضرت ولیعصر(عج) شغل پیدا کرده یا ازدواج کرده‌اند، صحبت کردیم.
10 سالی می‌شود که مهیار چراغی به مسجد محلشان، مسجد حضرت ولیعصر(عج) رفت‌وآمد دارد. او حالا 26ساله است‌ و چهار سال هم می‌شود که ازدواج کرده است. او می‌گوید که از نوجوانی پایش به مسجد باز شد و در فعالیت‌های ورزشی و فرهنگی مسجد حضور پیدا کرد. بعد به کمک مسجد محل در کلاس‌های مربیگری شرکت کرد و به‌عنوان مربی تربیتی آموزش دید. آن زمان او تازه 19سالش شده بود و دانشجوی مهندسی شیمی بود. همان زمان در کنار مربیگری در مسجد با کمک معلمانی که به مسجد رفت‌وآمد داشتند به عنوان معلم به یکی از مدارس غیرانتفاعی تهران معرفی شد و کارش را هم در همان سن کم شروع کرد. مهیار می‌گوید که اگر حضور در مسجد نبود، نمی‌توانست حالا شغلی داشته باشد و ازدواج کند.  مهیار می‌گوید در نوجوانی فکر و ذکرش این بود که شغل آزادی برای خود‌ دست و پا کند، به دانشگاه نرود و تنها کار کند. آن زمان او از درس و مدرسه که فارغ می‌شد در شغل آزادی کار می‌کرد، هرچند که می‌گوید همه چیز در حد آزمون و خطا بود و نمی‌دانست که باید چه کار کند. حضور در مسجد محل اما باعث شد مسیر زندگی‌اش تغییر کند. مهیار می‌گوید که اولیای مسجد باعث شدند او و دوستانش هدفمند به زندگی و به اشتغال فکر کنند. مرد جوان حالا دانشجوی کارشناسی‌ارشد مهندسی‌شیمی است، در مدرسه به عنوان معلم به دانش‌آموزان پایه دوم درس می‌دهد و زمان فراغتش را به مسجد می‌رود و به نوجوانان محل، دروس تربیتی را آموزش می‌دهد و به آنها یاد می‌دهد که هدفمند به زندگی نگاه کنند؛ آموزشی که چند سال پیش به او هم داده شد.
 کمک برای ازدواج
بهروز چارباشیان حالا 32ساله است و سال92 زمانی که معلم یکی از مدارس پایتخت بود از طرف مسجد ولیعصر(عج) برای همکاری با فعالیت‌های مسجد دعوت به کار شد. او می‌گوید که آن زمان طرح تربیتی را در یکی از مدارس انجام می‌داد. به گفته بهروز طرح خوب جواب داده بود به همین دلیل مسوولان مسجد از او دعوت کردند این طرح را در مسجد آنها و برای نوجوانان راه بیندازد.
به این ترتیب طرحی که این روزها در مسجد اجرا می‌شود و براساس آن هر نوجوان یک شناسنامه سلامت، ورزشی و درسی دارد، چند سال پیش توسط بهروز و دوستانش در مسجد کلید زده شد. درست است که چارباشیان به مسجد کمک کرد اما مسجد هم به او در مسائلی مانند ازدواج کمک کرد. بهروز می‌گوید که سال94 عقد کرد و دوست داشت خیلی زود زندگی‌ با همسرش را زیر یک سقف شروع کند اما حقوق اندک معلمی و پس‌انداز کم او اجازه این کار را نمی‌داد. همین موقع بود که مسجد دست او را گرفت و برای شروع زندگی مشترک به بهروز وام قرض‌الحسنه داد. بهروز می‌گوید که اگر وام ازدواج مسجد نبود، حالاحالاها نمی‌توانست زندگی مشترکش را شروع کند.