نسخه Pdf

معشوق در حبس!

معشوق در حبس!


 از نقش، شهر و شهروندان و خانواده در زندگی آدم‌ها کم داستان و فیلم ساخته نشده‌است اما داستان «یک گل سرخ برای امیلی» نه‌تنها یکی از بهترین داستان‌های کوتاه ویلیام فاکنر، بلکه یکی از ماندگارترین آثار تاریخ ادبیات داستانی است. داستان میس امیلی، قصه دختری مرموز و عجیب است که تحت تاثیر شخصیت مستبد پدر و مردم همیشه در حال قضاوت و توصیه که نمایش ریاکارانه‌ای از فضیلت و خانواده دارند، تن به انزوایی دردناک داده است و انتخاب این سبک زندگی او را به یک هیولا تبدیل کرده‌است.
امیلی مادر ندارد و مثل این‌که تک‌فرزند خانواده آقای گریرسون است. او تحت سلطه پدرش، بزرگ شده است و گویی بعد از مرگ پدر، خشمی که از پس سال‌ها اسارت، فرصت بروز پیدا کرده و او را به شکل بیمارگونه‌ای منزوی و بریده از جهان کرده است. انگار دیگر برای امیلی مرزی بین واقعیت و خیال وجود ندارد و رفتارهایش باعث شده تا در نظر مردم شهر به یک زن روانی تبدیل شود، هرچند مردم شهر به خاطر خدمات پدرش ترسی توام با احترام نسبت به او دارند.
وقتی پدر امیلی می‌میرد رفتار عجیبی از او سر می‌زند. امیلی نمی‌خواهد اجازه دهد که جسد پدرش را از خانه بیرون ببرند اما در نهایت جسد به بیرون منتقل می‌شود. زمان سپری می‌شود و امیلی برخلاف عرف شهری که در آن زندگی می‌کند به مردی غریبه از شمال دل می‌بازد. همین موضوع باعث می‌شود که مورد قضاوت و ملامت مردم شهر قرار بگیرد. چرا که او یک زن جنوبی است و هومر مردی بیگانه که یادآور اختلافات داخلی شمال و جنوب آمریکاست.
سرانجام رفتارهای عجیب امیلی به کشتن معشوق آن هم در شب اول ازدواجش می‌انجامد. او چرا باید مرتکب قتل شود؟! آیا او یک بیمار روانی است؟! آیا انتقام یک عمر اسارت را با کشتن معشوق و حبس او برای ابد می‌خواهد بگیرد؟! نگه‌داشتن جسد معشوق بعد از قتل چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟!
به نظر می‌رسد در داستان «یک گل سرخ برای امیلی» با مردم یک جامعه رشد نیافته طرفیم که همرنگی با جماعت تنها ابزارشان برای زندگی کم دردسر است. آنها خواسته یا ناخواسته امیلی را به انزوا می‌کشانند و خود نیز در ایجاد این وضع سهیم هستند. مردمی که در برابر صنعت و دنیای مدرن هنوز تکلیف خود را مشخص نکرده‌اند. مردمی که  اعمال‌شان گزینشی و بر مبنای منافع است. داستانی که فاکنر نوشته است، داستان عجیب و قابل تاویل است. شاید امیلی نماد باورها و اعتقادات در حال فروپاشی جامعه همسان‌ساز و پول محور باشد که تلخی‌اش به مثابه یک تلنگر باشد.
ضمیمه قاب کوچک