یک چنگال غولپیکر و آدمهای خنگ
یکی از هیجانانگیزترین روزهای کودکی ما بچههای دهه 60 روز جهانی کودک و تلویزیون بود. روزی که از صبح تا شب تلویزیون فقط برنامه کودک پخش میکرد و ما بچهها ذوقزده مینشستیم پای برنامههای تلویزیون. تلویزیونی که در آن روز خاص فقط متعلق به ما بچهها بود. روز جهانی کودک و تلویزیون روز پادشاهی بچهها بود. بعد از هر کارتون دعا میکردیم کارتون بعدی برنامه مورد علاقه ما باشد. اگر تعداد تماشاچیهای پای تلویزیون زیاد بود سر برنامه بعدی شرط میبستیم یا حتی دعوا میکردیم. بیشترین آیتمها هم متعلق بودند به کلاهقرمزی، ایکیوسان و ماجراهای میتیکومان. روز کودک و تلویزیون آنقدر جا افتاده بود که تقریبا همه از آن باخبر بودند.
اما چند نفر میدانند که یک روزی به اسم روز کودک و کتاب هم داریم؟ روزی که شاید بهتر باشد تلویزیون و بازیهای کامپیوتری تعطیل شوند و آن روز فقط به کتاب اختصاص پیدا کند. مثلا حتما در آن روز خاص برای بچهها کتاب بخونیم. یا اگر خودشان سواد خواندن دارند اجازه بدهیم برای ما کتاب بخوانند. یا بهتر است که دست بچهها را بگیریم و با هم کتابگردی کنیم و از کتابفروشیهای مختلف بازدید کنیم. برای بچهها کتاب بخریم و به بهانه خرید کتاب آنها را با نویسندههای کتاب کودک آشنا کنیم. نویسندههایی که تخصصشان نوشتن کتاب برای کودکان است و نویسندگانی که نهتنها برای بچهها مینویسند بلکه درونمایه آثارشان اهداف تربیتی دارد.
خانم کلر ژوبرت یکی از نویسندگانی است که کتابهای زیادی برای بچهها نوشته است. اولین باری که چشمم به اسم این نویسنده فرانسوی روی جلد یک کتاب افتاد دنبال اسم مترجم هم میگشتم. اما هرچه بیشتر گشتم کمتر
پیدا کردم. بعدا متوجه شدم که کتابهای خانم ژوبرت نیاز به ترجمه ندارند. چون این بانوی فرهیخته سالهاست که ساکن ایران هستند و به زبان فارسی داستان مینویسند. یک بانوی مسیحی که دین اسلام را پذیرفته و ایران را برای زندگی انتخاب کردهاند. این نویسنده در کتابهایش مفاهیمی گاه خیلی عمیق را با زبان شیرین قصه برای بچهها روایت میکند. نکته جالب اینکه خود خانم ژوبرت تصویرگر کتابهای خودشان هم هستند. وقتی متن و تصویر
هر دو از یک ذهن تراوش کند به احتمال زیاد مفهوم کاملتر و جامعتر منتقل میشود.
«اندازه خودم» یکی از این کتابهاست که تصویرگری کتاب هم بهعهده خود نویسنده بوده. یک کتاب خوش رنگ و لعاب و خوش سر و ریخت که در همان نگاه اول بچههای کوچک را جذب میکند. دنیای کتاب هم یک دنیای رنگی است. 10 داستان مینیمال که شخصیتهایش فقط آدمها نیستند. گاهی اشیا هستند و گاهی حیوانات. مثلا چنگال خجالتیای که یک چنگک را به شکل یک غول میبیند یا بچهکلاغی که به نظرش آدمهایی که از چراغ قرمز رد میشوند خنگ هستند و چراغ سبز و قرمز را از هم تشخیص نمیدهند. نویسنده با این داستانهای ساده و چندخطی، هم مقایسه اشیا را به مخاطب خردسال خود آموزش داده و هم نکات تربیتی را به سادهترین شکل ممکن بیان کرده است. داستانهایی در کادرهای رنگی دایرهای شکل به همراه تصویرهای جذاب. ترکیب همه این اجزا باعث میشود کتاب برای مخاطب خردسال جذاب باشد.