داستان مدیر فرهنگی و چك مربوط (قسمت دوم)
[در قسمت قبل خواندید كه مدیرجوان یك موسسه فرهنگی در حال ورشكستگی، وقتي روی نیمكت پارك بهجتآباد نشسته و سرش را میان دستانش گرفته بود، با پیرمردی مواجه شد كه یك چك 20میلیارد تومانی با امضای شخصی معتبر را بهعنوان قرض یكساله به او داد و رفت.]
مدیر جوان پس از آنكه دقایقی به چك و افق خیره ماند، بلند شد و از پارك بیرون رفت و به دفتر موسسه رفت تا تصمیم بگیرد چگونه از این موقعیت بهترین استفاده را بكند. مدیر جوان نخست تصمیم گرفت چك را نقد و مبلغ آن را صرف پرداخت بدهیهای معوقه و حقوق كاركنان موسسه كند. اما با خود فكر كرد این كار چندان بهینه و اقتصادی نیست. بعد تصمیم گرفت چك را نقد كند و مبلغ آن را صرف بازاریابی، بازارسازی، تبلیغات و نتورك ماركتینگ كند. اما با خود اندیشید این كار نیز چندان زودبازده نیست و نمیشود با آن از بحرانهای كنونی عبور كرد. بعد تصمیم گرفت چك را نقد نكند و از آن تنها بهعنوان پشتوانه معنوی و روانی استفاده كند. اما با خود اندیشید این كار واقعا مسخرهای است و تنها به درد داستانهای اینستاگرام در زمینه موفقیت و اراده و فلان میخورد و حتی به درد آن نیز نمیخورد. در نهایت تصمیم گرفت چك را نقد و مبلغ آن را سرمایهگذاری كند و سودش را بگیرد و به زخمهای موسسه بزند. در نتیجه به یكی از بانكهای خصوصی مراجعه كرد و مبلغ 20میلیارد تومان بهطور بلند مدت یكساله در آن سرمایهگذاری كرد. بانك نیز ضمن تشكر فراوان متعهد شد هر ماه مبلغ 340 میلیون تومان علیالحساب شرعی و قانونی به او بپردازد. مدیر جوان با استفاده از سود علیالحساب روزشمار در ماه اول حقوق عقبمانده كاركنان موسسه را پرداخت و در ماه دوم بخشی از بدهیهای موسسه را تسویه كرد و در ماه سوم بر اثر به جریان افتادن پرونده رسیدگی به جرايم مدیران بانكهای خصوصی، به اتهام پولشویی و اخلال در نظام اقتصادی و دریافت هدیه از مفسدان اقتصادی و سرمایهگذاری در اموال غیرقانونی و خیره شدن بیمورد به افق دستگیر شد و هماینك خاموش شده و با چهره شطرنجی منتظر اعلام حكم توسط قاضی است.
مدیر جوان پس از آنكه دقایقی به چك و افق خیره ماند، بلند شد و از پارك بیرون رفت و به دفتر موسسه رفت تا تصمیم بگیرد چگونه از این موقعیت بهترین استفاده را بكند. مدیر جوان نخست تصمیم گرفت چك را نقد و مبلغ آن را صرف پرداخت بدهیهای معوقه و حقوق كاركنان موسسه كند. اما با خود فكر كرد این كار چندان بهینه و اقتصادی نیست. بعد تصمیم گرفت چك را نقد كند و مبلغ آن را صرف بازاریابی، بازارسازی، تبلیغات و نتورك ماركتینگ كند. اما با خود اندیشید این كار نیز چندان زودبازده نیست و نمیشود با آن از بحرانهای كنونی عبور كرد. بعد تصمیم گرفت چك را نقد نكند و از آن تنها بهعنوان پشتوانه معنوی و روانی استفاده كند. اما با خود اندیشید این كار واقعا مسخرهای است و تنها به درد داستانهای اینستاگرام در زمینه موفقیت و اراده و فلان میخورد و حتی به درد آن نیز نمیخورد. در نهایت تصمیم گرفت چك را نقد و مبلغ آن را سرمایهگذاری كند و سودش را بگیرد و به زخمهای موسسه بزند. در نتیجه به یكی از بانكهای خصوصی مراجعه كرد و مبلغ 20میلیارد تومان بهطور بلند مدت یكساله در آن سرمایهگذاری كرد. بانك نیز ضمن تشكر فراوان متعهد شد هر ماه مبلغ 340 میلیون تومان علیالحساب شرعی و قانونی به او بپردازد. مدیر جوان با استفاده از سود علیالحساب روزشمار در ماه اول حقوق عقبمانده كاركنان موسسه را پرداخت و در ماه دوم بخشی از بدهیهای موسسه را تسویه كرد و در ماه سوم بر اثر به جریان افتادن پرونده رسیدگی به جرايم مدیران بانكهای خصوصی، به اتهام پولشویی و اخلال در نظام اقتصادی و دریافت هدیه از مفسدان اقتصادی و سرمایهگذاری در اموال غیرقانونی و خیره شدن بیمورد به افق دستگیر شد و هماینك خاموش شده و با چهره شطرنجی منتظر اعلام حكم توسط قاضی است.
تیتر خبرها
-
روزگار غریب «87 متر»
-
روزی كه301 ، 301 شد
-
دور زدن سعودی در آسمان
-
وقتی غول نفتی ملکه غیب شد
-
دست در دست تولید
-
قتل عمد را قبول ندارم
-
متولد ناقصالخلقه اورشلیم
-
این تایپ كه من میكنم افشردن جان است!
-
داستان مدیر فرهنگی و چك مربوط (قسمت دوم)
-
بازگشت به عصر حجر !
-
ولایت عشق
-
وقتی غول نفتی ملکه غیب شد
-
توهمات آمریكایی