داستانهای لایه لایه و موازی
سطانی در پاسخ به سوال جامجم مبنی بر كمرنگ شدن ستایش نسبت به قبل و پیش رفتن داستان اصلی توسط حشمت فردوس بیان كرد: وقتی از فصل اول ماجرا را مرور میكنید، میبینید كه در ابتدا قصه با خانواده فردوس و نادری شروع میشود و هنوز ستایشی وجود نداشته، در ادامه دختری از سایه این داستان بیرون میآید كه حتی پیدا كردن یك آدرس برای او دشوار است و بعد همان دختر به جایی میرسد كه باید پدر آلزایمری و دو بچهاش را شهر به شهر ببرد و از آنها مراقبت كند. در واقع لایه به لایه گفتن داستان در جریان این ماجرا ادامه داشت تا به فصل 3 رسیدیم و بنا به ضرورتهایی تغییراتی در این مسیر دادیم ولی بازهم نمیشود گفت كه ستایش چندان به حاشیه رفته، چون در ادامه و در لابهلای قصه همه این ماجرا به صورت موازی پیش رفته است.