دام سیاه صراف قلابی برای زنان و مردان
مرد جوان بعد از سه فقره كلاهبرداری و آزار و اذیت خواهر یكی از مالباختگان به دام قانون افتاد و روز گذشته در دادگاه سعی كرد رضایت شاكیان خود را جلب كند.
به گزارش خبرنگار جامجم؛ رسیدگی به پرونده كلاهبرداریهای صراف قلابی، با شكایت دو نفر از اقوام همسر او آغاز شد.
یكی از شاكیان در طرح شكایت خود به پلیس گفت: «چند وقت قبل یكی از اقوام ما كه دختر جوانی به نام رویاست با جوانی به نام پیام ازدواج كرد. پیام جوان خیلی موجهی به نظر میرسید و خودش را صاحب یك صرافی معرفی كرده بود. یك روز به من و یكی دیگر از اقوام گفت كه میتواند با فرستادن دلار به فرانسه و كانادا برای ما اقامت كشورهای خارجی مورد نظرمان را بگیرد و بعد گفت كه لااقل 800 میلیون تومان برای اخذ این ویزا پول لازم است، اما ما این مقدار پول را نداشتیم و او گفت اگر در چند نوبت هم پول را به او بپردازیم، باز میتواند برای انجام كارهای مهاجرت ما اقدام كند و من در سه نوبت حدود 500 میلیون تومان به او دادم.»
در حالی كه شاكی دیگر هم حدود 300 میلیون تومان به مرد جوان داده بود و هر دو نفر قصد داشتند الباقی پول را هم تهیه كرده و به پیام بدهند، رویا آنها را از این كار منصرف كرد.زن جوان بعد از اینكه متوجه دریافت وجه از سوی شوهرش شده بود، به او مظنون شده و متوجه شده بود تمام حرفهای او درباره اینكه صراف است دروغ بوده و او تنها كارگر ساده یك صرافی است.برای همین موضوع را به اقوام خود اطلاع داده و برای جدایی از پیام اقدام كرده بود. مرد جوان زمانی كه متوجه شد دستش برای خانواده همسرش رو شده، متواری و به یكی از شهرهای شمالی گریخت.
متهم تحت تعقیب، زمانی كه به شمال كشور رفت، در آنجا هم به كلاهبرداری خود با همان شیوه قبل ادامه داد. او با یك خانواده اهل همان شهر طرح دوستی ریخت و با وعده اخذ ویزای كانادا 150 میلیون تومان پول از آنها گرفت.
اما ماجرا به همین جا ختم نشد و پیام با آزار و اذیت خواهر همان مردی كه از او اخاذی كرده بود، از آن شهر هم متواری شد. شاكی كه دختری 20 ساله بود به پلیس گفت: «چند وقت قبل برادرم با مردی آشنا شد كه ادعا میكرد میتواند برایش ویزای كانادا بگیرد. برادرم به او 150 میلیون تومان پول داده بود، اما بعد منصرف شد و از آن جوان خواست پول را برگرداند. اما آن جوان در پس دادن پول امروز و فردا میكرد. یك روز به بهانه صحبت كردن در مورد پول برادرم، من را به جای خلوتی كشاند و مورد آزار و اذیت قرار داد.»
با ردیابی ماموران، متهم به دام قانون افتاد. او در اعتراف به اتهام خود گفت: «آزار و اذیت دختر جوان را قبول ندارم، اما قبول دارم كه چهار فقره كلاهبرداری انجام دادم.»
به این ترتیب پرونده برای رسیدگی به شعبه نهم دادگاه كیفری یك استان تهران ارجاع شد و روز گذشته متهم پای میز محاكمه قرار گرفت.
در ابتدای جلسه رسیدگی شاكیان به طرح شكایت خود پرداختند و تقاضای ردمال كردند. دختر جوان هم بار دیگر شكایت خود را مبنی بر آزار و اذیت از سوی پیام مطرح كرد. سپس متهم در جایگاه دفاع قرار گرفت و گفت: «از زمانی كه با برادر دختر جوان در شمال آشنا شدم، با خود او هم ارتباط دوستی برقرار كردم و روابط ما با رضایت خودش بود. برای همین اتهام آزار و اذیت او را قبول ندارم، اما قبول دارم كه از شاكیان كلاهبرداری كردم. البته تا زمانی كه در زندان باشم توانایی رد مال را ندارم. از شاكیان تقاضا دارم من را مورد عفو و بخشش قرار دهند تا بتوانم از زندان بیرون بیایم و پول آنها را بپردازم.»
پس از دفاعیات متهم، قضات دادگاه برای صدور رای وارد شور شدند.
به گزارش خبرنگار جامجم؛ رسیدگی به پرونده كلاهبرداریهای صراف قلابی، با شكایت دو نفر از اقوام همسر او آغاز شد.
یكی از شاكیان در طرح شكایت خود به پلیس گفت: «چند وقت قبل یكی از اقوام ما كه دختر جوانی به نام رویاست با جوانی به نام پیام ازدواج كرد. پیام جوان خیلی موجهی به نظر میرسید و خودش را صاحب یك صرافی معرفی كرده بود. یك روز به من و یكی دیگر از اقوام گفت كه میتواند با فرستادن دلار به فرانسه و كانادا برای ما اقامت كشورهای خارجی مورد نظرمان را بگیرد و بعد گفت كه لااقل 800 میلیون تومان برای اخذ این ویزا پول لازم است، اما ما این مقدار پول را نداشتیم و او گفت اگر در چند نوبت هم پول را به او بپردازیم، باز میتواند برای انجام كارهای مهاجرت ما اقدام كند و من در سه نوبت حدود 500 میلیون تومان به او دادم.»
در حالی كه شاكی دیگر هم حدود 300 میلیون تومان به مرد جوان داده بود و هر دو نفر قصد داشتند الباقی پول را هم تهیه كرده و به پیام بدهند، رویا آنها را از این كار منصرف كرد.زن جوان بعد از اینكه متوجه دریافت وجه از سوی شوهرش شده بود، به او مظنون شده و متوجه شده بود تمام حرفهای او درباره اینكه صراف است دروغ بوده و او تنها كارگر ساده یك صرافی است.برای همین موضوع را به اقوام خود اطلاع داده و برای جدایی از پیام اقدام كرده بود. مرد جوان زمانی كه متوجه شد دستش برای خانواده همسرش رو شده، متواری و به یكی از شهرهای شمالی گریخت.
متهم تحت تعقیب، زمانی كه به شمال كشور رفت، در آنجا هم به كلاهبرداری خود با همان شیوه قبل ادامه داد. او با یك خانواده اهل همان شهر طرح دوستی ریخت و با وعده اخذ ویزای كانادا 150 میلیون تومان پول از آنها گرفت.
اما ماجرا به همین جا ختم نشد و پیام با آزار و اذیت خواهر همان مردی كه از او اخاذی كرده بود، از آن شهر هم متواری شد. شاكی كه دختری 20 ساله بود به پلیس گفت: «چند وقت قبل برادرم با مردی آشنا شد كه ادعا میكرد میتواند برایش ویزای كانادا بگیرد. برادرم به او 150 میلیون تومان پول داده بود، اما بعد منصرف شد و از آن جوان خواست پول را برگرداند. اما آن جوان در پس دادن پول امروز و فردا میكرد. یك روز به بهانه صحبت كردن در مورد پول برادرم، من را به جای خلوتی كشاند و مورد آزار و اذیت قرار داد.»
با ردیابی ماموران، متهم به دام قانون افتاد. او در اعتراف به اتهام خود گفت: «آزار و اذیت دختر جوان را قبول ندارم، اما قبول دارم كه چهار فقره كلاهبرداری انجام دادم.»
به این ترتیب پرونده برای رسیدگی به شعبه نهم دادگاه كیفری یك استان تهران ارجاع شد و روز گذشته متهم پای میز محاكمه قرار گرفت.
در ابتدای جلسه رسیدگی شاكیان به طرح شكایت خود پرداختند و تقاضای ردمال كردند. دختر جوان هم بار دیگر شكایت خود را مبنی بر آزار و اذیت از سوی پیام مطرح كرد. سپس متهم در جایگاه دفاع قرار گرفت و گفت: «از زمانی كه با برادر دختر جوان در شمال آشنا شدم، با خود او هم ارتباط دوستی برقرار كردم و روابط ما با رضایت خودش بود. برای همین اتهام آزار و اذیت او را قبول ندارم، اما قبول دارم كه از شاكیان كلاهبرداری كردم. البته تا زمانی كه در زندان باشم توانایی رد مال را ندارم. از شاكیان تقاضا دارم من را مورد عفو و بخشش قرار دهند تا بتوانم از زندان بیرون بیایم و پول آنها را بپردازم.»
پس از دفاعیات متهم، قضات دادگاه برای صدور رای وارد شور شدند.
تیتر خبرها
-
ناكامی كلاهبرداران شن و ماسه در فرار به خارج از كشور
-
شیرین دزده دوباره دستگیر شد
-
حمله به هانی به خاطر یك شمشیر
-
دام سیاه صراف قلابی برای زنان و مردان
-
دختر جوان، نقشه ربودن مدیر شركت را طراحی كرد
-
بازداشت شركتكنندگان در نزاع خیابانی
-
5 كشته در تصادف مرگبار
-
ریزش معدن زغالسنگ با یك كشته
-
معمای كشف جسد دختر و پسر جوان در پارك