فرانسه هم سیاهپوش شد

پلیس فرانسه، تظاهرات ضدنژادپرستی در اعتراض به قتل آداما ترائوره جوان سیاهپوست را ممنوع کرد

فرانسه هم سیاهپوش شد

در حالی که تظاهرات ضدنژادپرستی در اعتراض به قتل جورج فلوید در صدها شهر آمریکا و اروپا ادامه دارد، پلیس فرانسه برپایی هرگونه تجمع و اعتراضی را در این خصوص ممنوع کرده است. دلیل اصلی این ماجرا، خشم شهروندان فرانسوی از برخورد نژادپرستانه دولت و دستگاه قضایی این کشور با پرونده قتل آداما ترائوره، جوان سیاهپوستی است که چهار سال قبل قربانی خشونت پلیس شد.

حدود چهار سال قبل( در سال 2016 میلادی) آداما ترائوره، جوان سیاهپوست فرانسوی توسط ماموران پلیس این کشور دستگیر و در همان حین دستگیری به دلیل خشونت پلیس جان داد. این فرانسوی آفریقایی الاصل( که اصالتا اهل کشور مالی بود) حدود دو ساعت بعد از بازداشت، در یک مرکز پلیس در حومه پاریس درگذشت.اگرچه مقامات فرانسوی همواره مدعی هستند هر گونه رفتار تبعیض‌آمیز پلیس این کشور، با برخورد دستگاه‌های قضایی و دولتی فرانسه مواجه می‌شود، اما پرونده ترائوره چهار سال است راه به جایی نبرده، صورت ماجرا کاملا مشخص است. دستگاه قضایی فرانسه دقیقا مانند دستگاه قضایی آمریکا اجازه محکومیت پلیس را در این پرونده نمی‌دهد. سه‌شنبه هفته گذشته و با این‌که پلیس برگزاری تظاهرات ضدنژادپرستی در پاریس را ممنوع کرده بود، هزاران نفر به دعوت خانواده آداما ترائوره به خیابان‌های پاریس آمدند و علیه خشونت نژادی پلیس و دستگاه‌های امنیتی و قضایی فرانسه تظاهرات کردند. هر چند جرم پلیس این کشور در به قتل رساندن ترائوره محرز بود اما دستگاه قضایی این کشور، مرگ وی را ناشی از حمله قلبی دانسته و آن را طبیعی قلمداد کرد. دستگاه قضایی فرانسه در تازه‌ترین گزارش خود ( که در 9 خرداد منتشر شد) نیز همین ادعا را تکرار کرد. همین مسأله منجر به خشم شهروندان فرانسوی از تبعیض نژادی آشکار دستگاه قضایی و پلیس این کشور شده است. معترضان فرانسوی، فارغ از آنچه در آمریکا می‌گذرد، وعده داده‌اند اعتراضات خود را در قبال پرونده قتل ترائوره ادامه دهند. در مقابل، پلیس فرانسه به اهالی مارسی، پاریس و دیگر شهرهای فرانسه هشدار داده است برگزاری هر گونه تظاهرات ضدنژادپرستی با برخوردی سخت ( از سوی پلیس) همراه خواهد بود.
سانسور پرونده ترائوره در کاخ الیزه
امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه و دیگر مقامات این کشور، اساسا قصد ندارند نکته‌ای در خصوص پرونده ترائوره و ابعاد پنهان و حتی آشکار آن بیان کنند. رادیو فرانسه در گزارشی، حتی از مخالفت برخی احزاب و گروه‌های سیاسی با اصل برگزاری تظاهرات ضدنژادپرستی خبر داده است: یک روز بعد از تظاهرات غیرقانونی هزاران فرانسوی معترض به نژادپرستی، شخصیت‌های سیاسی جناح راست، برگزاری این تجمع را محکوم کردند و گفتند چنین واکنشی در شرایط اضطرار بهداشتی غیرقابل قبول است.
سناتور برونو روتایو که رهبری فراکسیون جمهوریخواهان را در مجلس سنا به عهده دارد، گفت: بعضی از کمیته‌های حامی تظاهرات می‌خواهند بین آنچه اخیراً در آمریکا اتفاق افتاده و رویدادهای
چهار سال قبل فرانسه ارتباط برقرار کنند. در مقابل، ژان لوک ملانشون، رهبر حزب چپ رادیکال فرانسه نافرمان از تظاهرات دفاع کرد و آرامش و قاطعیت راهپیمایان را مورد تحسین قرار داد. نکته جالب توجه دیگر، سانسور این تظاهرات در بسیاری از رسانه‌های غربی بوده است. اخبار منتشر شده از سوی برخی رسانه محدود نشان می‌دهد ابعاد درگیری تظاهرکنندگان و پلیس گسترده بوده است. به عنوان مثال شبکه تلویزیونی تی. آر.تی فرانسه به نقل از خبرنگار خود در پاریس می‌نویسد: هزاران فرانسوی برای اعتراض به رفتارهای خشونت آمیز پلیس این کشور و قتل آدام ترائوره، جوان 24 ساله سیاهپوست فرانسوی در سال 2016 به خیابان‌ها ریختند. تظاهرکنندگان به‌رغم ممنوعیت استانداری پاریس در مورد ترتیب تجمعات و گردهمایی‌ها با در خواست عدالت همگانی برای آدام در مقابل دادگستری تجمع کرده و خشونت پلیس را مورد اعتراض قرار دادند. پلیس با پرتاب گاز فلفل سعی کرد تا حدود 20 هزار تظاهرکننده را پراکنده کند. گروهی از این تظاهرکنندگان به‌سوی سفارت آمریکا در پاریس راهپیمایی کردند. پلیس پاریس اعلام کرد در جریان این تظاهرات 18 نفر بازداشت شدند.
نژادپرستی سیستماتیک در فرانسه
شبکه یورو نیوز در یکی از گزارش‌های خود در خصوص آنچه در فرانسه می‌گذرد، اذعان می‌کند: فرانسه که یکی از مهم‌ترین استعمارگران جهان در قرن هجدهم و نوزدهم بود و پس از پایان دوران استعماردر میانه‌های قرن بیستم، ناگزیر پذیرای بسیاری از شهروندان آفریقایی تبار، عرب و سیاهپوست مستعمرات سابق شد. طی دهه‌های اخیر بارها حومه‌های پاریس به‌دلیل خشونت‌های پلیس علیه شهروندان آفریقایی تبار صحنه تنش و اعتراضات بوده است. از سال ۲۰۰۵ که کشته شدن دو نوجوان آفریقایی تبار در تعقیب و گریز نیروهای پلیس ماه‌ها ناآرامی به‌بارآورد تا در سال‌ها و ماه‌های اخیر خفگی آداما ترائوره، در بازادشت پلیس و کشته شدن محمد گسبی به دلایلی مشابه.

نژادپرستان آلمانی راحت نفس می‌کشند!
ظهور احزاب افراطی و ملی‌گرا در آلمان، مولد بحران‌های اجتماعی عمیقی در این کشور بوده است. یکی از این بحران‌ها، افزایش حملات به اقلیت‌های نژادی و دینی و به‌خصوص مسلمانان بوده است. آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان و دیگر مقامات این کشور، نه تنها اقدامی در راستای مهار نژادپرستان و اقدامات آنها صورت نمی‌دهند، بلکه زمینه را برای استمرار فعالیت آنها و یارگیری اجتماعی و سیاسی احزاب افراطی فراهم می آورند.
ظهور برخی چنیش‌های نژادپرستانه مانند پگیدا، حکایت از بحران اجتماعی عمیق و دهشتناکی است که رنگین‌پوستان و مسلمانان ساکن در آلمان با آن مواجه شده‌اند. آمارهای منتشر شده از منابع رسمی در این کشور نیز نشان می‌دهد حملات نژادپرستانه طی سال‌های اخیر به صورت تصاعدی ( نسبت به سال‌های گذشته) افزایش یافته است.
در ماه فوریه امسال( بهمن 1398)، شاهد حمله مسلحانه یک نژادپرست به محل گعده مهاجران در دو قهوه‌خانه در شهر «هانائو» در ایالت هسن بودیم. در این حمله، 9 نفر مهاجر کشته و پنج نفر دیگر زخمی شدند. پلیس آلمان اعلام کرد که عامل حمله، این جنایت را با انگیزه‌های نژادپرستانه صورت داده است.
همچنین آمارهای رسمی نشان می‌دهد در سال 2019 میلادی، بیش از هزار حمله نژادپرستانه در آلمان ( به مهاجران و اردوگاه‌های پناهجویان) صورت گرفته است‌. موضوعی که بیانگر نژادپرستی نظام‌مند، سیستماتیک و مورد حمایت دستگاه‌های امنیتی و دولتی در این کشور اروپایی است.
شبکه دویچه وله اواخر دسامبر ۲۰۱۹ (دی 98) گزارشی در مورد آخرین وضعیت حملات نژادپرستانه در آلمان منتشر کرد: اقامتگاه‌های مهاجران در سه فصل (9 ماهه) اول سال ۲۰۱۹ تقریباً صد بار هدف حملات نژادپرستانه قرار گرفته‌اند. ماموران تحقیق، در مورد شمار اکثریت این حملات، انگیزه‌های راستگرایانه افراطی را پررنگ می‌دانند. از سوی دیگر، طی نه ماه اول سال ۲۰۱۹، در سطح آلمان، مهاجران هزار بار در بیرون از اقامتگاه‌هایشان مورد حمله قرار گرفته، توهین یا تهدید شده اند. به طور کلی برخی ایالات آلمان مانند زاکسن، طی سال‌های اخیر به کانون نژادپرستی در اروپا تبدیل شده‌اند.
از سال ۲۰۱۴ میلادی و همزمان با تشدید بحران‌های ناشی از حضور گسترده پناهجویان در اروپا (که آن نیز محصول سیاست‌های مداخله‌گرایانه غرب در منطقه و جنگ افروزی آنها بوده است)، ملی‌گرایان افراطی، نئونازیست‌ها و سایر گروه‌های مهاجرستیز، قدرت زیادی در آلمان گرفته‌اند.
ضمن آن‌که حمله به مهاجران و رنگین پوستان، طی سال‌های اخیر به یک خبر عادی در رسانه‌های آلمانی تبدیل شده است.
در این میان کمتر رسانه‌ای نهاد‌های دولتی، پلیس و سازمان اطلاعات آلمان را بابت این موضوع بازخواست می‌کند.
ضمن آن‌که حملات نژادپرستانه محدود به ایالت زاکسن نمی‌شود و در ایالاتی مانند بایرن و نورت راین وستفالیا نیز شاهد نمونه‌هایی از این حملات بوده‌ایم.
آیا دستگاه‌های دولتی و امنیتی آلمان پاسخی درخصوص تقویت گروه‌های نژادپرست در این کشور خواهند داشت؟