چرا «بدون تاریخ، بدونامضاء» از اسکار 2019 حذف شد؟
انتـخـابهـای تاریخگذشته
با اعلام نام فهرست اولیه نامزدهای رشته اسكار بهترین فیلم خارجی سال مشخص شد «بدون تاریخ، بدون امضا» (كه از سوی ایران نامزد حضور در رقابتهای این رشته از جوایز بود) نتوانسته خود را در دل فیلمهای نامزد شده قرار دهد. آكادمی اسكار از چند سال قبل و به دنبال اعتراضاتی كه نسبت به نوع انتخاب فیلمهای این رشته صورت گرفت، تغییری بزرگ در رشته بهترین فیلم خارجی سال ایجاد كرد. براساس این تغییر، اعلام نام نامزدهای اصلی در دو بخش انجام میشود. در بخش اول، نام 9 فیلم اعلام و در مرحله دوم و نهایی، پنج فیلم از بین این 9 فیلم بهعنوان نامزدهای اصلی و نهایی معرفی میشوند. اعتراض منتقدان و اهل فن این بود كه اعضای آكادمی اسكار در انتخابهای خود بی دقتی میكنند و دو بخش كردن نام نامزدها، برای این بود كه تعداد بیشتری فیلم بتواند در این رشته نامزد شود. اما حتی دو بخشی شدن اعلام نامزدها كمكی به فیلم ایرانی نامزد شده نكرد. شاید باید دلیل این موضوع را در نوع انتخاب فیلم از سوی ایران جستوجو كرد و نه در نوع انتخاب اعضای آكادمی اسكار. حتی شاید بتوان گفت كه از ابتدای انتخاب بدون تاریخ بدون امضا میشد حدس زد كه این فیلم شانسی برای حضور در رقابتهای اصلی اسكار نخواهد داشت. رسم معمول آكادمی اسكار و اعضای سن بالای آن، این است كه در انتخاب فیلمهای رشته بهترین فیلم خارجی سال، بهدنبال نامهای آشنای فیلمسازان و فیلمهای پرسر وصدایی هستند كه معمولا در جشنوارههای بینالمللی گرد و خاك زیادی به پا كردهاند. اعضای آكادمی كه غالبا دید و نگاه عمیقی به سینمای جهان - بهویژه فیلمهای سینمای غیرمتعارف، كه حرف اصلی را در رقابتهای رشته بهترین فیلم خارجی میزنند- ندارند، برای انتخابهای خود از انجمنهای مختلف منتقدان سینمایی آمریكا و اسامی برندگان جشنوارههای مختلف جهانی در یك سال گذشته رونویسی میكنند.
این رونویسی از یك سو كار آنها را در انتخاب فیلمها و پیدا كردن محصولات پرسروصداتر و جنجالیتر آسانتر کرده و از سوی دیگر، امكان خرده گرفتن به نوع انتخابهایشان از سوی رسانهها و معترضان را كمتر میكند. در این حالت، اعضای آكادمی قدرت بیشتری برای دفاع از انتخابهایشان دارند و مردم را به این جمله منطقی ارجاع میدهند كه اگر فیلمهای انتخابیشان خوب نبود، داوران جشنوارههای بینالمللی به تحسینشان برنمیخاستند. نگاهی به فیلم انتخابی، آكادمی نشان از آن دارد كه بیشتر آنها هم نام فیلمسازان مطرح را با خود دارند و هم یك دوره موفقیتآمیز بینالمللی را طی كرده و جوایز اصلی جشنوارههای معتبر را گرفتهاند.
نگاهی به موفقیت سینمای ایران در دورههای گذشته و دو اسكاری كه به دست آورد هم میتواند مؤید این نكته باشد. اصغر فرهادی زمانی توانست دوبار جایزه اسكار بهترین فیلم خارجی سال را از آن خود كند كه فیلمهایش قبل از حضور در رقابتهای اسكاری چندموفقیت خوب بینالمللی را تجربه كرده بودند. این فیلمها زمانی در مراسم اسكار شركت كردند و در معرض دید و قضاوت تماشاگران و اعضای آكادمی اسكار قرار گرفتند كه تحسینهای پرشور منتقدان بینالمللی و جوایز جشنوارهها را كنار خود داشتند. از سوی دیگر، نام خود فرهادی هم برعكس نام وحید جلیلوند، به تنهایی حكم یك برند را داشت.
چه داستانهایی برای آکادمی اسکار
جذاب است؟
در عین حال، در انتخاب فیلم برای شركت در مراسمی مثل اسكار (و برای جلب نظر اعضای آكادمی) باید به این نكته مهم توجه داشت كه داستان فیلمها باید بومی و در ارتباط كامل با مسائل و مشكلات همان جامعهای باشد كه فیلم در آن ساخته شده است. اما در همان حال باید برای تماشاچی معمولی جایی مثل آمریكا هم تماشایی و جذاب باشد. داستانهای جهانشمولی كه میتواند در هر نقطهای از جهان رخ دهد، معمولا مورد پسند اعضای آكادمی نیست. در صورت انتخاب یكداستان جهانشمول هم باید به این نكته مهم توجه داشت که در فضایی كاملا بومی و متناسب با اوضاع و حال و هوای كشور سازنده همخوانی داشته باشد. دلیلش هم ساده است. اعضای آكادمی هر روز در كشور خود فیلمهای زیادی را با چنین مضامینی میبینند و تماشای فیلمی اینچنینی با یك زبان متفاوت، رغبت چندانی در آنها برنمیانگیزد. برای مثال، فیلم ژاپنی ادزدان فروشگاهب (كه شانس زیادی برای تصاحب مجسمه طلایی اسكار بهترین فیلم خارجی امسال را دارد) داستانی درباره زندگی خانوادهای حاشیهنشین و تلاش آنها برای گذران زندگی در شهر توكیوی شلوغ است. همان زمان نمایش عمومی فیلم در جشنواره كن، منتقدان از آن به عنوان اثری كاملا بومی اسم بردند (كه میتواند در هر كشور دیگری هم اتفاق بیفتد) و تلاش كارگردانش برای نمایش زندگی سخت
حاشیهنشینان شهری صنعتی را تحسین كردند.
فیلم دیگری كه میتوان مثال زد، اگناهكارب دانماركی است. این فیلم با لحن سرد و تلخ خود، داستان افسر پلیسی را به تصویر میكشد كه پاسخگوی تلفنی شهروندانی است كه در خطر قرار دارند. با آنكه هالیوود امتیاز ساخت نسخه انگلیسی زبان این فیلم را خریده، اما نسخه دانماركی كاملا حال و هوایی بومی و محلی دارد و مختص كشور سازندهاش است. اما حضور فیلمی مثل ارومابی آلفونسو كارون، همه چیز را عوض میكند. درام سیاه و سفید شرح حال گونه این هنرمند تحسین شده مكزیكی، احتمال برنده شدنش را بسیار تقویت میكند. نام كارون همیشه مترادف با نام جایزه اسكار بوده است. چنین مثالی را در سطحی پایینتر میتوان برای كرهجنوبی و اسوختنب زد.
انتخاب شگفتیآفرین لبنان
اما انتخاب لبنان را میتوان شگفتی اسكار امسال ارزیابی كرد. این واقعیتی است كه سینمای خاورمیانه (و البته مسائل مختلفی كه كشورهای این منطقه با آنها دست به گریبان هستند و هر روز، تیتر اول رسانهها را تشكیل میدهند) در یك دهه اخیر مورد توجه آكادمی اسكار بوده است. سینمای فلسطین كه با وجود بی سرزمین بودن لقب مهمترین، معتبرترین و پركارترین صنعت سینمای منطقه را از آن خود كرده، در دورههای گذشته مراسم اسكار همیشه یكی از پاهای ثابت نامزدی در رشته اسكار بهترین فیلم خارجی سال بوده است. هانی ابواسد در آمریكا هم به اندازه كشورش فلسطین شناخته شده است. اما حضور فیلمی از لبنان درگیر جنگ در این رشته، به نوعی یك استثنا به حساب میآید. اكفرناهومب نادین لبكی، داستان جنگ و كودكان جنگ را تعریف میكند. سازندهاش این فیلم را ساخته تا درباره سرنوشت بچههایی صحبت كند كه در موقعیت جنگی طولانی، چه سرنوشتی خواهند داشت. در عین حال، انتخاب كفرناهوم میتواند نوعی دهنكجی هالیوود و آكادمی اسكار به ترامپ و سیاستهای افراطگر ایانه و ارتجاعیاش نسبت به خاورمیانه، جنگ اعراب و اسرائیل و درگیریهای یمن و حمایت همهجانبهاش از محمد بن سلمان باشد. هالیوودیها كه مخالفت شان با ترامپ را پنهان نمیكنند، بدشان نمیآید با انتخاب فیلمی از جایی مثل لبنان یك دهنكجی هم به رئیسجمهور داشته باشند كه بیشتر از واقعگرایی، بهدنبال برگزاری شو و نمایش است.