گفتوگو با علی عمو کاظمی، نویسنده سریال «وضعیت زرد»
در نوشتن کنایههای سیاسی کوتاهی نکردم
ژانر سیتکام یا همان طنز موقعیت در سالهای اخیر چندان ظهور و بروز در سریالهای رسانه ملی نداشته است و طنزهای تلویزیونی در زیرژانرهای دیگری تولید میشود. مجموعه «وضعیت زرد» که این روزها در حال پخش از شبکه سه سیماست، تازهترین تجربه سریالسازی تلویزیونی در این ژانر محسوب میشود.این تجربه جدید را شماری از عوامل جوان در جلو و پشت صحنه این سریال رقم زدهاند که بعضی نخستین حضور خود را در یک سریال بلند تلویزیونی تجربه میکنند. علی عموکاظمی، نویسنده فیلمنامه این سریال 31ساله است و از حدود ششسال پیش، وارد عرصه نویسندگی شده است.او مانند سایر تیم پشت صحنه و جلوی صحنه این سریال سن و سال زیادی ندارد اما با همراهی این گروه توانسته سریال قابل توجهی را روانه آنتن کند. سریالی که به بهانه آن در این شماره از «قابکوچک» به سراغ طنز موقعیت رفتیم و دراین بخش از پرونده، در گپوگفتی با این نویسنده جوان، ژانر سیتکام و سریال وضعیت زرد را از منظر ژانر بررسی کردهایم که در ادامه میخوانید.
بنده از سال 94 طنزنویسی را در باشگاه طنز انقلاب ــ که زیرمجموعه دفتر جبهه فرهنگی انقلاب است ــ شروع کردم. آن زمان دانشجوی ارشد رشته مهندسی هستهای در دانشگاه امیرکبیر بودم. به مرور زمان از طنزهای مطبوعاتی خودم بازخورد مثبت میگرفتم و همچنین در دومین جشنواره طنز دکتر سلام رتبه اول را در بخش متن طنز به دست آوردم. سپس نویسندگی سری پویانماییهای کوتاه «شهر هرت» را بهعهده گرفتم. همچنین به دلیل علاقهای که به فیلمنامهنویسی داشتم، علاوه بر مطالعات سینمایی در کلاسهای فیلمنامهنویسی آقای بهروز افخمی و آقای جلیل سامان هم شرکت کردم. در کلاس آقای سامان متوجه شدم ایشان در حال نگارش سریال «زیرخاکی» هستند. چند نمونه کار برای ایشان فرستادم تا رضایت دادند به عنوان همکار فیلمنامه نویس به فصل اول زیرخاکی اضافه شوم. برای فصل اول این کار شوخینویسی میکردم و تعدادی از سکانسهای کار را نوشتم. بعد از زیرخاکی هم که درگیر فیلمنامه وضعیت زرد شدم.
قصه سریال مرتبط با یک دانشمند هستهای است. آیا بر اساس تجربه خودتان یا دوستانتان نوشته شده و بخشی از آن واقعی است؟
اگر منظورتان از واقعی بودن، اخراج دانشمندان هستهای از سازمان انرژی اتمی است تا آنجا که خبر دارم این اتفاق در سالهای گذشته به وقوع پیوسته اما شخصیت سعید، اقتباسی از یک دانشمند واقعی نیست.
در طراحی شوخیها و قصه، چقدر از واقعیت برداشت کردید؟
اخراج دانشمندان هستهای از سازمان انرژی اتمی اتفاقی واقعی بوده، اما خانواده و مشکلات شخصی سعید حاصل داستانپردازی بنده است. به هر حال خیلی از خطوط داستانی جزو مسائل و دغدغههای جامعه و مردم به حساب میآید و مردم شبیه آن اتفاقات را تجربه کردهاند. مثلا ریزش بورس، آقازادگی و رانتخواری آقازادهها، گرانی مسکن و رفتار چهرههای مشهور در فضای مجازی. همین مسائل واقعی منبعی برای الهام داستانپردازی بنده بوده است.
شما درباره انواع زیرژانرهای طنز مطالعه داشتید. تعریف دقیق سیتکام را چه میدانید؟
سیتکام(sitcom)مخفف عبارت situation comedy یا کمدی موقعیت است. من نمیتوانم تعریفی یک خطی از سیتکام ارائه بدهم. بلکه سیتکام را با ویژگیهایش میشناسم. مثلا اینکه سیتکامها دارای شخصیتهای ثابت با ویژگیهایی مشخص هستند که در هر قسمت درگیر داستانی جداگانه میشوند. در سیتکام شخصیتها دچار ثبات هستند و تحول شخصیت نداریم. در واقع ویژگی شخصیتها در طول کار ثابت است. بیشتر سکانسهای یک سیتکام در تعدادی لوکیشن ثابت فیلمبرداری میشود و صحنههای خارجی محدود هستند. ما در سیتکام در هر قسمت، داستان متفاوتی داریم. بنابراین در مقایسه با سریالهای معمول طنز، سیتکامها ایده محوری پررنگی ندارند،گرچه معمولا یک یا چند خط داستانی در طول کار پیگیری میشود. معمولا زمان سیتکام بین 20تا 30دقیقه است. به دلیل محدود بودن لوکیشن، دیالوگهای طنز در سیتکام بسیار اهمیت دارد. جنس شوخیها در سیتکام بسیار به استندآپ کمدی شباهت دارد و به صورت ایدهآل در یک سیتکام شخصیتها با اعمال یا دیالوگهای خود یا در حال خلق یک شوخی هستند یا مقدمهای میچینند تا از آن یک شوخی بسازند. سیتکامها به دو دسته استودیویی(مثلا دوستان، تئوری بیگبنگ و...) و غیراستودیویی (شلدون جوان، شتز کریک و...) تقسیم میشوند.
فکر میکنید کدام سریالهای ایرانی با این تعریف سیتکام بودند؟
شاید نمونه ایرانی سیتکام که ساختار و جنس شوخیهای آن کاملا شبیه نمونههای خارجی باشد، وجود نداشته باشد. اما اگر بخواهم به سریالهایی که نزدیک به این ساختار هستند، اشاره کنم میتوانم به ساختمان پزشکان، مسافران، پاورچین، مردم معمولی و... اشاره کنم.
از سیتکامهای داخلی و خارجی کدامها را میپسندید؟
حقیقتا دلبسته سیتکام خاصی نیستم. در هرکدام از مثالهایی که اشاره کردم، اپیزودهای خندهداری وجود دارد که توجهم را جلب کرده. در سیتکام بیشتر از داستان، شوخی و کمدی اهمیت دارد، بنابراین کاراکترهای بانمک و موقعیتهای طنز برایم جذاب هستند.
مدتها بود تلویزیون سیتکام نداشت. چطور این فرم را برای روایت قصه انتخاب کردید؟
علاوه بر کمهزینه بودن سیتکام، که عامل مهمی بود برای انتخاب این قالب، خودم هم طرفدار این نوع کمدی هستم و دوست داشتم تجربهاش کنم.
بر اساس بازخوردهایی که گرفتید و بررسیهایی که کردید، فکر میکنید مردم ایران سیتکام را دوست دارند یا طنزی به سبک «زیرخاکی» یا «نون خ» را بیشتر میپسندند؟
فکر میکنم جا افتادن سیتکام نیاز به زمان بیشتر و تکرار دارد. در سیتکام نسبت به سریالهای طنز، حجم شوخی بالاتر است و دریافت برخی شوخیها نیاز به دقت دارد، چون گاهی در یک سکانس، یک کاشت برای شوخی انجام میشود و در سکانس دیگر برداشت اتفاق میافتد. مخاطبی که شاید عادت دارد هنگام تماشای تلویزیون مشغول چند کار به صورت همزمان باشد، برخی از این شوخیها را از دست خواهد داد. مثلا در قسمت چهارم، ما میبینیم سعید برای اینکه از خودکشی فرزاد ممانعت کند، به فرزاد (امیر غفارمنش) میگوید زنش او را با چوب میزند. وقتی ما در چند سکانس بعدتر میبینیم فرزانه با قفل فرمان وارد خانه سعید میشود و فرزاد این صحنه را میبیند، مخاطبی که آن دیالوگ را نشنیده باشد، این شوخی را از دست میدهد. معمولا در سیتکامهای استودیویی خارجی، صدای خنده به مخاطب کمک میکند تا متوجه شوخیها شود. اما صدای خنده هم به نظرم مورد پسند مخاطب ایرانی نیست. در کل حس میکنم سیتکام نسبت به سریال طنز بیشتر برای جوانترها جذابیت خواهد داشت.
به نظر شما چه نوع طنزی بیشتر مورد نیاز مردم و تلویزیون است؟
به نظرم کلیت یک سریال کمدی نباید خنثی و بیتوجه به وضع موجود در ابعاد اقتصادی و سیاسی و اجتماعی باشد. از طرفی این دغدغهمند بودن نباید ما را به شعار دادن و بیانیه خواندن بیندازد. در کل شرط لازم هر کار کمدی به نظرم خنده گرفتن از مخاطب است و آن خنثی نبودن که عرض کردم، شرط کافی برای یک سریال کمدی است.
چه شد که سراغ این سوژه رفتید؟
همانطور که گفتم ما در سیتکام، سوژه اصلی نداریم، بلکه در هر قسمت، به داستانی متفاوت میپردازیم. در سیتکام شخصیت بسیار اهمیت دارد و مهمترین دغدغه ما خلق شخصیتهایی بود که هم از نظر دراماتیک جذابیت داشته باشند و هم به کمک آنها بتوانیم به موضوعات مدنظرمان ورود کنیم. موضوعاتی که هم دغدغه جامعه و مردم باشند و هم در سایر سریالها و فیلمها مغفول ماندهاند یا کمتر به آن توجه شده است مثل بیمهری به دانشمندان کشورمان که یکی از خطوط داستانی ما را تشکیل میدهد.
طنز تلویزیونی در زمینه سیاسی با مایههای علمی، تجربه جدیدی به نظر میآید. چرا قبلا در این مایهها اثری ساخته نشده؟
اطلاعی ندارم. حتی مطمئن نیستم تاکنون سریال طنزی با موضوع علمی و سیاسی ساخته نشده باشد.
وضعیت زرد، کنایههای سیاسی دارد. از ورود به این کنایهها نترسیدید؟ چه کردید که هم خندهدار باشد و هم خط قرمزی نباشد؟
خیر نترسیدم. در مورد خط قرمز خودم مطمئن نبودم چقدر خط قرمزها را رد کردهام. ابتدای کار تهیهکننده به من گفت خودسانسوری نکنم و فرض کنم این کار قرار است برای شبکه نمایش ساخته میشود نه تلویزیون. بنابراین من در نوشتن شوخیها و کنایههای سیاسی کوتاهی نکردم! اما خوشبختانه همکاری تلویزیون خوب بود و کار حذفیات خیلی کمی داشت.