نسخه Pdf

سفر با  جادوی کلمات

سفر با جادوی کلمات

برای این هفته و اصلا برای شروع، به احترام مردمان نجیب استان سیستان و بلوچستان كه با وجود محرومیت‌های بسیار پای ایران ایستاده‌اند و وحدت ملی را پررنگ حفظ می‌كنند، می‌خواهیم چند كتاب كه در این استان می‌گذرد و در جغرافیای این منطقه روی داده را به شما معرفی كنیم. البته حتما كتاب‌های بسیاری در موضوعات مختلف در باره این استان وجود دارد اما خب بازنمایی این استان در كتاب‌ها (به قدری كه به چشم نگارنده بیاید) خیلی پررنگ نبوده، اما با این حال برای این شماره چهار كتاب كه دو عنوان سفرنامه و دو عنوان رمان است را به خوانندگان معرفی كرده‌ایم.

داستان سیستان
فروش ۹۰ هزار نسخه‌ای یك سفرنامه رقم كمی نیست. شاید با خودتان بگویید در كشوری كه بیش از ۸۰ میلیون نفر جمعیت دارد ۹۰ هزار نسخه، عددی نیست. خب ظاهرا شما در ایران زندگی نمی‌كنید و خبر از عدد و رقم‌های شمارگان یك كتاب ندارید، به همین خاطر این عدد به نظرتان خیلی زیاد نمی‌آید، اما باید به عرضتان رساند كه این رقم برای یك كتاب، آن هم سفرنامه كه ممكن است ژانری عمومی نباشد رقم قابل توجهی است. «داستان سیستان» روایت ده روز همراهی رضا امیرخانی با رهبر انقلاب در سفر ایشان به استان سیستان و بلوچستان در سال ۸۱ است. كتابی كه با این عدد و رقم‌ها باید آن را كتابی پرفروش خواند و حتی می‌توان ادعا كرد كه اغلب آن كتاب را خوانده‌اند. این كتاب سفرنامه‌ای است كه خواننده در آن تصویری دیده یا شاید با اندكی اغماض بتوان گفت كمتر دیده شده از رهبر انقلاب را از قلم امیرخانی به نظاره می‌نشیند و خب این ویژگی قلم امیرخانی و البته زاویه دیدی كه او نسبت به موضوعات دارد. در این كتاب خواننده موضوعات قومی و بومی سیستان و بلوچستان را نظاره‌گر است كه راوی در حاشیه سفر به آن اشاره كرده و نگاه رهبر انقلاب در این موضوعات را نیز با ظرافت مطرح كرده است. این كتاب را انتشارات قدیانی منتشر كرده است.

وقت بودن

  نویسنده:  جلیل سامان
  نشر كتابستان معرفت

همه ما جلیل سامان را با مجموعه‌های تلویزیونی می‌شناسیم. یعنی او به عنوان یك كارگردان در ذهن افراد نقش بسته ولی باید همین‌جا كمی تصوراتتان را به هم بزنیم و بگوییم كه او نویسنده چیره‌دستی است كه می‌تواند مانند فیلم‌هایش شما را جادو كند تا دنبالش حركت كنید. رمان «وقت بودن» كه نشر كتابستان معرفت آن را منتشر كرده است. این رمان هم در حال و هوای استان سیستان و بلوچستان می‌گذرد و خواننده را با واقعیت‌هایی كه در آنجا جریان دارد روبه‌رو می‌كند.  بدعتی با عنوان «زن طلاق» در منطقه رواج دارد و نویسنده به منظور نشان دادن عواقب این رفتار غلط دست به روایت داستانی پركشش زده است. همینجا باید اشاره كنم این رمان از آن آثاری نیست كه بتوانید براحتی پایان آن را حدس بزنید زیرا نویسنده به شكلی روایت كرده كه تا آخرین صفحات امكان حدس زدن و پیش‌بینی كتاب وجود ندارد. نویسنده در این كتاب به مشكلاتی كه بومی‌های منطقه به آن گرفتارند نیز اشاره می‌كند. در مجموع این اثر به عنوان یك متن داستانی كشش و جذابیت لازم را برای همراهی خواننده با خود دارد و جدا از این نویسنده تصویر شفافی از اقلیم و عادات و رسوم میان بومیان آن منطقه به خواننده نشان می‌دهد. این اثر از آن آثاری است كه نویسنده برای روایت از پایتخت دور شده و این سختی در بیابان و كویر را به جان خریده است. 

ماهی‌خوران

  نویسنده:  محمدرضا وحیدزاده
  نشر قاف

«سیریكی‌ها شهرشان را یكی از زیباترین شهرهای ساحلی جهان می‌دانند و به استناد نظر گردشگران، معتقدند از جهت زیبایی طبیعت و زاویه طلوع خورشید، این شهر را فقط می‌توان با لیسبون پرتغال مقایسه كرد» این یك جمله از كتاب ۱۸۰ صفحه‌ای محمدرضا وحیدزاده است. كتابی كه حاصل سفر او و گروهی از نویسندگان به سواحل دریای عمان و خلیج فارس است. سفری كه در آن خواننده زشت و زیبای جنوب ایران را به تماشا می‌نشیند. زشتی نه به معنای زشتی ذاتی بلكه تصاویری نازیبا كه به دلیل عدم‌رسیدگی مسؤولان ایجاد شده در غیر این صورت به گواه جمله‌ای كه در ابتدای این بخش نقل شد این مناطق از نوادر طبیعی در دنیا محسوب می‌شود كه به خاطر بی‌توجهی در محرومیت به‌سر می‌برند. نقطه صفر مرزی، زیبایی‌های طبیعی، آب‌های نیلگون خلیج فارس و... نقاطی است كه در روایت وحیدزاده به چشم می‌آید و تجربه‌هایی را با نویسنده شریك می‌شویم كه شاید خودمان هیچ‌وقت آنها را كسب نكنیم و به محك آزمایش شخصی نسنجیم. علاوه بر این خواننده در این سفر با دستاوردهای نظامی ایران در بخش دریایی نیز روبه‌رو می‌شود، زیرا سفری كه راوی تجربه كرده با هماهنگی نیروی دریایی ارتش بوده است. ضمنا اسم این كتاب هم یك ویژگی جذاب دارد كه به نظرم باید خودتان «ماهی‌خوران» را كه نشر قاف منتشر كرده تهیه کرده و لذت كشف را از آنِ خود كنید.

خورشید بر شانه راستشان می‌تابید
  نویسنده:  جواد افهمی
  نشر هیلا

جواد افهمی از آن نویسنده‌هایی است كه هر خواننده‌ای با آثارش ارتباط برقرار می‌كند. نویسنده‌ای تكنیكی و توانمند و البته گزیده‌كار. خواننده‌ای نیست كه «سوران سرد» او را شروع كرده باشد و غرق نشده باشد. جواد افهمی از معدود نویسنده‌هایی است كه سراغ موضوعاتی می‌رود كه نویسنده‌های دیگر كمتر سراغ آن می‌روند. او در رمان «خورشید بر شانه راستشان می‌تابید» دست خواننده را گرفته و با خود به دل سیستان و بلوچستان و شهر زاهدان برده است. این رمان كه در بستر تاریخی دوره پهلوی روایت شده، به دغدغه‌های مردم بلوچ كه در ناحیه گرم و مرطوب جنوب‌شرق ایران زندگی می‌كند نیز اشاره كرده است. دغدغه‌هایی همچون پایبندی به اصالت عشیره، دست و پنجه نرم كردن با ناسازگاری‌های طبیعت گرم و كویری بلوچستان، گشاده‌دستی هنگام كمك به اهالی مصیبت‌زده و... در این كتاب توجه خواننده را به خود جلب می‌كند كه نشان از تسلط نویسنده بر جغرافیا و عادات مردمان این نقطه دارد. استفاده از لهجه و گویش محلی دیگر نكته قوت این اثر است كه در كنار قابلیت‌های فرمی كتاب می‌توان به آن اشاره كرد. افهمی با توجه به این‌كه حدود هشت سال در سیستان‌و‌بلوچستان زندگی کرده بخوبی از پس روایت كردن برآمده و دست خواننده خود را گرفته و به منطقه برده است. این كتاب را نشر هیلا منتشر كرده است.
​​​​​​​


ضمیمه قاب کوچک
تیتر خبرها