دست از خون‌فروشی عمرتان بردارید
مصطفی وعیدی از جمله کارآفرینان كشورمان جمله جالـــــــــــــبی دارد. او در بخشی از صحبــــــــــــت‌های خــــــــود از واژه اخون‌فروشیب استفاده كرده. منظورش از خون، همان مواد اولیه موجـــــــود در كشــــــــــور است كه تكرارناپذیر است و وقتی تمام شود، دیگر تمام شده‌است. او می‌گوید كه ما عادت به خون‌فروشی داریم؛ مواد اولیه گرانبهای موجود در كشورمان و منابع كانی و معدنی و طبیعی را می‌فروشیم و پول‌شان را می‌خوریم. او تاکید می‌کند كه باید خون‌فروشی را قطع كرد و به جایش، ارزش‌افزوده فراوانی از همین خون‌ها و مواد اولیه و امثالهم ایجاد كرد. اگر در خاطرتان مانده باشد، نقلی از حضرت امیر(ع) را هم آورده بودیم كه در آن، وصیت كرده بود كه بعد از درگذشتش، به درخت‌های نخل و نخلستان‌هایی كه دارد دست نزنند، ولی محصولات‌شان را ببخشند به ندارها و نیازمندها. چرا؟ چون وقتی نخل‌ها و نخلستان‌ها را بفروشید، دیگر همه چیز بعد از مدتی كوتاه تمام می‌شود. در واقع نخل‌ها و نخلستان‌ها مثل خون ما هستند؛ به مقدار معین و مشخصی از آنها داریم و نباید همین‌طور هدرشان بدهیم.
خونی كه عمر ماست
حالا این ماجرای خون‌فروشی را می‌توان چنین هم تعبیر و تفسیر كرد: خون‌فروشی نكنید؛ خاصه در عمرتان. عمرها از نفس‌ها و از لحظه‌ها تشكیل شد. عمر هر كسی هم محدود و معدود است و اگر هدرشان بدهد، دیگر نمی‌تواند نسبت به تهیه و كسب مجدد آنها اقدام كند. پس وقتی ما از خون‌فروشی در حوزه مدیریت زمان داریم صحبت می‌كنیم، یعنی داریم از عمرفروشی، لحظه‌فروشی و زمان‌فروشی صحبت می‌كنیم.
اصلی‌ترین ایده استقلال مالی
این ایده، اصلی‌ترین ایده استقلال مالی است. چطور؟ به این ترتیب كه شما خون عمرتان، یعنی زمان‌تان را می‌فروشید تا درآمدی عادی داشته باشید؛ آن‌هم در حالی كه این زمان‌ها قابل بازیافت و خرید مجدد و كسب مجدد نیستند. زمان‌ها فقط قابل سرمایه‌گذاری هستند یا قابل هدر‌دادن؛ راه دیگری برای استفاده از آنها وجود ندارد. در حوزه درآمد فعال، در واقع شما به طرز بی‌رحمانه‌ای دارید خون‌فروشی عمر می‌كنید؛ زمان‌ها را به راحتی هدر می‌دهید. راه‌حل چیست؟ این زمان‌ها را باید سرمایه‌گذاری كنید؛ حتی زمان‌ها را باید بیشتر و بیشتر كنید. ما كه گفتیم زمان فقط قابل سرمایه‌گذاری یا هدر دادن است، بیشتر كردن زمان دیگر چه حرفی است؟ منظورمان، استفاده از زمان‌های دیگران است؛ یكی از مهم‌ترین اصول ایجاد درآمدهای غیرفعال. نمونه‌اش هم همان موضوع ساده اجاره دادن مغازه؛ شما از بخشی از زمان‌های مستأجر خودتان استفاده می‌كنید. این، یعنی بیشتر كردن زمان. درباره این بیشتر كردن زمان، دوشنبه بعد بیشتر بحث خواهیم كرد.
