فرصتهای جنگ اقتصادی برای سایر كشورها
جنگ اقتصادی ایالات متحده را باید به یك پازل چهار قسمتی تشبیه كرد؛ این چهار قسمت به این شرح هستند: الف ـ روسیه، كرهشمالی و ایران، ب ـ اروپا، كانادا و مكزیك، ج ـ چین، د ـ هند و تركیه. اهداف واشنگتن از تحریم هركدام از این چهار بخش متفاوت است كه به طور مشخص میتوان كنترل تهدید خارجی در باب گروه الف، ترمیم اقتصاد داخلی در مورد گروه ب، ایجاد تهدید خارجی برای پكن و ایجاد یك رابطه استراتژیك در سطح منطقه غرب آسیا با اهرم اقتصاد با دهلینو و آنكارا را به عنوان اهداف كاخ سفید از ایجاد جنگ اقتصادی برشمرد.
اكنون آمریكا با اتخاذ سیاستهای سلطهجویانه در صحنه اقتصاد بینالملل، خود را در مقابل رقیب كلاسیك خود روسیه، بزرگترین اقتصادهای جهان یعنی چین و هند، بزرگترین صادركننده انرژی جهان یعنی ایران، بزرگترین شریك خود یعنی اتحادیه اروپا و تركیه به مثابه بزرگترین نیروی انسانی ناتو قرار داده است.
دو راه پیش روی طرفین این جنگ اقتصادی قرار دارد:
اول - ایجاد اتحاد بینالمللی در مقابل سلطهجویی ایالات متحده آمریكا از سوی تمام یا قسمتی از چهار بخش مورد تحریم واقع شده فوقالذكر.
دوم - توافق و مصالحه با آمریكا جهت پایان دادن به جنگ اقتصادی.
در صورت روی دادن حالت اول كه ائتلاف دو یا سهجانبه آن محتمل است، به دلیل تاثیر متقابل بسیار زیاد اقتصاد ایالات متحده و اقتصاد جهانی، ترامپ با عدم اقبال عمومی در سیاست داخلی آمریكا نیز مواجه خواهد شد و از اینرو فرصتی مناسب برای اروپا، چین، هند، تركیه، ایران، روسیه و حتی كشورهای آمریكای جنوبی فراهم شده است تا سیاستهای آمریكا در عرصه سیاست بینالملل را به چالش بكشند.
و اما در صورت روی دادن حالت دوم، نمیتوان پیشبینی دقیقی از آنچه رخ خواهد داد، ارائه كرد. باید منتظر ماند و دید كدام یك از طرفین این جنگ اقتصادی با چه اهدافی و با چه وعدههایی به مذاكره مستقیم با آمریكا خواهد پرداخت تا بعد از آن به تحلیل تاثیر این مساله بر جنگ اقتصادی آمریكا با سایر طرفین بپردازیم. امكان روی دادن این اتفاق توسط كانادا، مكزیك و حتی اتحادیه اروپا محتمل است، اما بزرگترین دغدغههای سیاست خارجی واشنگتن یعنی چین و هند سیاست تقابل با كاخسفید را پی خواهند گرفت. اتخاذ سیاستهای اقتصادی غیراصولی از سوی دونالد ترامپ كه بدون در نظر گرفتن واقعیتهای موجود سیاست بینالملل اخذ شده، حتی ممكن است به شراكت استراتژیك دهلینو با مسكو، تهران با آنكارا و تقویت پیوند دیپلماتیك پیونگیانگ و پكن منجر شود.
اكنون آمریكا با اتخاذ سیاستهای سلطهجویانه در صحنه اقتصاد بینالملل، خود را در مقابل رقیب كلاسیك خود روسیه، بزرگترین اقتصادهای جهان یعنی چین و هند، بزرگترین صادركننده انرژی جهان یعنی ایران، بزرگترین شریك خود یعنی اتحادیه اروپا و تركیه به مثابه بزرگترین نیروی انسانی ناتو قرار داده است.
دو راه پیش روی طرفین این جنگ اقتصادی قرار دارد:
اول - ایجاد اتحاد بینالمللی در مقابل سلطهجویی ایالات متحده آمریكا از سوی تمام یا قسمتی از چهار بخش مورد تحریم واقع شده فوقالذكر.
دوم - توافق و مصالحه با آمریكا جهت پایان دادن به جنگ اقتصادی.
در صورت روی دادن حالت اول كه ائتلاف دو یا سهجانبه آن محتمل است، به دلیل تاثیر متقابل بسیار زیاد اقتصاد ایالات متحده و اقتصاد جهانی، ترامپ با عدم اقبال عمومی در سیاست داخلی آمریكا نیز مواجه خواهد شد و از اینرو فرصتی مناسب برای اروپا، چین، هند، تركیه، ایران، روسیه و حتی كشورهای آمریكای جنوبی فراهم شده است تا سیاستهای آمریكا در عرصه سیاست بینالملل را به چالش بكشند.
و اما در صورت روی دادن حالت دوم، نمیتوان پیشبینی دقیقی از آنچه رخ خواهد داد، ارائه كرد. باید منتظر ماند و دید كدام یك از طرفین این جنگ اقتصادی با چه اهدافی و با چه وعدههایی به مذاكره مستقیم با آمریكا خواهد پرداخت تا بعد از آن به تحلیل تاثیر این مساله بر جنگ اقتصادی آمریكا با سایر طرفین بپردازیم. امكان روی دادن این اتفاق توسط كانادا، مكزیك و حتی اتحادیه اروپا محتمل است، اما بزرگترین دغدغههای سیاست خارجی واشنگتن یعنی چین و هند سیاست تقابل با كاخسفید را پی خواهند گرفت. اتخاذ سیاستهای اقتصادی غیراصولی از سوی دونالد ترامپ كه بدون در نظر گرفتن واقعیتهای موجود سیاست بینالملل اخذ شده، حتی ممكن است به شراكت استراتژیك دهلینو با مسكو، تهران با آنكارا و تقویت پیوند دیپلماتیك پیونگیانگ و پكن منجر شود.
تیتر خبرها
-
روزگار سیاه عدالت در جهان
-
اقتصاد اسلامی
-
فرصتهای جنگ اقتصادی برای سایر كشورها
-
الحشد الشعبی: آمریكا دنبال تحریك نیروهای ماست
-
برای تحقیقات بینالمللی در باره خاشقجی آمادهایم
-
انصارا...: هادی جایی در روند سیاسی یمن ندارد
-
طالبان كشته شدن ملایعقوب را رد كرد
-
حمایت حزب كارگر از برگزاری همهپرسی دوم برگزیت
-
هدف نتانیاهو از حمله به سوریه