متوسطترین چهره، فیلم یا اتفاق روز سوم جشنواره:
اهدا میشود به حمید فرخنژاد برای بازی در فیلم سمفونی نهم. طنازیهای به اندازه و نگاهها و مكثهای درست او، ملكالموت بامزهای را پیش روی ما قرار میدهد. با اینكه ممكن است آنطرف برای این كارگر از مرگ گرفتاری درست كنند، اما او هرجا لازم باشد دست خیر دارد و به آدمهایی كه در حوالی مرگ هستند، كمك میكند و مشاوره میدهد. اصرار او برای اینكه امیركبیر به حمام نرود و توضیح آدم نبودنش برای اوا براون، معشوقه هیتلر را به یاد بیاورید كه به خاطر بازی خوب فرخنژاد، مفرحتر و خندهدارتر میشوند. با این حال فرخنژاد انگار میخواهد همه نقشهای كمیكش را یكجور بازی كند؛ اگر لباس و آن انگشترها و گریم ملكالموت و مسؤولیت نقش را كنار بگذاریم، این فرخنژاد در گویش و شیوه بازی بلافاصله ما را یاد حضورش در گشت ارشاد و تگزاس و خوب بد جلف و میلیونر میامی میاندازد.