من سرباز نظام و آقا هستم

من سرباز نظام و آقا هستم

من سرباز
نظام و آقا هستم
 حاج‌آقا می‌گفتنداز همان ابتدای انقلاب كه خدمت امام می‌رفتند، حضرت آقا را در آنجا دیده وبا ایشان آشنا شده بودند. می‌گفتند: آقای خامنه‌ای را فردی فاضل، خوش‌فكر، بادرایت وعلاوه بر همه اینها، با صفای قلب و پاك یافتم. چون حاج‌آقا خودشان این‌گونه بودند، این‌جور افراد را هم خیلی دوست داشتند و با افرادی كه شفاف بودند و معنویت داشتند، ارتباط برقرار می‌كردند. همیشه می‌گفتند: از همان اول كه آقای خامنه‌ای را كه سیدی نورانی و متدین بودند دیدم، خیلی از ایشان خوشم آمد. حتما در جریان سوابق انقلابی ایشان هم بودند. بعد هم كه موضوع عضویت در شورای نگهبان پیش آمد كه مستقیم با خود آقا ارتباط پیدا كردند. این ارتباط خانوادگی هم بود و خانواده‌ها با هم در رفت و آمد بودند.
حاج‌آقا همیشه می‌گفتند: «آدم وقتی كنار حضرت آقا می‌نشیند و این سید نورانی را می‌بیند، لذت می‌برد». بعد هم كه دیگر بحث مناصب‌ و وظایف شرعی پیش آمد، ایشان كاملا تابع رهبری بودند. می‌گفتند: «هر كاری و هر چیزی به جای خودش باید انجام شود. وقتی پای وظیفه شرعی در میان می‌آید باید كار را انجام دهیم، مخصوصا موقعی كه ولی‌امر مسلمین دستور می‌دهند». خاطرم هست كه بسیاری از آقایان علما و حتی مراجع به حاج‌آقا اشكال می‌گرفتند: شما كه جایگاه مرجعیت دارید، چرا می‌‌خواهید رئیس قوه قضاییه یا رئیس جای دیگری شوید؟ این در شأن شما نیست! حاج‌آقا می‌گفتند: «این همه درس خواندیم كه نهایتا آنها را پیاده كنیم. اگر قرار باشد همه اینها در ذهن بماند یا فقط بر كرسی درس بیان شود كه فایده ندارد. باید این مفاهیم، در نهایت برای اسلام خرج و از آنها استفاده شود.
 این علم نباید فقط در نهاد مرجعیت سنتی راكد بماند، بلكه باید در راه نظام و اسلام و حكومت خرج شود». با این‌كه خیلی از آقایان اعتراض كردند و هنوز هم این اعتراض را دارند كه: حیف شد حاج‌آقا در این مدت خودش را پیر و از مرجعیت دور كرد و اگر در حوزه می‌ماند، می‌توانست خدمات بیشتری كند، حاج‌آقا می‌گفتند: «وقتی پای وظیفه شرعی به میان می‌آید، باید وظیفه را انجام داد و انسان باید وظیفه‌محور باشد نه نتیجه‌محور. اگر انسان وظیفه شرعی خود را انجام می‌دهد، حتی اگر لازم باشد باید جانش را هم بدهد!». از آن طرف حضرت آقا هم كاملا متوجه بودند كه فرق حاج‌آقا با دیگران، مخصوصا كسانی كه فقط حرف می‌زدند و اهل عمل نبودند، چیست. هم این ویژگی‌ها و هم قدرت و جایگاه علمی حاج‌آقا، باعث این صمیمیت و ارتباط نزدیك شد و در بحث‌های هفتگی‌ای كه با هم داشتند، هم حاج‌آقا و هم رهبری بزرگوار خیلی بهره و حظ می‌بردند. خلاصه این نكات باعث شد رابطه حاج‌آقا با حضرت آقا، هم رابطه علمی باشد، هم رابطه احساسی و هم خانوادگی. حاج‌آقا همیشه می‌گفتند: «من سرباز نظام و آقا هستم!» لذا این رابطه، رابطه مولا و عبد و مراد و مرید بود. اینها نكات بسیار مهمی هستند و باعث می‌شدند كه اینها در یكدیگر محو و فانی شوند. 
حاج‌آقا هر وقت اسم آقا را می‌بردند، حالت نشاط پیدا می‌كردند.
 از آن طرف هم حضرت آقا علاقه شدیدی به حاج‌آقا داشتند و همان‌طور كه از پیامشان مشخص هست و همچنین از بیانات ایشان موقعی كه بعد از رحلت حاج‌آقا خدمتشان بودیم، تأسف ایشان كاملا آشكار بود. 
ایشان گفتند: «مرا مثل خودتان داغدار بدانید!».
 مشخص بود كه آقا خیلی از این فقدان ناراحت شده‌اند و برایشان ناگوار بوده است.