رساله چاپ نکنید
حاجآقا از 30 سال پیش میتوانستند مرجع باشند. ایشان در 27 سالگی مجتهد بودند. صلاحیت ایشان برای مرجعیت نیز از 30 سال پیش محرز بود، اما موقعی كه میخواستیم درباره مرجعیت ایشان فعالیت كنیم، اجازه نمیدادند و بسیار در این مسائل احتیاط میكردند و میگفتند: «رساله چاپ نكنید، بلكه كارهای علمی بكنید. بیشتر كتابهای علمی مرا پخش كنید و بگذارید جامعه ما را از طریق علم بشناسد و نه تبلیغات متعارف و مرسوم». خیلیها در حوزه نمیدانستند حاجآقا چه جایگاهی علمیای دارند، كتابها را كه برایشان میفرستادیم، درمییافتند كه جایگاه علمی ایشان چیست و در نتیجه دیدشان 180 درجه عوض میشد. لذا حاجآقا از همان اول نمیگذاشتند ما در زمینه مرجعیت ایشان فعالیتی انجام دهیم و تا همین اواخر هم، خیلی از كارها را قبول نمیكردند. میگفتیم: حاجآقا! خیلی از مراجع از این كارها میكنند، ولی ایشان میگفتند: لازم نیست، اگر خدا بخواهد كسی را بالا ببرد، میبرد و كسی را هم كه نخواهد بالا ببرد، نمیبرد! لذا در این زمینهها، حاجآقا دست ما را بسته بودند و ما خیلی از كارها را نمیتوانستیم بكنیم. مدتها بحث كردیم كه سایت و كانال مرجعیت بزنیم، ولی ایشان اجازه نمیدادند. خیلی دنبال این چیزها نبودند. البته مقلدان و مریدان ایشان در خارج، خیلی بیشتر از ایران بودند، چون ایشان شاگرد شهید صدر بودند، مقلدین ایشان در خارج خیلی بیشتر بود. در داخل ایران مردم بیشتر ایشان را به عنوان رئیس قوه قضاییه، رئیس شورای حل اختلاف قوا یا عضو شورای نگهبان یا رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام میشناختند. خیلیها اصلا نمیدانستند كه ایشان مرجع هستند و رساله دارند!