اخاذان سراغ خانواده باران رفتند
سه مرد جوان پس از افشای ماجرای ربوده شدن باران، قصد اخاذی هفت میلیونی از خانوادهاش را داشتندكه بازداشت شدند.
به گزارش جامجم، عصر ششم بهمن امسال دختر سه ساله افغان به نام باران را زن 40 سالهای در مغازه مانتو فروشی در میدان خراسان تهران ربود. ماموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران در جستوجویش بودند تا اینكه بعداز هشت روز متوجه شدند فردی به پدر او زنگ زده و هفت میلیون تومان پول خواسته است. متهم تحت تعقیب قرار گرفت و شامگاه پانزدهم بهمن امسال با دونفراز دوستانش بازداشت شد. در جریان تحقیقات معلوم شد كه یكی از آنها سابقه كودك ربایی دارد و دیگری در تماس با پدر كودك پول را خواسته و تصویر كودك را در روزنامه و فضای مجازی دیده و نفرسوم هم آگهی گمشدن را دیده و هدفشان اخاذی بوده است.دیروز در دادسرای جنایی تهران برای متهمان قرار قانونی صادرشد و پلیس در جستوجوی زن كودك رباست.
بیش از ده روز است كه باران سه ساله ربوده شده و خانوادهاش چشم انتظار او هستند.
پدر باران نیز گفت: 20 سال است در تهرانم و ده سال است ازدواج كردم. دركشتارگاه كار میكنم، خانهام اجارهای است. بیمارستانها، پزشكی قانونی و بهزیستی را جستوجو كردیم اما دخترم آنجا نبود. آگهی گمشدن او را در سطح شهر تهران، محل ربودنش و صفحات اینترنتی منتشر كرده و گفتیم مژدگانی هم میدهیم. گاهی تماس میگرفتند نشانی اشتباهی از محل دخترم میدادند، گاهی دلداریمان میدادند.
به گزارش جامجم، عصر ششم بهمن امسال دختر سه ساله افغان به نام باران را زن 40 سالهای در مغازه مانتو فروشی در میدان خراسان تهران ربود. ماموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران در جستوجویش بودند تا اینكه بعداز هشت روز متوجه شدند فردی به پدر او زنگ زده و هفت میلیون تومان پول خواسته است. متهم تحت تعقیب قرار گرفت و شامگاه پانزدهم بهمن امسال با دونفراز دوستانش بازداشت شد. در جریان تحقیقات معلوم شد كه یكی از آنها سابقه كودك ربایی دارد و دیگری در تماس با پدر كودك پول را خواسته و تصویر كودك را در روزنامه و فضای مجازی دیده و نفرسوم هم آگهی گمشدن را دیده و هدفشان اخاذی بوده است.دیروز در دادسرای جنایی تهران برای متهمان قرار قانونی صادرشد و پلیس در جستوجوی زن كودك رباست.
بیش از ده روز است كه باران سه ساله ربوده شده و خانوادهاش چشم انتظار او هستند.
پدر باران نیز گفت: 20 سال است در تهرانم و ده سال است ازدواج كردم. دركشتارگاه كار میكنم، خانهام اجارهای است. بیمارستانها، پزشكی قانونی و بهزیستی را جستوجو كردیم اما دخترم آنجا نبود. آگهی گمشدن او را در سطح شهر تهران، محل ربودنش و صفحات اینترنتی منتشر كرده و گفتیم مژدگانی هم میدهیم. گاهی تماس میگرفتند نشانی اشتباهی از محل دخترم میدادند، گاهی دلداریمان میدادند.