این بار به انتخاب ما

در آخرین شماره امسال بعضی از گزارش‌های مهم گروه فرهنگی را در سال 97 بررسی كرده‌ایم

این بار به انتخاب ما

اصولا آخر هر سال رسانه‌ای‌ها می‌روند سراغ عملكرد وزارتخانه‌ها، نهادها و فعالان حوزه‌های مرتبط كاری‌شان. ما هم در بخش فرهنگ و هنر روزنامه، دیروز این كار را انجام دادیم و در این آخرین شماره سال 97 هم تصمیم گرفتیم برویم سراغ فعالیت‌های یك‌ساله‌مان و ببینیم چه كرده‌ایم. هر كدام از ما اعضای گروه فرهنگی خودمان كلاهمان را قاضی و بهترین و تاثیرگذارترین مطالبی را كه از نظر خودمان نوشته‌ایم بررسی كردیم و نظر همكارانمان را هم درباره‌اش پرسیدیم، آخرش هم رسیدیم به فهرستی از گزارش‌هایی كه به نظر خودمان حرف یا اتفاق تازه‌ای داشته و البته مورد توجه دیگران هم قرار گرفته‌اند، یعنی مخاطبان و نهادهای مرتبط به آنها واكنش نشان داده‌اند و خودمان حسابی لذت برده‌ایم از این‌كه كارمان در شلوغی روزانه و میان همهمه خبرهای دیگر رسانه‌ها و شبكه‌های اجتماعی دیده شده است.

 كاغذبازی به نام مهاجر
ما امسال تا دل‌تان بخواهد سراغ بازار كاغذ رفتیم. گزارش‌های خوب این حوزه را هم آذر مهاجر یك خبرنگار همه فن حریف می‌نوشت، خبرنگاری كه زبان انگلیسی می‌داند و با هنرمندان خارجی هم چند باری در همین امسال گفت‌وگوهای خواندنی انجام داده است. ما در گروه او را سلطان رسانه‌ای كاغذ می‌دانیم، از بس حواسش به هر اتفاقی كه به كاغذ مربوط می‌شود، هست و هیچ خبری را از دست نمی‌دهد. یكی از گزارش‌های پربازخورد مهاجر با تیتر «موریانه‌های ظهیرالاسلام» منتشر شد. ناگفته نماند در عالم رسانه‌ای هم تعقیب و دستگیری سلطان كاغذ را اولین بار مهاجر نوشت و در همین روزنامه خودمان منتشرش كردیم. این را هم بگوییم كه خبر دستگیری جناب سلطان چنان مهم بود كه از یكی دو نهاد بوق با ما تماس گرفتند كه این خبر را از كجا آورده‌ایم!
 خبرنگار شاعر همه فن حریف
صابر محمدی فقط خبرنگار و شاعر نیست، اصلا یك دنیاست. هم كتابخوان و خوشفكر است و هم گرافیك صفحه را در روزنامه خوب می‌فهمد و برایش ایده‌های جذاب دارد. شاید فكر كنید داریم زیادی از همكارمان تعریف می‌كنیم، اما باور بفرمایید این‌طور نیست. محمدی امسال تا كرمانشاه و روستای محل زندگی فرنگیس رفت و درباره خاطرات او از جنگ و همین‌طور كرمانشاه بعد از زلزله گزارش‌های تكان‌دهنده‌ای نوشت. ضمن این‌كه او درباره عكس مهم امراه یورولماز، عكاس ترك در ماجرای قتل جمال خاشقجی هم مطالب خوبی نوشت و دیگر همكارش كه بنده باشم هم با كمی تركی استانبولی دست و پا شكسته‌ام با او همكاری كردم تا با یورولماز هم حرف بزنیم و به كارش بپردازیم. خلاصه كه ببینید هم همكاری‌ها در گروه فرهنگی بالاست و هم خبرنگارهای زبان‌دان. اصلا بین‌المللی شده‌ایم دیگر! در اهمیت پیدا كردن این عكاس ترك همین را بدانید كه عكس معنادار او از كنسولگری سعودی علاوه بر این‌كه در فضای مجازی بازخوردهای زیادی داشت، در تعدادی از روزنامه‌های داخلی هم عكس یك روزنامه شد. الغرض كه شكار این عكاس را هم بگذارید به حساب یكی از شاه‌ماهی‌هایی كه در تور فرهنگی جام‌جم افتاد.
 ماجرای قنبری و كلاه مخملی‌ها
ساناز قنبری خبرنگار بخش سینمایی‌مان همین هفته گفت‌وگویی با بازیگر نقش زنده‌یاد تختی در فیلمی كه درباره‌اش ساخته و در جشنواره فیلم فجر اكران شد، انجام داد. شما را نمی‌دانم، اما ما كه حسابی از خواندن این گفت‌وگو لذت بردیم و از بازخورد مثبت مخاطبان هم نسبت به صحبت‌های این نابازیگر خوشحال شدیم. حالا كه صحبت از قنبری شده این را هم بگوییم كه همین خبرنگار خوب و كار‌درستمان كه گزارش و مصاحبه «كلاه مخملی‌ها» را بعد از درگذشت ناصر ملك مطیعی نوشت و مطلبش هم با یك تصویرسازی مناسب روی جلد روزنامه رفت و خیلی هم دیده شد. البته این را هم بگوییم كه هرچند قنبری تلاش كرده بود این گزارش را فارغ از هر موضع و قضاوت بنویسد و به آن به عنوان صرفا یك سوژه نگاه كند، اما واكنش‌های رسیده هم خیلی جالب بود و بزرگوارانی از چپ و راست لطف كردند و به این گزارش واكنش‌های منفی نشان دادند. اصلا این گزارش از آن اتفاقات عجیب و غریبی بود كه زخم خورده از چپ و راست شد و از هر گرایش فكری موضعی درباره‌اش گرفته شد. بازخوردها و واكنش‌هایی كه بعضا حتی تعجب نویسنده گزارش را هم برانگیخته بود.
 تنها رستگار گروه و استاد علی نصیریان
علی رستگار، دیگر خبرنگار سینمایی روزنامه هم همین چند روز پیش گزارشی درباره اظهارات بهروز وثوقی و خنجرخوری‌ها از برادرهایش نوشته بود كه با تیتر «عافیت باشه قیصرخان!» رفت در صفحات فرهنگی و مورد توجه قرار گرفت. اما این همه هنر جناب رستگار نیست و او تكخال‌های مهم‌تری دارد. شاید بتوان یكی از گزارش‌های تاثیرگذار او را «آشیانه سیمرغ» دانست؛ گزارشی كه یك عمر فعالیت سینمایی علی نصیریان را بررسی می‌كرد و نشان می‌داد سیمرغ نگرفتن این بازیگر در جشنواره فیلم فجر چه نامنصفانه بوده است. گزارش نصیریان در فضای مجازی با بازنشرهای زیادی روبه‌رو شد و چون در ایام جشنواره فیلم فجر هم چاپ شده بود حسابی دیده شد. قضیه تا جایی بالا رفت كه بعضی‌ها اعتقاد داشتند رابطه معناداری بین این جریان‌سازی و سیمرغ گرفتن نصیریان وجود دارد. اگر این را هم بدانید كه سیمرغ بازیگر نقش مكمل مرد جشنواره قرار بوده به بازیگر نقش عبدالمالك ریگی برسد و این تصمیم در لحظات آخر عوض شده این حق را به ما می‌دهید كه حسابی از این بازخوردها كیف كنیم و لذت ببریم. تا بحث عوض نشده این را هم بگویيم كه رستگار اولین كسی بود كه چند سال پیش و زمان پخش سریال شهرزاد لقب بزرگ آقای بازیگری را هم بر اساس نقش نصیریان در این سریال به او اعطا و تیترش كرد و كم‌كم همه‌گیر شد. خلاصه رستگار در نصیریان‌دوستی ید طولایی دارد و این هم نشانه خوش‌سلیقگی اوست.
 دبیر دست به قلم
و اما برسیم به دبیر گروه فرهنگ و هنر محمد صادق علیزاده، روزنامه‌نگاری كه نگاه چند وجهی دارد و می‌تواند سوژه غیرفرهنگی را هم از منظر فرهنگی نگاه و بررسی‌ كند. كلی از گزارش‌ها و نگاه‌های تازه گروه فرهنگی به حوزه فرهنگ و هنر نتیجه همین نگاه متفاوت علیزاده است.
او اغلب روزها خودش هم دست به قلم می‌شود و از صفحه اول گرفته تا صفحات فرهنگی را می‌نویسد. گزارشی با تیتر «از كجا آورده‌اید؟» هم كه به تئاتر بینوایان و حاشیه‌هایش می‌پرداخت به قلم علیزاده بود و می‌شود گفت از آن گزارش‌هایی است كه امسال حسابی تاثیرگذار بود. بگذریم كه نقل قول تحریف شده از این گزارش توسط یكی از سایت‌های خبری هم حواشی این گزارش را حسابی پر و بال داد. او همچنین امسال گفت‌وگوی خواندنی و جذابی هم با غلامعلی حداد عادل انجام داد و انتقادات رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی به رسم‌الخط رضا امیرخانی نویسنده كشورمان، بازتاب‌های زیادی در رسانه‌های مختلف پیدا كرد.