قتل همسر اول به خاطر خطای زن دوم

پشت پرده‌های پرونده همسرکشی در کرج

قتل همسر اول به خاطر خطای زن دوم

پنجشنبه‌ها در صفحه حوادث جام‌جم، ماجرای یك جنایت را در ابعاد مختلف بررسی می‌كنیم تا ناگفته‌های قتل فاش شود. این هفته سراغ مرد 40 ساله‌ای رفتیم كه در آخرین روزهای سال 97، همسر اولش را در خانه به قتل رساند و شبانه جسد را در اطراف شهر دفن كرد. رئیس‌پلیس آگاهی استان البرز به تشریح این جنایت پرداخت و دکتر علی نجفی توانا جرم‌شناس، انگیزه‌های همسرکشی را بررسی کرد. همچنین قاتل در گفت‌وگو با جام‌جم از انگیزه‌اش برای ارتكاب جنایت گفت.

صحنه‌سازی برای یك جنایت
رئیس‌پلیس آگاهی استان البرز در تشریح این پرونده به جام‌جم گفت: رسیدگی به این پرونده از ششم اسفند سال گذشته و به دنبال گزارش ناپدید شدن مرموز زنی در دستور كار پلیس جنایی قرار گرفت. براساس شكایتی كه در پلیس ثبت شده بود، این زن ساعت 10 صبح از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته بود. برای كشف سرنخی از ماجرا به بررسی پرینت تماس‌های این زن پرداخته و دریافتیم او فقط با خانواده‌اش در تماس بوده است.  در شاخه دیگری از تحقیقات دریافتیم، این زن از چندی قبل با همسرش دچار اختلاف شده و با هم درگیری داشتند. شوهر این زن اقدام به صیغه زنی كرده بود. در ادامه همسر اولش از او می‌خواهد كه شش دانگ یك ملك به ارزش ده میلیارد تومان را به نام او كند كه مرد دو زنه فقط سه دانگ را به نام او سند می‌زند. درگیری بر سر این سه دانگ ادامه داشت تا این‌كه زن ناپدید شد.
كارآگاهان به شوهر این زن مشكوك شده و او را دستگیر كردند. در حالی كه مرد جوان مدعی بود روز حادثه در مغازه عكاسی خود بوده، ردیابی‌های پلیسی نشان داد او در حوالی اشتهارد حضور داشته است.
پس از چند روز این مرد لب به اعتراف گشود و به قتل همسرش و دفن جسد او در حوالی اشتهارد اعتراف كرد. رئیس‌پلیس آگاهی استان البرز خاطرنشان كرد: پس از اعتراف متهم به قتل، به منطقه رحمانیه رفته و با حفر حدود نیم متر جسد زن جوان كشف و به پزشكی قانونی منتقل شد. در گزارش اولیه خفگی علت مرگ این زن اعلام شد.


قتل‌های بدون برنامه
دکتر علی نجفی توانا، جرم‌شناس در تحلیل این جنایت می‌گوید: همسركشی جنایتی است كه از قدیم رخ می‌داد و در كشورهای دیگر هم شاهد آن هستیم. بررسی‌های آماری نشان می‌دهد، همسركشی در جنایت‌های خانوادگی رتبه اول را دارد. در این دسته از قتل‌ها، كمتر شاهد برنامه‌ریزی هستیم و جنایت در اثر یك لحظه عصبانیت رخ می‌دهد. اعتیاد، ارتباط‌های پنهانی و سوء‌ظن مهم‌ترین انگیزه‌ها در همسركشی است. در این جنایت‌ها كمتر از روش‌های خشونت‌آمیز استفاده می‌كنند و خفگی دلیل اصلی مرگ است.
وی ادامه داد: زوجین باید قبل از ازدواج مهارت‌های گفت‌وگو را فراگیرند و سعی كنند به جای لجبازی، درگیری لفظی یا كتك‌كاری با صحبت مشکلات خود را حل كنند و آستانه خود را بالا ببرند. این قاتلان پس از جنایت و زمانی كه آرام می‌شوند از اقدام خود پشیمان شده و گاهی دست به خودكشی می‌زنند. در این پرونده هم شاهد بودیم كه اختلاف بر سر ازدواج دوم و سند یك ملك باعث درگیری زوج جوان شد و مرد در یك لحظه عصبانیت همسرش را خفه كرد.
این زوج برای پیدا كردن راهكاری مناسب می‌توانستند از نظر مشاوران خانواده یا روانشناسان استفاده كنند و در فضایی آرام و دور از تنش به این درگیری پایان دهند.

قصدم نجات یك زن از گناه بود!
در حالی كه دستانش با دستبند به هم دوخته شده، او را به اتاق مصاحبه می‌آورند. چهره آرامی دارد اما وقتی به تعریف ماجرای قتل می‌رسد، اشك از چشمانش جاری می‌شود و چند لحظه‌ای مكث می‌كند. در طول مصاحبه سعی دارد، توجیهی برای ازدواج دومش پیدا كند و بگوید ؛ نیتش كار خیر بوده است. در ادامه بخش‌هایی از گفت‌وگوی 45 دقیقه‌ای با این قاتل را می‌خوانید.
چند سال داری؟
40 سال.
شغلت چیست؟
آتلیه عكس و فیلم داشتم.
چرا همسرت را كشتی؟
به‌خاطر ازدواج دومم. مهر ماه سال گذشته برای دومین‌بار ازدواج كردم. بعد از اطلاع همسرم، اختلاف و درگیری‌مان شروع شد.
بعد از چند سال زندگی مشترك دوباره ازدواج كردی؟
22 سال قبل با همسر اولم ازدواج كردم و در این سال‌ها هیچ مشكلی نداشتیم.
پس چرا دوباره ازدواج كردی؟
خواهر همسر دومم چند سال پیش من كار می‌كرد. یك روز گفت خواهرم بیكار است و او را برای كار پیش من آورد. زنی 27‌ساله بود كه طی دو سه هفته كار در مغازه به من محبت می‌كرد و چایی می‌آورد. هربار به اتاقم می‌آمد، با نگاهش قصد داشت به من بگوید كه حرفی در دلش دارد. یك بار به او گفتم اگر حرفی داری راحت بزن. شروع به گریه كرد و گفت من چهار سال است تنها هستم و آوارگی كشیدم. شوهر اولم با زنان ارتباط داشت و باعث شد طلاق بگیرم. چند روز بعد از این‌كه این حرف‌ها را شنیدم، به‌خاطر این‌كه همیشه دنبال كارهای خیر بودم و می‌دانستم همسرم هم از این اقدام من ناراحت نمی‌شود به او پیشنهاد ازدواج دادم تا كمكش كنم.
واكنش او به درخواست ازدواجت چه بود؟
گفت ازدواج نه اگر می‌خواهی با من باشی پنهانی باش كه قبول نكردم. ماجرا را به خواهرش گفت كه او هم پیشنهاد داد پنهانی باشد كه با اصرار من قبول كردند یك سال صیغه باشیم. یك ماه بعد هم موضوع را به همسر اولم گفتم.
در میان حرف‌هایت گفتی همسر اولت مخالف ازدواج نبود، اما مخالفت‌های او باعث قتل شد.
او با ازدواج دومم مشكل نداشت، چون می‌دانست قصدم كمك و كار خیر است اما نگران بود كه زن دوم همه اموالم را تصاحب كند و از دستم بگیرد. اصرار داشت مغازه را به نام او كنم. خیلی با من صادق بود و می‌گفت؛ این زن فقط برای بالا كشیدن اموالت با تو ازدواج كرده و توطئه‌ای دارد. سه دانگ مغازه را به اسمش زدم اما بعد از مدتی آمد و گفت؛ تمام مغازه را به نامم كن. او حتی شماره‌هایی به من داده بود و ثابت كرده بود كه همسر دومم با من صادق نیست اما من قبول نكردم. بعد پیامك‌های همسرم با مردان غریبه را نشانم داد. پیامك‌ها را نشان همسر دومم دادم كه مدعی شد دیگر این كار را نمی‌كند.
چرا با یك ماه تاخیر موضوع عقد را به همسر اولت گفتی؟
همسرم خیلی به حجاب اهمیت می‌داد اما زن دومم این موضوع برایش مهم نبود به همین خاطر او را به یك شهر زیارتی بردم و در آنجا خواستم رفتارش را تغییر دهد و هرچه در زندگی‌اش است را بگوید. بعد هم موضوع را خودم به همسر اولم گفتم.
درباره روز قتل بگو. چه شد تصمیم به قتل گرفتی؟
همسرم پیش از قتل، یك بار قرص خورده و خودكشی كرده بود كه با آبلیمو و استراحت خطر رفع شد. روزی كه خودش را كشت تصمیم گرفته بود دوباره خودكشی كند. از قبل از لوستر روسری آویزان كرده بود. همكارم گفت، هرچی به همسرت زنگ می‌زنم تلفنش خاموش است. دلشوره گرفتم و راهی خانه شدم. لباس‌هایش را پوشیده و عصبانی بود. تهدید كرد اگر ششدانگ را به نامش نكنم خودكشی می‌كند تا آبرویم برود. سعی كردم با حرف آرامش كنم كه شروع به فحاشی كرد و عصبانی شدم. از عصبانیت او را ناخواسته كشتم. در حالی كه به سمت آشپزخانه می‌رفت، روسری را دور گردنش انداختم و خفه‌اش كردم.
تلاش نكرد تا خودش را نجات دهد؟
در لحظات آخر هم سعی می‌كرد به من ثابت كند كه آن زن برای اموالم با من ازدواج كرده اما عصبانی بودم و هیچی نمی‌فهمیدم.
فرزند داری؟
بله . دو فرزند دارم که در زمان قتل مدرسه بودند.
بعد از قتل چه كردی؟
نیم ساعت بالای سرش نشستم و گریه كردم. بعد به فكرم رسید، جسد را در میان ملحفه‌ای بگذارم و با ماشین بیرون ببرم. پیكر همسرم را داخل صندوق عقب گذاشته و به ماهدشت بردم. شلوغ بود و نمی‌توانستم جسد را دفن كنم. به همین خاطر، به مغازه رفتم و تا شب جسد در صندوق عقب بود. شب دوباره برگشتم و جسد را دفن كردم.
آن محل را چطور پیدا كردی؟
پیش از این چند بار برای فیلمبرداری عروسی به آنجا رفته بودم.
چرا همسر دومت را طلاق ندادی تا زندگی‌ات خراب نشود؟
فكر می‌كردم اگر رهایش كنم دوباره به حالت تنهایی برمی‌گردد و شاید به راه خلاف كشیده شود. نمی‌خواستم باعث این كار شوم.
اما باعث شد كار بدتری انجام دهی.
درست است، قبول دارم. از روی عصبانیت بود.
در این مدت به محل دفن جسد رفتی؟
بله دو بار به آنجا رفتم.
در مدتی كه بازداشت هستی، همسر دومت را دیده‌ای؟
نه . اصلا سراغم نیامده است.
اگر به گذشته برگردی، چكار می‌كنی؟
ششدانگ را به نام همسر اولم می‌كنم تا قتلی رخ ندهد.