تصمیم به طلاق در شب عروسی
زندگی سارینا و فرزان چند ساعت بیشتر دوام نیاورد. آنها درست همان شب عروسی با هم درگیر شدند و وقتی سارینا به خانه مادرش رفت، فرزان تصمیم به جدایی گرفت. این زوج هفته گذشته دادخواست طلاق خود را به دادگاه خانواده تهران ارائه كردند و به قاضی گفتند كه دیگر حاضر به ادامه زندگی مشترك نیستند.
سیما فراهانی
مرد 26 ساله وقتی رو به روی قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت،درباره علت درخواست طلاق به قاضی گفت: من و سارینا یك روز هم نتوانستیم كنار هم زندگی كنیم. دعوای ما از همان شب عروسی شروع شد. آن شب بعد از جشن در خانه خودمان بر سر رفتار بعضی از بستگانمان دعوا كردیم. دعوای ما تا صبح طول كشید و اولین شب زندگی مشتركمان به جهنم تبدیل شد. تمام ذوق و شوق عروسی از سرمان رفت و آن شب با هم قهر بودیم. فردا صبح وقتی از خواب بیدار شدم خیلی تعجب كردم. سارینا در خانه نبود. اول فكر كردم رفته خرید، ولی وقتی منتظرش ماندم، نیامد. از آنجا كه با هم قهر بودیم به او زنگ نزدم. ولی وقتی نیامدنش طول كشید، نگران شدم و یك پیامك برایش فرستادم. در كمال ناباوری او گفت كه اول صبح از خواب بیدار شده و به خانه مادرش رفته است و تا وقتی از او عذرخواهی نكنم به خانه برنمیگردد. خیلی تعجب كردم و از طرفی هم عصبانی شدم. این زن اول زندگیمان آبروی هردویمان را برد. وقتی فردای عروسی بدون آنكه خبر بدهد، به خانه مادرش رفت، مرا بیاعتبار و بیارزش كرد. با این كار سارینا، بقیه چه فكری درباره من و زندگیمان میكنند. او نباید به خاطر یك دعوای ساده زناشویی از خانه قهر میكرد و میرفت. نباید موضوع را به خانوادهاش میگفت و آبروریزی راه میانداخت. او وقتی با اولین دعوا چنین رفتاری میكند، در مقابل مشكلات و اختلافات بعدی میخواهد چه عكسالعمل و واكنشی از خودش نشان دهد. سارینا نشان داد كه زن زندگی نیست و آستانه تحملش خیلی پایین است. او آمادگی ازدواج و زندگی مشترك ندارد. برای همین بهتر است كه زندگی ما هنوز شروع نشده تمام شود تا در آینده با مشكلات و اختلافات جدیتر مواجه نشویم. من دیگر نمیخواهم در كنار چنین زن نازك نارنجی و ضعیفی زندگی كنم.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی شوهر من دنبال بهانه بود. وگرنه هر زنی جای من بود از خانه قهر میكرد. تحمل آن خانه برایم غیرممكن بود. فرزان درست شب اول زندگی مشتركمان تا صبح فریاد كشید و سرم داد و بیداد كرد. به من فحش داد و توهین كرد. از آنجا كه این اولین شبی بود كه زندگی جدیدم را آغاز كرده بودم و هنوز به آن عادت نداشتم، این رفتار فرزان برایم غیرقابل تحمل بود. كدام عروسی، اولین شب زندگیاش تا صبح گریه میكند و اشك میریزد، شوهرش هم بعد از كلی داد و دعوا بهراحتی میخوابد. دیگر تحمل آن خانه را نداشتم. برای همین به خانه مادرم رفتم تا كمی آرام شوم. ولی فرزان به دنبالم نیامد و حاضر نشد با یك عذرخواهی این ماجرا را تمام كند. او گفت حالا كه به خانه مادرت رفتهای دیگر برنگرد. برای همین من هم دیگر نمیخواهم در كنار این مرد زندگی كنم.
در پایان نیز قاضی پس از شنیدن صحبتهای این زوج رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موكول كرد و آنها را برای حل شدن مشكلشان به مركز مشاوره فرستاد.
قرار نیست همه چیز بر وفق مراد باشد
منصور نیكو گفتار، روانشناس در این باره میگوید: زندگی زوجهای جوان در سالهای اول ازدواج با مشكلات و اختلافاتی همراه است. چراكه زن و مرد از یك دنیای دیگر قدم در دنیای متاهلی و زندگی مشترك گذاشتهاند و ممكن است با خیلی از مسائل نتوانند كنار بیایند. زن و مردهایی كه میخواهند با هم ازدواج كنند، باید پیش از ازدواج به این مساله آگاه باشند و بدانند كه زندگی مشترك بدون اختلاف نیست.
باید این را بدانند كه با طرف مقابلشان تفاوتهایی دارند و قرار نیست همه چیز بر وفق مراد خودشان باشد. اگر زن و مرد با این آگاهی زندگی مشترك خود را آغاز كنند، راحتتر میتوانند با مشكلات پیش رو كنار بیایند و آن را حل كنند. اما گاهی اوقات بعضی از زوجها با تصور اینكه قرار است یك زندگی رویایی با فردی كه دوستش دارند را آغاز كنند، وارد زندگی مشترك میشوند. تصور شیرینی از زندگیشان دارند، برای همین است كه با بروز اولین تفاوت و اختلاف دچار سردرگمی شده و تصور میكنند دیگر ادامه زندگی مشترك ممكن نیست و به فكر طلاق و جدایی میافتند. در صورتی كه طلاق آخرین راهحل است. این اختلافات در سالهای اول ازدواج طبیعی است و زن و مرد باید خودشان این مشكلات را مدیریت كرده و آنها را حل كنند تا در زندگیشان ریشه نكند.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی شوهر من دنبال بهانه بود. وگرنه هر زنی جای من بود از خانه قهر میكرد. تحمل آن خانه برایم غیرممكن بود. فرزان درست شب اول زندگی مشتركمان تا صبح فریاد كشید و سرم داد و بیداد كرد. به من فحش داد و توهین كرد. از آنجا كه این اولین شبی بود كه زندگی جدیدم را آغاز كرده بودم و هنوز به آن عادت نداشتم، این رفتار فرزان برایم غیرقابل تحمل بود. كدام عروسی، اولین شب زندگیاش تا صبح گریه میكند و اشك میریزد، شوهرش هم بعد از كلی داد و دعوا بهراحتی میخوابد. دیگر تحمل آن خانه را نداشتم. برای همین به خانه مادرم رفتم تا كمی آرام شوم. ولی فرزان به دنبالم نیامد و حاضر نشد با یك عذرخواهی این ماجرا را تمام كند. او گفت حالا كه به خانه مادرت رفتهای دیگر برنگرد. برای همین من هم دیگر نمیخواهم در كنار این مرد زندگی كنم.
در پایان نیز قاضی پس از شنیدن صحبتهای این زوج رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موكول كرد و آنها را برای حل شدن مشكلشان به مركز مشاوره فرستاد.
قرار نیست همه چیز بر وفق مراد باشد
منصور نیكو گفتار، روانشناس در این باره میگوید: زندگی زوجهای جوان در سالهای اول ازدواج با مشكلات و اختلافاتی همراه است. چراكه زن و مرد از یك دنیای دیگر قدم در دنیای متاهلی و زندگی مشترك گذاشتهاند و ممكن است با خیلی از مسائل نتوانند كنار بیایند. زن و مردهایی كه میخواهند با هم ازدواج كنند، باید پیش از ازدواج به این مساله آگاه باشند و بدانند كه زندگی مشترك بدون اختلاف نیست.
باید این را بدانند كه با طرف مقابلشان تفاوتهایی دارند و قرار نیست همه چیز بر وفق مراد خودشان باشد. اگر زن و مرد با این آگاهی زندگی مشترك خود را آغاز كنند، راحتتر میتوانند با مشكلات پیش رو كنار بیایند و آن را حل كنند. اما گاهی اوقات بعضی از زوجها با تصور اینكه قرار است یك زندگی رویایی با فردی كه دوستش دارند را آغاز كنند، وارد زندگی مشترك میشوند. تصور شیرینی از زندگیشان دارند، برای همین است كه با بروز اولین تفاوت و اختلاف دچار سردرگمی شده و تصور میكنند دیگر ادامه زندگی مشترك ممكن نیست و به فكر طلاق و جدایی میافتند. در صورتی كه طلاق آخرین راهحل است. این اختلافات در سالهای اول ازدواج طبیعی است و زن و مرد باید خودشان این مشكلات را مدیریت كرده و آنها را حل كنند تا در زندگیشان ریشه نكند.