نگاهی به مجموعه شعر «دچار» سروده سیدعلی ركنالدین
تازه این ابتدای تنهایی ست
«دچار» یكی از عاشقانهترین كلماتیست كه تا امروز به گوشم خورده است. در لغتنامه دهخدا برایش دو معنی ذكر شده: یكی آنكه رسیدن دو كس به همدیگر به یك ناگاه و یا بیخبر را گویند و دوم گرفتار و مبتلا.
سیدعلی ركنالدین، شاعر جوان و مستعدی است كه نام اولین مجموعه شعر خود را كه بهتازگی توسط نشر نزدیكتر منتشر شده، «دچار» گذاشته است و این یعنی خواننده پیش از هرچیز میداند در این كتاب با ادبیات غنایی مواجه خواهد شد. وصل و هجران و بیقراریهای یك عاشق سرگشته در آن به آنِ عاشقانگی هایش. طرح جلد كتاب هم برای خوانندگان موید این تفكر است و این خوب است كه مخاطب یك كتاب از ابتدا تكلیف خود را با آن بداند.
زبان شعر سیدعلی ركنالدین در «دچار» ساده و صمیمی است و این موهبت را احتمالا مرهون سعدیخوانیهایش باید باشد. سعدی اسطوره زبان سهل و ممتنع در ادب پارسی است و رندیهایی از آن جنس را میتوان در زبان شعرهای عاشقانه ركنالدین هم یافت:
مرگ عمریست آرزوی من است
آی آغوش یار! دلتنگم!
خوب است در همینجا اشارهای كنم به مقدمه كوتاه و یك صفحهای كتاب كه در آن ركنالدین دلبستگی و وابستگی ادبی خود به مرتضی امیری اسفندقه، قصیدهسرای مطرح خراسانی را بیان میكند و صدالبته در صمیمیت زبانی ركنالدین بدون شك این تعلق خاطرش به اسفندقه و قصاید لطیف و صمیمیاش بیتاثیر نبوده است.
سیدعلی ركنالدین شاعری مسلمان است. چرا این را میگویم؟ چون اگر شعر آیینی را شعری بنامیم كه اختصاصا برای معصومی (علیه صلواتا...) سروده شده است، در «دچار» به جز چندمورد، غالب اشعار، آیینی نیستند؛ اما با این حال در شعرهای عاشقانه این كتاب هم رنگ و بویی از دین و مذهب و مسلك شاعر میتوان یافت و این ویژگی، شعر ركنالدین را دلنشین و پیوندهای آن با اعتقادات مردم عامه را قویتر میكند:
ندارد زندگی معنای رنگینی به جز ماتم
كسی باید بیاید معنی محیای من باشد
عزادارم كنار تو، تو بدمستی كنار من
تو كاخ سبز بشكوهی و من ویرانه شامم
عزا و عید را یكجا به ماه چهرهات دیدم
كه روی تو ربیعالاول و موی تو عاشورا
نامهای ما گواهی میدهد ما عاشقیم
دلخوشی دارد علی بودن به زهرا داشتن
توجه كنید كه شاعر این حرفها را دارد در یك شعر عاشقانه میزند اما از تلمیحات و اشاراتش مخاطب متوجه مشی و مرام و دین و مذهبش میشود و این موهبت شعر ركنالدین میتواند عاشقانههایش را از دیگر شاعران جوان همروزگار خود متمایز كند؛ علیالخصوص امروزهروز كه متاسفانه برخی چنین میاندیشند كه اگر شعر عاشقانهای بنویسند كه در هیات و حسینیه اتفاق بیفتد یا به جای زلف و خط و خال، از چادر و جلباب و معجر بگویند عاشقانههایشان رنگ و بوی دینی خواهد گرفت!
یك كار خوب دیگر هم در «دچار» دیدم كه آن انتخاب مصرعی از یكی از شاعران كهن برای هر شعر كتاب بود، با این ویژگی كه آن مصرع میبایست در خود كلمه «دچار» را داشته باشد. این به خودی خود خوب است چرا كه میتواند حتی مخاطب را به سمت و سوی شعر كهن نیز سوق دهد اما شاعر میتوانست كمی خوشسلیقگی كند و ذیل هر غزل بیتی را از دواوین كهن انتخاب كند كه ارتباط معنایی محكمی با غزل موردنظر داشته باشد.
در آخر باید بگویم سیدعلی ركنالدین را شاعر باهوشی میدانم و این صفت او را با خواندن شعرهای «دچار» و همچنین وسواس ویژه او در انتشار این كتاب بعد از چندسال شاعری بهعنوان كتاب اول شاعر، متوجه شدم.