گفتوگو با شیما میرحمیدی، طراح لباس فیلم «سرخپوست»
لباس، نقش بازیگر را احیا میكند
امروزه دیگر طراحی لباس از اركان مهم یك فیلم سینمایی است. چرا كه لباس راوی بخش مهمی از فرهنگ زمانه و تاریخ است و در واقع اولین چیزی كه مخاطب با آن روبهرو میشود، ظاهر بازیگر است. در خیلی از فیلمهای مهم تاریخ سینما لباسهایی را میبینیم كه تا سالها به عنوان یك عنصر ماندگار در فیلم مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند؛ بنابراین به جرات میتوان گفت طراحی لباس از اركان اصلی فیلم محسوب میشود. این روزها فیلم سینمایی«سرخپوست» به كارگردانی نیما جاویدی روی پرده سینماهاست. فیلمی كه علاوه بر تمام ارزشمندیهایش، طراحی لباس آن هم از نكاتی است كه نمیتوان از كنارش به سادگی گذشت. شیما میرحمیدی، طراح لباس فیلم سرخپوست در سالهای اخیر دوره پرتلاشی را در سینما، تلویزیون و تئاتر داشته و در آثار مهمی فعالیت كرده. به بهانه فیلم سرخپوست با او گفتوگو كردیم و از طراحی لباس در ایران تا توصیههایش برای بهتر شدن این هنر پرسیدیم.
اگر منظورتان این است كه طراحی لباس به طور كلی در ایران در چه شرایطی قرار دارد باید بگویم رو به رشد است و پیشرفتهای زیادی در زمینه طراحی لباس و مد داشتیم، اما اگر منظورتان به طور خاص طراحی لباس در سینماست باید بگویم متاسفانه تعداد محدودی از تهیهكنندگان هستند كه به این موضوع توجه خاص دارند و برای طراحی لباس سینما بودجه تعریف میكنند. طراحی لباس در سینما دچار بیتوجهی خاصی شده. البته خوشبختانه لباس در تئاتر جایگاه خودش را بیشتر از سینما یا دیگر رسانهها باز كرده. ای كاش این مسأله در سینما هم جا بیفتد و جایگاه طراح حفظ بشود. در هر حال لباس نزدیكترین چیز به تن بازیگری است كه نقش را احیا میكند و پیوند تنگاتنگی با تحلیل شخصیت دارد. اگر عملكرد یك طراح لباس تا حد انتخاب آن از فروشگاههای لباس تنزل كند ضرورت حضور او منتفی و وظایف او در حد یك تداركاتی ساده خلاصه میگردد كه از هر مجری كم تجربهای برمیآید.
برای طراحی لباس سرخپوست از چه چیزهایی الهام گرفتید؟
فیلمنامه سرخپوست به من یك چارچوب و قاعدهای میداد، اولین محدودیت فیلمنامه تاریخی آن بود (دهه ۴۰)، دومین محدودیت، محیط نظامی و سومین محدودیت، جغرافیا (جنوب ایران). با خواندن فیلمنامه متوجه شدم طراحی لباس این فیلم نیاز به تحقیقات گستردهای دارد اعم از كتابخانهای و میدانی دارد. در مورد شكل و فرم لباسهای اواخر دهه ۴۰ تحقیقات كتابخانهای كار را جلو میبرد، اما درباره بخش نظامی، متأسفانه خیر، چون ما منابع بسیار اندكی درباره لباسهای نظامی در دوره گذشته داریم و استناد به تعدادی عكس و فیلم كه در این زمینه كار شده كافی نبود. چون متاسفانه با تحقیقات میدانی متوجه شدم به شكل ترسناكی اشتباهات زیادی دارند و ترجیح دادم اشتباهات رایجی كه اتفاق افتاده را دوباره تكرار نكنم و نسبت به این بخش سختگیرانه عمل كنم. یكی از منابع الهام من در این بخش تیمسار كوهرنگی منبع زنده آن دوره هستند، ایشان با بردباری و صبوری زیاد بنده را تحمل كردند و به سؤالات من صبورانه پاسخ دادند. البته باید بگویم ورقزدن آلبوم خانوادگی ایشان خیلی در تحقیقات به من كمك كرد و همچنین اطلاعات نظامیای كه در اختیارم گذاشتند. مثلا در مورد اینكه كت نظامیهای درجه دار دارای سه لایه آستری بود كه هرگز چروك نشود و حس قدرت بیشتری به شخصیت بدهد. ضمن اینكه در اختیار قرار دادن لباس نظامی خودشان هم كمك زیادی به من كرد ولی چیزی كه در فرنچ نظامی ایشان خیلی مهم بود جدا از برش خاص كه با پیروی از الگوهای دهه ۴۰ بود كه الان كلا منسوخ شده و من سعی كردم دقیقا از همان الگوبرداری برای دوختش استفاده كنم، پارچه لباس نظامی بود كه به دلیل بافتش پیدا كردن مشابهش سختترین بخش طراحی من بود. در واقع از نظر من یكی از دلایلی كه بازسازی لباسهای تاریخی خیلی باورپذیر نیستند، توجه نكردن به همین جزئیات است. بافت عنصری به شمار میرود كه به صورت مستقیم با حس بینایی و لامسه قابل تشخیص است. مطالعه تاریخی بابت بافت پارچههای آن دوره بخش مهمی از تحقیقات من بعد از فرم و شكل لباسها بود. در واقع بافت لباس یک گذر تاریخی را نشان میدهد كه در فیلم دوباره از سر گرفته میشود، البته در این بین نباید عملكرد نور را هم فراموش كرد، نور در این فیلم عرصه خودنمایی لباس و صحنه است.
این طراحی چقدر مبتنی بر متن بود و چقدر بر اساس سلیقه كارگردان؟
خوب باید بگویم، در این فیلم خاص نویسنده و كارگردان یكی بود و قطعا آقای جاویدی به عنوان كارگردان آنچه از شخصیتها میخواست را در فیلمنامه لحاظ كرده بود و من با دو شخصیت متفاوت با عنوان فیلمنامه نویس و كارگردان مواجه نبودم. در فیلم سرخپوست نقش لباس تا آنجا جلو میرود كه شخصیت را به تمامی افشا نكند و ابعاد پنهان آن را پیش از رخداد در فیلمنامه برملا نكند، به عبارتی لباس نباید از كنش فیلمنامه پیشی میگرفت. انتخاب لباس و مشتقات آن برای شخصیتهای فیلمنامه دقت ویژهای لازم داشت تا از سیر اصلی فیلمنامه به بیراهه نرویم. برای من و نیما جاویدی اینكه لباسها در وضعیت جمعی چگونه به نظر میرسند همانقدر اهمیت داشت كه تك تك آنها. در واقع خوشبختانه وسواس جاویدی روی لباس به عنوان فیلمنامهنویس به اندازه خلق شخصیتها بود و به عنوان كارگردان، زیباشناسی لباس برای او نه فقط برای خلق جلوههای بصری زیبا بلكه برای ایجاد هماهنگی و همنوایی با فكر كلان اثر بود. او مدام تاكید میكرد كه هر عاملی كه در این فیلم وجود دارد از جمله كلام، بازیگر، نور و صحنه لباس اهمیت ویژهای در نتهای این سمفونی دارند و به طور خاص برای هر كدام از این عناصر وقت میگذاشت.
با توجه به اینكه طراحی صحنه فیلم سرخپوست را آقای نصرالهی انجام دادند، به نظرتان در كنار هم قرار گرفتن طراحی صحنه و لباس در یك اثر كاری درست است یا باید هر یك از این كارها را فردی متخصص انجام دهد؟
به نظر من دكور و لباس به عنوان یك زوج عمل میكنند، دكور و لباس به طور یكپارچه میتوانند دو عامل زمان و مكان را بازسازی كنند و بسیار به هم وابسته هستند. این اتفاق باید درست بیفتد، دیگر فرقی نمیكند هر دو را یك نفر انجام بدهد یا دو نفر با تخصص جداگانه. در مورد این چیزها قانونی وجود ندارد و بهتر است ما هم برایش قانون نگذاریم. در هر حال برای من كنار آقای نصرالهی كار كردن بسیار لذتبخش بود.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
الان با یكی از دوستان طراح، یك كار تحقیقاتی در مورد لباس زنان قدرتمند قاجار انجام میدهیم كه به جاهای خوبی رسیده و بهزودی از این مجموعه رونمایی میكنیم. همچنین مشغول طراحی لباس یه كار موزیكال در تالار وحدت هستم كه بهزودی اجرا میرود.