درد زایمان دست قاچاقچی را رو کرد
فروشنده مواد مخدر كه آخرین ماه بارداری‌اش را می‌گذراند، زمانی كه برای تحویل مواد به مشتری‌اش پا از خانه بیرون گذاشت، درد زایمان سراغش آمد. قاچاقچی جوان هرگز تصور نمی‌كرد درد زایمان و نوزاد عجولش راز فروش مواد مخدر را برملا كند.
چندی پیش رهگذرانی كه در حال عبور از یكی از خیابان‌های جنوبی پایتخت بودند متوجه ناله‌های زن جوانی در كنار خیابان شدند. رنگ به روی زن جوان نبود و وضعیت ظاهری اش حكایت از بارداری او داشت.
طبق اظهارات زن جوان، زمان وضع حملش فرا رسیده بود و همین مساله باعث شد رهگذران بلافاصله این موضوع را با اورژانس در میان بگذارند. با حضور ماموران اورژانس در محل، زن جوان به بیمارستان منتقل شد. پرسنل بیمارستان فرزند زن جوان را به دنیا آوردندو زمانی كه به‌دنبال مدركی برای شناسایی هویت او بودند، ناگهان با چند بسته مواد مخدر صنعتی شیشه داخل كیفش مواجه شده و بلافاصله موضوع را به پلیس خبر دادند. به این ترتیب دست زن جوان كه فروشنده مواد مخدر بود رو شد و او به ناچار به جرم خود اعتراف كرد. ناهید در گفت‌وگویی با تپش از ماجرای حمل موادمخدر و تولد نوزاد عجولش گفت كه می‌خوانید.
با این وضعیت كجا می‌رفتی؟
می‌خواستم مواد مخدر از نوع شیشه را به دست یكی از مشتری هایم حوالی مولوی برسانم. فكرش را نمی‌كردم كه در محل قرار با خریدار مواد مخدر، درد زایمان سراغم بیاید. دردم آن‌قدر شدید بود كه نتوانستم خودم را به خانه مشتری برسانم و در خیابان حالم بد شد.
زمانی كه به بیمارستان منتقل شدی راز فروشندگی مواد مخدرت رو شد. این اتفاق چطور رخ داد؟ بهتر بگویم، راز این ماجرا چطور برملا شد؟
در خیابان حالم بد شد و مردم كه متوجه من شدند بلافاصله با اورژانس تماس گرفتند. مرا به بیمارستان منتقل كردند. از آنجا كه هیچ‌كسی همراه من نبود، پرسنل بیمارستانی كه به آنجا منتقل شده بودم سراغ كیف دستی‌ام می‌روند تا شماره یا آدرسی در آن پیدا كنند و با خانواده‌ام تماس بگیرند كه داخل كیفم مواد مخدر را پیدا می‌كنند.
چقدر مواد بود؟
۱۸ گرم مواد روانگردان از نوع شیشه و چند عدد پایپ نیز داخل كیفم بود.
همسرت كجاست؟
همسرم زندان است. به جرم‌فروش مواد مخدر. من و همسرم سال‌هاست كه مواد مخدر می‌فروشیم و چند ماه قبل ماموران پلیس همسرم را با مقداری مواد دستگیر كردند.
بعد از دستگیری او به تنهایی به كارم ادامه دادم.
تو به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر سابقه كیفری داری؟
(زن جوان سكوت می‌كند.)
بازداشت شدن تو و همچنین دستگیری همسرت باعث نشد تنبیه شوی و از این كار دست بكشی؟
(متهم جوان بازهم سكوت می‌كند.)
فكر می‌كردی راز فروش موادمخدر فاش شود؟
به این صورت نه. اصلا فكرش را هم نمی‌كردم كه درد زایمان آن زمان سراغم بیاید و لو بروم.
چند تا بچه داری؟
دو تا، این سومی‌است.
طبق اظهارات زن جوان، زمان وضع حملش فرا رسیده بود و همین مساله باعث شد رهگذران بلافاصله این موضوع را با اورژانس در میان بگذارند. با حضور ماموران اورژانس در محل، زن جوان به بیمارستان منتقل شد. پرسنل بیمارستان فرزند زن جوان را به دنیا آوردندو زمانی كه به‌دنبال مدركی برای شناسایی هویت او بودند، ناگهان با چند بسته مواد مخدر صنعتی شیشه داخل كیفش مواجه شده و بلافاصله موضوع را به پلیس خبر دادند. به این ترتیب دست زن جوان كه فروشنده مواد مخدر بود رو شد و او به ناچار به جرم خود اعتراف كرد. ناهید در گفت‌وگویی با تپش از ماجرای حمل موادمخدر و تولد نوزاد عجولش گفت كه می‌خوانید.
با این وضعیت كجا می‌رفتی؟
می‌خواستم مواد مخدر از نوع شیشه را به دست یكی از مشتری هایم حوالی مولوی برسانم. فكرش را نمی‌كردم كه در محل قرار با خریدار مواد مخدر، درد زایمان سراغم بیاید. دردم آن‌قدر شدید بود كه نتوانستم خودم را به خانه مشتری برسانم و در خیابان حالم بد شد.
زمانی كه به بیمارستان منتقل شدی راز فروشندگی مواد مخدرت رو شد. این اتفاق چطور رخ داد؟ بهتر بگویم، راز این ماجرا چطور برملا شد؟
در خیابان حالم بد شد و مردم كه متوجه من شدند بلافاصله با اورژانس تماس گرفتند. مرا به بیمارستان منتقل كردند. از آنجا كه هیچ‌كسی همراه من نبود، پرسنل بیمارستانی كه به آنجا منتقل شده بودم سراغ كیف دستی‌ام می‌روند تا شماره یا آدرسی در آن پیدا كنند و با خانواده‌ام تماس بگیرند كه داخل كیفم مواد مخدر را پیدا می‌كنند.
چقدر مواد بود؟
۱۸ گرم مواد روانگردان از نوع شیشه و چند عدد پایپ نیز داخل كیفم بود.
همسرت كجاست؟
همسرم زندان است. به جرم‌فروش مواد مخدر. من و همسرم سال‌هاست كه مواد مخدر می‌فروشیم و چند ماه قبل ماموران پلیس همسرم را با مقداری مواد دستگیر كردند.
بعد از دستگیری او به تنهایی به كارم ادامه دادم.
تو به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر سابقه كیفری داری؟
(زن جوان سكوت می‌كند.)
بازداشت شدن تو و همچنین دستگیری همسرت باعث نشد تنبیه شوی و از این كار دست بكشی؟
(متهم جوان بازهم سكوت می‌كند.)
فكر می‌كردی راز فروش موادمخدر فاش شود؟
به این صورت نه. اصلا فكرش را هم نمی‌كردم كه درد زایمان آن زمان سراغم بیاید و لو بروم.
چند تا بچه داری؟
دو تا، این سومی‌است.
