جستارهایی در حیات علمی و عملی خاندان شاهرودی در گفت وشنود با آیتا... سیدعبدالهادی شاهرودی
نمیخواست گزک به بیگانه بدهد
در روزهایی كه برما گذشت، عالم فرزانه و مرجع والا قدر آیتا... العظمی سیدمحمد حسینی شاهرودی روی از جهان برگرفت و رهسپار ابدیت شد. بر اساس اظهارات فرزند ایشان، این عالم بزرگوار در 17 سالگی به درس خارج رسیدند. طلاب و اهل علم میدانند كه معنای این سخن چیست؛ كسی كه در 17 سالگی به درس خارج برسد، یعنی مباحث كتابی برای او تمام شدهاند و نوبت به علوم سینه به سینهای میرسد كه باید از استادان و بزرگان فرا گرفته شوند. ایشان در 32 سالگی، اجازه اجتهادی قراء از یكی از اعاظم دریافت كردند، البته مسلما قبل از آن به مرحله اجتهاد رسیده بودند. یكی از علمای بزرگ نجف به نام مرحوم آیتا... العظمی سیدجمال گلپایگانی كه از شاگردان متقدم درس مرحوم آیتا... العظمی میرزا حسین نائینی بودند، به ایشان اجازه اجتهاد كتبی دادند. هم از این روی و در تكریم مجاهدات علمی و عملی آن بزرگ و در نگاهی كلانتر خاندان پرآوازه شاهرودی، با فرزندش آیتا... سید عبدالهادی شاهرودی، نماینده استان گلستان در مجلس خبرگان رهبری گفت و شنودی انجام دادهایم كه نتیجه آن را پیش روی دارید.
من بسیار جوان بودم كه شاهد بحث مرحوم جدمان مرحوم آیتا... العظمی سیدمحمود شاهرودی با مرحوم والد بودم. جوان بودم و فقط صدا و قال و قیل آنان را میشنیدم و برایم عجیب بود كه چرا این سر و صدا، به دعوا منجر نمیشود و همین طور در شگفت بودم. بعدا متوجه شدم یك بحث علمی فوقالعاده دقیقی بین مرحوم جد ما و مرحوم والد بوده كه پس از آن، جد ما احتیاطات خود را به مرحوم والد ارجاع دادند. ارجاع احتیاطات، یعنی هرگاه مجتهدی در مورد موضوعی به قطعیت نمیرسد، مقلد او میتواند از كسی كه او معین كرده و دارای قطعیت در آن موضوع است، تقلید كند. به این میگویند ارجاع احتیاطات. این دلالت دارد بر توانایی بالای فردی كه به او ارجاع میشود و لذا ارجاع احتیاطات را معمولا به هر كسی نمیدهند و مجتهد باید در سطح بسیار بالایی باشد.
قاعدتا شما در درس پدر هم شركت كردهاید. ویژگیهای درس ایشان چه بود؟
ایشان قبل از رحلت آیتا... شاهرودی بزرگ، خودشان مدرس درس خارج شدند و در یك مركز علمی و درسی نجف ـ كه به آن مسجد هندی میگفتند و مسجدی بود كه علمای بزرگ، از جمله جد ما در آنجا تدریس میكردندـ درس میگفتند. مسجد شیخ انصاری هم مسجدی بود كه بزرگان نجف در آنجا درس میدادند. هنوز مسجد خضراء ـ كه مربوط به آیتا... خویی بود ـ مطرح نشده بود.
ایشان هم در مبحث فقه و هم در مبحث اصول در مسجد هندی تدریس میكردند. بعدها كه به قم آمدند، البته من در آن زمان امام جمعه شهرستان علیآباد كتول بودم و خدمت ایشان نبودم، ولی گاهی كه به قم میآمدم، ایشان در مسجد امام رضا(ع) در پشت مدرسه آیتا... بروجردی در گذر خان تدریس میكردند و من در آن جلسه شركت میكردم. این مسجد تقریبا از طلاب پر میشد. ایشان اخوی كوچكی دارند به نام آیتا... سیدحسین شاهرودی كه مدتهاست در قم مشغول تدریس درس خارج است. ایشان تقریرات درس آیتا... شاهرودی را در نجف مكتوب و منتشر شد. این تقریرات، جایگاه علمی ایشان را نشان میدهد.
به عنوان معترضه این سؤال را مطرح میكنم. از آیتا... العظمی سید محمود شاهرودی دستخطی وجود دارد كه ایشان از اعلم بودن آقای سیدمحمد شیرازی اظهار بیاطلاعی میكنند. ماجرا از چه قرار بود؟
آقای سیدمحمد شیرازی در آغاز كار، طرفدار نهضت امام بود و با استاد شهید ما آیتا...العظمی سیدمحمدباقر صدر هم رفاقت داشت و جزو انقلابیون عراق حساب میشد، ولی بعدا نمیدانم چه شد كه برگشت و مثلا با آیتا... العظمی حكیم ـ كه بهرغم سنتی بودن، اهل فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی هم بودند، چپ شد! بعد هم با آیتا... العظمی خویی و حتی حضرت امام و... چپ شد! نمیدانم علتش چه بود، اماحدس میزنم. در هند رسمی هست كه در روز عاشورا به طول ده متر و عرض دو متر، گلولههای آتش سرخ میگذارند و افراد میآیند و از روی آن عبور میكنند. اگر پای كسی سوخت، میگویند ایمانش قوی نبود، اگر نسوخت میگویند ایمانش قوی بود! آسید محمد آمد در كربلا چنین برنامهای را راه بیندازد. آیتا... حكیم، آیتا... خویی و آیتا... شاهرودی با این كار مخالفت كردند عدهای را فرستادند تا آنها را مجبور كنند كه این كار را كنار بگذارند. این یكی از مسائل است.آقای شیرازی را از عراق اخراج نكردند، ولی خودش از عراق به كویت رفت. عدهای از شیعیان كویت خدمت آیتا... شاهرودی و آیتا... خویی رفتند و گفتند كه: وجود این سید در كویت خطرناك است... و هر دو را قانع كردند كه چیزی درباره او بنویسند. آقای خویی گفتند: من مینویسم، منتهی به شرط اینكه آقای شاهرودی اول بنویسند، چون ایشان بزرگتر است! آقای شاهرودی نوشتند كه: جنبه علمی ایشان ثابت نشده است. بعد هم آقای خویی این مضمون را تأیید كردند. البته بعد از آن آقای خویی چیزهای مهمتری هم نوشتند، از جمله: ان امره لمریب!... امروز آثار صحت مواضع آیتا... خویی در این باره را میبینیم. متاسفانه برنامههای این شیعیان لندنی به صورت خاری در چشم اسلام درآمده است. انقلاب اسلامی میخواهد دنیا را جذب كند و اینها كار را خراب میكنند!
چه شد پدرتان به ایران مهاجرت كردند؟
در شبی كه صدام، استاد ما آیتا... العظمی سیدمحمدباقر صدر را به شهادت رساند و ایشان را مخفیانه در نجف دفن كردند، همان شب به بیت مرحوم والد حمله و همگی را از عراق اخراج میكنند! البته پیش از آن پدر را به استخبارات میبرند و بازجویی میكنند.ایشان از یك راه بیابانی و غیرمعمول پیاده به ایران میآیند. حاج آقا در قم در منزل مرحوم آیتا... ربانی شیرازی سكونت میكنند، چون ایشان رفته بود كه در شیراز بماند. منزل ایشان را میخرند و تا وقتی كه در قید حیات بودند، آنجا بودند و الان هم دفتر و بیرونی بیت ایشان است و فرزندان و نوههای آقا آن را اداره میكنند. به هر حال مرحوم والد در آنجا تدریس را شروع میكنند.
آخرین بار كه آیتا... العظمی سیدمحمد شاهرودی را دیدید كی بود و از آن چه خاطرهای در ذهن شما باقی مانده است؟
آخرین بار كه خدمتشان رسیدم، جسما خیلی ضعیف شده بودند، ولی از نظر ذهن و توجه كاملا هوشیار بودند. ایشان داشتند قرآن میخواندند و من تقاضای دعا كردم دستشان را كمی بالا آوردند و مرا دعا كردند.
حال كه سخن به اینجا رسید، از همگامی ایشان با نظام و رهبری در ادوار مختلف بفرمایید.
در این باره خاطرهای را نقل میكنم. یك بار من خدمت والد رفتم كه اجازه بگیرم كه در انتخابات خبرگان شركت كنم.
از كجا؟
از استان گلستان، چون ساكن آنجا هستم. طبیعی است كه در چنین مواقعی باید از بزرگتر استجازه كرد. ایشان هم اجازه دادند و بنده هم نامزد شدم. در همان جلسه مرحوم والد از من پرسیدند: «میدانی من چرا به دیدن آقای خامنهای رفتم؟ ترسیدم كه رادیوهای خارجی بگویند ایشان به قم آمد و علما اعتنا نكردند!» مرحوم والد با اینكه از علمای سنتی بودند، اما نسبت به مسائل روز حساسیت داشتند. من در جمعی از خبرگان این موضوع را خدمت آیتا... خامنهای نقل كردم و ایشان گفتند: «عجب!» معمولا توجه علمای سنتی به این جور مسائل كم است، اما ایشان دقیقا مراقب بودند.