روایتهای یك مسافر ایرانی از تجربه سفر به سرزمین خدایان
مسافری از هند!
احسان سالمی
هندوستان، سرزمین پر رمز و رازی است كه از قرنها پیش ایرانیان بسیاری تجربه سفر به آن را داشتهاند و هر كدام پس از بازگشت، خاطرات جالب توجهی از سفر به این سرزمین روایت میكنند. سرزمینی با جمعیت میلیاردی كه ما از آن بیشتر فیلمهایش را میشناسیم و در نهایت برخی از خوراكیهایی كه در پسوند نامشان عبارت هندی را دارند؛ مثل «برنج هندی» و «بادام هندی» و... . اما این سرزمین پهناور مقصد سفر یوسف خوشكلام، راوی كتاب «سفر به سرزمین خدایان» شده است. مسافری كه اتفاقا بر خلاف اغلب سفرنامهنویسان كه در زمره مسافران حرفهای قرار میگیرند، یك مسافر معمولی است كه تصمیم گرفته سرزمین فیلمهای هندی را به عنوان مقصد سفر انتخاب كند.
راوی سفر به سرزمین خدایان سعی كرده تا در كمال صداقت آنچه را در این سفر برای او اتفاق افتاده با كمترین ممیزی برای مخاطبش شرح دهد؛ روایتهایی كه شاید حتی در بعضی از موارد ذكر كردن آنها تاثیری هم بر جریان كلی كتاب نداشته باشد، ولی صداقت روایتكننده كتاب را نشان میدهد و از این منظر فرصت بیشتری برای ایجاد همذاتپنداری میان مخاطب اثر با راوی آن فراهم میكند.
سفر او از بمبئی آغاز میشود و در ادامه به شهرهایی مثل احمدآباد، دهلی، جیپور، آگرا، كلكته، بنگلور و گوآ منتهی میشود. خوشكلام در این سفرنامه سعی كرده در كنار مرور آنچه در جریان سفر برای او رخ داده، نیم نگاهی نیز به تاریخ هند داشته باشد و از این دریچه مخاطبان اثرش را با تاریخ این كشور و برخی از اتفاقات مهم آن آشنا كند.
دردسرهای سوار شدن به قطار در هند
تارزان وارد میشود!
احتمالا اغلب خوانندگان این متن پیش از این تصاویری از آدمهایی را كه در هند بر سقف ماشینها و قطارها سوار میشوند در فضای مجازی دیدهاید؛ وسایل نقلیهای كه شما باید خود را با آنها هماهنگ كنید و برای عقب نماندن از بقیه تلاش كنید. خوشكلام در شرح اولین بار قطارسواری خود در هند مینویسد: «پس از خرید بلیت خواستم سوار قطار شوم و بروم به مركز شهر. معمولا هنگام رسیدن به مقصد، مسافران قبل از توقف كامل آن پایین میپریدند. نوبت من بود كه سوار شوم. هنوز دستم به میله كنار در قطار نرسیده بود كه حركت كرد! قطار دوم و سوم را نیز به همین ترتیب از دست دادم. دیدم نخیر اینجوری نمیشود. كولهپشتیام را محكم كردم. یعنی علاوه بر دو بند كه روی دوشهایم بودند، بند پایین آن را نیز به دور كمرم بستم و دورخیز كردم. تا قطار نگه داشت مثل تارزان پریدم بالا. افرادی كه پیاده میشدند با تعجب نگاهم كردند. هر قدر صبر كردم كسی سوار نشد و قطار حركت نكرد! بله اشتباه سوار شده بودم.»
جیپور شهری با خیابانهای منظم
شهری كه به خاطر انگلیسیها صورتی شد!
هندوستان تا پیش از آن كه به شكل كشوری مستقل باشد، سالها مستعمره انگلیسیها بود و ظلمهای بسیاری طی این سالها بر مردمان هندوستان وارد شد و همچون همه كشورهای تحت استعمار همیشه حرف همان بود كه استعمارگران میخواستند. راوی سفر به سرزمین خدایان یكی از نمونههای رفتارهای استعماری انگلیسیها را اینگونه شرح میدهد: «قسمت قدیمی شهر جیپور توسط ساوای جیسینگ دوم، مهاراجه ریاضیدان و ستارهشناس جیپور در سال 1727 میلادی ساخته شد. به این قسمت، شهر صورتی نیز میگفتند، زیرا در سال 1876 میلادی به خاطر خوشامد پرنس آلبرت همسر ملكه ویكتوریا [ملكه انگلستان در اواخر قرن 18 میلادی كه تا سال 1901 فرمانروای هند بود]، تمام شهر را رنگ صورتی زدند. در نقشه شهر هم كه از اداره جهانگردی گرفتم، این قسمت شهر را صورتی كشیده بودند. برخلاف شهرهای قدیمی، جیپور خیابانهای پهن و مستقیم دارد، با تقاطعهای منظم هندسی. شهر به 9 محله منظم تقسیم شده و به وسیله دویار قطور كنگرهداری محاصره شده است و چند دروازه عظیم دارد.»
بالیوود دقیقا كجاست؟
سینمای هند همچنان رویا میسازد
اما نمیشود به هند رفت و از سینمای هند ننوشت؛ راوی سفر به سرزمین خدایان نیز در این كتاب اشارهای به سینمای هند و جایگاه ویژه سینما در میان مردم هند دارد: «عكس شاهرخخان یا به قول سلیم شیخ ساروقخان، هنرپیشه خوشتیپ هندی را همهجا در كنار كالاها برای تبلیغ زده بودند. مردم هنوز صف میبستند تا برای هزارمین بار عروسی دختر فقیر و پسر ثروتمند یا برعكس را ببینند. بالیوود كه مشابه هالیوود بود، در نزدیكی بمبئی قرار داشت و هنوز هم همان فیلمها را میساخت. ما حتی فیلمهای خوب را نمیتوانیم بیشتر از 90 دقیقه تحمل كنیم، در صورتی كه مدت فیلمهای هندی حدود دو ساعت و نیم بود. در هر فیلمی، حتی اگر جنایی و غیرعاشقانه باشد، حداقل شش هفت ترانه و رقص و آواز بجا و بیجا گنجانده میشود. در تاریخ سینمای هند نقطههای درخشانی هم دیده میشوند، مانند فیلمهای سایتا چیترای. در سال 2002 نیز فیلم متفاوت دیگری به نام «مالیات» كلیشههای متداول فیلمهای هندی را شكست. این فیلم راجع به ورزش [مورد علاقه هندیها] كریكت بود و داستان آن مربوط به حدود صد سال قبل در زمان حاكمیت انگلیس.»
اطلاعات فوری
عنوان: سفر به سرزمین خدایان
نویسنده: یوسف خوشكلام
ناشر: نشر ققنوس
تعداد صفحات: 184
قیمت: 16هزار تومان
پیشبینی زمان مطالعه: 6 تا 8 روز
راوی سفر به سرزمین خدایان سعی كرده تا در كمال صداقت آنچه را در این سفر برای او اتفاق افتاده با كمترین ممیزی برای مخاطبش شرح دهد؛ روایتهایی كه شاید حتی در بعضی از موارد ذكر كردن آنها تاثیری هم بر جریان كلی كتاب نداشته باشد، ولی صداقت روایتكننده كتاب را نشان میدهد و از این منظر فرصت بیشتری برای ایجاد همذاتپنداری میان مخاطب اثر با راوی آن فراهم میكند.
سفر او از بمبئی آغاز میشود و در ادامه به شهرهایی مثل احمدآباد، دهلی، جیپور، آگرا، كلكته، بنگلور و گوآ منتهی میشود. خوشكلام در این سفرنامه سعی كرده در كنار مرور آنچه در جریان سفر برای او رخ داده، نیم نگاهی نیز به تاریخ هند داشته باشد و از این دریچه مخاطبان اثرش را با تاریخ این كشور و برخی از اتفاقات مهم آن آشنا كند.
دردسرهای سوار شدن به قطار در هند
تارزان وارد میشود!
احتمالا اغلب خوانندگان این متن پیش از این تصاویری از آدمهایی را كه در هند بر سقف ماشینها و قطارها سوار میشوند در فضای مجازی دیدهاید؛ وسایل نقلیهای كه شما باید خود را با آنها هماهنگ كنید و برای عقب نماندن از بقیه تلاش كنید. خوشكلام در شرح اولین بار قطارسواری خود در هند مینویسد: «پس از خرید بلیت خواستم سوار قطار شوم و بروم به مركز شهر. معمولا هنگام رسیدن به مقصد، مسافران قبل از توقف كامل آن پایین میپریدند. نوبت من بود كه سوار شوم. هنوز دستم به میله كنار در قطار نرسیده بود كه حركت كرد! قطار دوم و سوم را نیز به همین ترتیب از دست دادم. دیدم نخیر اینجوری نمیشود. كولهپشتیام را محكم كردم. یعنی علاوه بر دو بند كه روی دوشهایم بودند، بند پایین آن را نیز به دور كمرم بستم و دورخیز كردم. تا قطار نگه داشت مثل تارزان پریدم بالا. افرادی كه پیاده میشدند با تعجب نگاهم كردند. هر قدر صبر كردم كسی سوار نشد و قطار حركت نكرد! بله اشتباه سوار شده بودم.»
جیپور شهری با خیابانهای منظم
شهری كه به خاطر انگلیسیها صورتی شد!
هندوستان تا پیش از آن كه به شكل كشوری مستقل باشد، سالها مستعمره انگلیسیها بود و ظلمهای بسیاری طی این سالها بر مردمان هندوستان وارد شد و همچون همه كشورهای تحت استعمار همیشه حرف همان بود كه استعمارگران میخواستند. راوی سفر به سرزمین خدایان یكی از نمونههای رفتارهای استعماری انگلیسیها را اینگونه شرح میدهد: «قسمت قدیمی شهر جیپور توسط ساوای جیسینگ دوم، مهاراجه ریاضیدان و ستارهشناس جیپور در سال 1727 میلادی ساخته شد. به این قسمت، شهر صورتی نیز میگفتند، زیرا در سال 1876 میلادی به خاطر خوشامد پرنس آلبرت همسر ملكه ویكتوریا [ملكه انگلستان در اواخر قرن 18 میلادی كه تا سال 1901 فرمانروای هند بود]، تمام شهر را رنگ صورتی زدند. در نقشه شهر هم كه از اداره جهانگردی گرفتم، این قسمت شهر را صورتی كشیده بودند. برخلاف شهرهای قدیمی، جیپور خیابانهای پهن و مستقیم دارد، با تقاطعهای منظم هندسی. شهر به 9 محله منظم تقسیم شده و به وسیله دویار قطور كنگرهداری محاصره شده است و چند دروازه عظیم دارد.»
بالیوود دقیقا كجاست؟
سینمای هند همچنان رویا میسازد
اما نمیشود به هند رفت و از سینمای هند ننوشت؛ راوی سفر به سرزمین خدایان نیز در این كتاب اشارهای به سینمای هند و جایگاه ویژه سینما در میان مردم هند دارد: «عكس شاهرخخان یا به قول سلیم شیخ ساروقخان، هنرپیشه خوشتیپ هندی را همهجا در كنار كالاها برای تبلیغ زده بودند. مردم هنوز صف میبستند تا برای هزارمین بار عروسی دختر فقیر و پسر ثروتمند یا برعكس را ببینند. بالیوود كه مشابه هالیوود بود، در نزدیكی بمبئی قرار داشت و هنوز هم همان فیلمها را میساخت. ما حتی فیلمهای خوب را نمیتوانیم بیشتر از 90 دقیقه تحمل كنیم، در صورتی كه مدت فیلمهای هندی حدود دو ساعت و نیم بود. در هر فیلمی، حتی اگر جنایی و غیرعاشقانه باشد، حداقل شش هفت ترانه و رقص و آواز بجا و بیجا گنجانده میشود. در تاریخ سینمای هند نقطههای درخشانی هم دیده میشوند، مانند فیلمهای سایتا چیترای. در سال 2002 نیز فیلم متفاوت دیگری به نام «مالیات» كلیشههای متداول فیلمهای هندی را شكست. این فیلم راجع به ورزش [مورد علاقه هندیها] كریكت بود و داستان آن مربوط به حدود صد سال قبل در زمان حاكمیت انگلیس.»
اطلاعات فوری
عنوان: سفر به سرزمین خدایان
نویسنده: یوسف خوشكلام
ناشر: نشر ققنوس
تعداد صفحات: 184
قیمت: 16هزار تومان
پیشبینی زمان مطالعه: 6 تا 8 روز