صدای مردم در تلویزیون
وظیفه تلویزیون و رادیو به عنوان رسانههای سراسری ما این است كه درباره بیثباتی اقتصادی زندگی مردم اطلاعرسانی كنند. لزوما این اطلاعرسانی نباید به صورت خبری و از طریق پخش اخبار باشد، بلكه ارائه تحلیل درباره اوضاع فشل زندگی بخشهایی از جامعه نیز در دستور كار قرار گیرد.
نمیشود انتظار داشت دولتمردان هیچ كنترلی بر بازار كالاهای اساسی مردم نداشته باشند و از آن سو رسانههای سراسری نیز هیچ واكنشی نشان ندهند. اگر واكنش تلویزیون و رادیو نامنصفانه بود آنگاه دولتمردان میتوانند به آن ایراد وارد كنند، ولی هیچكس حق ندارد یك تحلیل منصفانه را رد كند.
آنقدر دستگاههای تصمیمگیر در امور مختلف سختگیر شدهاند كه تهیهكنندگان هم بیخیال مشكلات اساسی جامعه، مدام درباره روابط عاشقانه و ازدواج و طلاق سریال میسازند.
باز اگر همین نمایش ازدواج و طلاق با تحقیقات به روز درباره چرایی گریز جوانان از ازدواج و چگونگی شكلگیری طلاق صورت پذیرد منطقی است و میتواند كمك حال جامعه باشد، ولی وقتی دایره نقد را آن قدر تنگ كردهایم كه همچنان خردهدرگیریهای عروس-مادرشوهر است كه میشود مركز درامپردازی، طبیعی است كه مخاطب خوشش نمیآید. باید كانون بازتاب اتفاقات مملكت در رسانه ملی باشد. رسانه ملی اگر بهموقع به درگیریهای اقتصادی مردمان واكنش نشان دهد یقین بدانید میتواند به بهترین شكل در جهت حل مشكل حركت و حتی به سیاستمداران كمك كند كه بحرانها را با كمترین هزینه حل كنند.