نسخه Pdf

درهم كوبنده ...

فقر روایت از یك شخصیت مهم در مبارزه با منافقین

درهم كوبنده ...

یونس فردوس

 «حاج‌ احمد‌آقا گزارش پیشروی‌ نیروهای خودی را برای امام خواند، امام خوشحال شد. گفت: به شوشتری بگویید در این دنیا كه نمی‌توانم كاری بكنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعا شفاعتش خواهم كرد.
پیام امام را كه به نورعلی رساندند، تمام خستگی آن چند روز از تنش در آمد.» این جملات نقلی است از كتاب خاطرات شهید نورعلی شوشتری كه از زبان نزدیكان و اطرافیان او نقل شده و در كتابی با عنوان «نورعلی» منتشر شده است. اثری كه شاید انسجام درستی نداشته باشد و پراكندگی اصلی‌ترین ویژگی آن باشد، ولی در فضایی كه هیچ روایت درستی از این سردار وحدت قبایل وجود ندارد همین كتاب نازك و پراكنده نیز ارزشمند است.
اثری كه در آن تصویری از شهید نورعلی شوشتری به نمایش گذاشته می‌شود نه‌تنها كمتر دیده شده، بلكه اصلا دیده نشده است. فرمانده‌ای كه در دوران دفاع مقدس حضور جدی در جبهه‌ها داشته و نقش موثر او برای درهم كوبیدن فتنه منافقین در عملیات مرصاد به‌قدری پررنگ بوده كه نقل قولی كه در ابتدای این مطلب آمد از سوی امام خمینی(ره) درباره او مطرح شده است. چهره‌ای كه كمتر كسی می‌داند در جریان این عملیات نقش محوری داشته، چرا كه روایت‌ها درست منتقل نشدند و همه‌چیز تحت تاثیر نابودی و تار و مار شدن منافقین قرار گرفت. سال 67، داخل قرارگاه، یونس گزارش یكی از عملیات‌ها را می‌داد. آقای خامنه‌ای و محسن رضایی هم بودند. خبر آوردند كه دشمن به كرند حمله كرده. قبول نمی‌كرد. می‌گفت: «این گزارش اشتباه است. دشمن هدف خاصی آنجا ندارد.» برگشت برای ادامه گزارش كه خبر دادند، رسیده‌اند اسلام‌آباد. تعجب كرد و گفت: شما همین چند دقیقه پیش گفتید كرند هستند، چطور به این سرعت رسیدند اسلام‌آباد؟ گفتند: این دختر و پسرهایی كه حمله كرده‌اند عربی صحبت نمی‌كنند، فارسی بلدند. درمانده شده بود. آقای خامنه‌ای گفت: احتمالا منافقین هستند و هدفشان تهران است. وارد عمل شوید. محسن رضایی جواب داد: این منطقه برادران ارتش است و در مسؤولیت سپاه نیست؛ اما آقای خامنه‌ای رو كرد به شوشتری: «با توجه به این‌كه شما قبلا در كرمانشاه حضور داشتید، بروید و معطل نكنید.» «وقتی رسید كرمانشاه، محشری به پا بود. می‌گفت: «در طول جنگ چنین صحنه‌ای ندیده بودم. مردم از شهر فرار می‌كردند. هركس وسیله‌ای گیر می‌آورد، خانواده‌اش را سوار می‌كرد و می‌فرستاد بیرون شهر. شهر خالی شده بود. انبارهای مهمات اطراف شهر در آتش می‌سوخت و میگ‌های عراقی هم كه به پشتیبانی منافقین آمده بودند، بالای شهر می‌چرخیدند.» «یكی دو روز اول در غربت مقابلشان ایستادند؛ نیرو نداشتند؛ اما روزهای بعد اوضاع تغییر كرد.» حضور فعال و پیگیر برای از بین بردن تهاجم منافقین سبب شد امام این‌طور از او تفقد كند.
او پس از پایان جنگ و با تجربه‌ای كه از مقابله با نفاق داشت عازم مناطق محروم شد تا با زدودن غبار رنج و محرومیت زمینه وحدت را فراهم كند؛ وحدتی كه نیاز كشور بود تا بتواند با استفاده از تمام ظرفیت‌ها مسیر پیشرفت و تعالی را طی كند. او پا به مناطقی می‌گذارد كه بسیاری حتی از ترس خاكی شدن كفش‌هایشان حاضر نیستند از خودرو یا بالگرد پیاده شوند، ولی شوشتری پدرانه و همدلانه در آن مناطق حاضر می‌شود و بی‌چشمداشت پای كار فرزندان این كشور می‌ایستد، برایشان اشك می‌ریزد تا اشك‌های آنها جاری نشود. «از بزرگان طوایف بلوچ بود. می‌گفت: از اول انقلاب پاسدار و سپاهی زیاد دیدم، اما تا به حال مثل نورعلی ندیدم.» «با بزرگان طوایف جلسه گذاشته بود؛ اما مثل همیشه نبود. از خنده و خوش‌وبش خبری نبود. از مشكلاتی كه این چندوقت در منطقه دیده ناراحت بود. دلش از كم‌كاری‌ها به درد آمده بود. داشت بزرگان طوایف را دعوا می‌كرد! چرا به خاطر مشكلات طایفه و روستایتان به ما مسؤولان اعتراض نمی‌كنید؟ چرا یقه ما مسؤولان را نمی‌گیرید؟ چرا به مسؤولان نمی‌تازید؟»
او كه ضربات سنگینی بر منافقین وارد كرده بوده سرانجام نیز به دست كوردلی كه نتوانست روشنایی «نورعلی» را ببیند ترور می‌شود.
در روزگار نبرد روایت‌ها می‌بینیم كه جای خالی روایتی جامع و دقیق از این سردار دل‌ها خالی است؛ این در حالی است كه گاهی كتاب‌سازی‌های عجیب و غریبی در زمینه شخصیت‌های مختلف شاهد هستیم، ولی درباره شخصیتی كه نقش مهمی از نظر فرهنگی و نظامی در سال‌های متمادی داشته اثری موجود نیست. در روزگاری كه حتی عناصر داخلی نیز برای پاك كردن چهره منافقین دست به قلم می‌برند، اثری برای شخصیتی تا پایه سردار نورعلی شوشتری تولید نشده تا زوایای زندگی و تلاش‌های او به تاریخ نشان داده شود. این را بگذارید كنار روایت‌سازی‌های غرب از یك كهنه‌سرباز آمریكایی از جنگ! آنها روایت‌هایی از یك سرباز كه خیلی روایت‌های معتبری هم درباره‌اش وجود ندارد، می‌سازند كه شنونده، خواننده یا بیننده را مسحور آن شخصیت می‌كنند.
ضمیمه کلیک