زرنگبازیهای آقای دكتر
آقا هرچند در ظواهر امر ربطی به صفحات فرهنگ و هنر ندارد ولی از آنجا كه روز گذشته مایه انبساط خاطر دوستان میز فرهنگی و رسانه را فراهم آورد پس به نوعی از اجزای پشت صحنه امروز محسوب میشود و میتواند مایه انبساط خاطر شما را هم فراهم كند. خب اجمالا در جریان هستید كه روز گذشته انتخاباتی برگزار شده به نام انتخابات شورایاریها! حالا اینكه این شورایاری چه هست و چه باید باشد بماند ولی اجمالا در جریان باشید كه یكی از نمایندههای مجلس كه نمایندگی یكی از شهرهای شمال شرقی كشور را در مجلس شورای اسلامی به عهده دارد در انتخابات شورایاریهای تهران از یكی از محلات شمال شهر هم نامزد شده بود! خلاصه كه پیدا كنید مردمی را كه قرار است ایشان نمایندگیشان را به عهده داشته باشد كه بالاخره نماینده مردم محله مزبور در شمال تهران است یا نماینده مردم شهر مزبور در شمالشرق ایران! خلاصه كه بزنید كف قشنگه را به زرنگی آقای دكتر!
بگذریم آقا... بگذریم... و اما بعد... بالاخره طلسم این مصاحبه مشروح و تفصیلی مرتضاییفرد شكست. مرتضاییفرد كه حوزه موسیقی صفحات فرهنگ و هنر را در تیول خویش دارد چندی قبل مصاحبهای كرده بود با استاد حسامالدین سراج كه برای خیلی از ایرانیها كلی خاطره و نوستالوژی به همراه دارد و قابل احترام. شما كه غریبه نیستید اما انتشار این مصاحبه مدام به دلایل مختلف به تعویق میافتاد. دلیل تعویق افتادنش هم البته ارادت جناب سردبیر و مدیرمسؤول به ایشان بود كه اینكه روزی منتشر شود كه ضریب مناسبی هم پیدا كند. خلاصه كه نوید میدهیم این روز رسید و شما میتوانید ریز گفتوگوی مرتضاییفرد با سراج را از این صفحه شروع و در صفحه 12 دنبال كنید.
بچههای سینما هم به دلیل حواشی اخیر این روزها و كل كل بین ما و انگلیسیها، فرصت را مناسب دیدهاند و یادی كردهاند از فیلم سینمایی «یتیمخانه ایران». فیلمی كه هرچند بخشهایی از تاریخ ایران را روایت میكند، اما اشاراتی هم دارد به دخالتها و موش دواندنهای انگلیسیها كه باعث یك فاجعه انسانی در ایران شد. مشروح این گفتوگو در صفحه 11 منتشر شده است.
در نهایت هم اینكه امروز پنج مرداد است و سالروز عملیات موفقیتآمیز مرصاد كه چشم طمع ارتش نیمبند منافقین خلق را در آخرین روزهای جنگ كور كرد و چنان ضربهای به این سازمان جهنمی زد كه تا امروز كمر راست نكرده. همین الان هم كه مشغول خواندن این سطور هستید، اعضای درب و داغانش در آلبانی نشستهاند و در شبكههای اجتماعی مشغول لجنپراكنیاند. خلاصه كه به مناسبت این روز یك بسته جمع و جور كتابی بستهایم توی صفحه 10.