گذران روزهای پساسیل

گذران روزهای پساسیل

اینجا همه ‌چیز می‌بینی؛ از خانه‌هایی كه بعد از سیل، هنوز شكل و شمایل خانه پیدا نكرده‌اند تا خانه‌هایی كه بازسازی شده‌اند و قابل سكونت و زندگی هستند. از آدم‌هایی كه هركدام حرف و سخن و نظری دارند. یكی راضی است و تشكر می‌كند و دیگری صدای اعتراضش روستا را گرفته است. هركسی نظری دارد؛ یكی می‌گوید كار می‌كنند، اما كند است و دیگری می‌گوید دستشان درد نكند كه آن‌قدر زحمت می‌كشند.
یكی انتظار رایگان بودن امكانات و زمین‌ها را دارد و می‌گوید توان پرداخت وام نداریم و یكی دیگر از این امكانات قسطی هم راضی است. هوای گرم این روزهای پلدختر، اهالی را كه مجبور به زندگی در چادر هستند كلافه كرده است: بازسازی كنند، حالا قسطش را یك‌جوری می‌دهیم. گرمایش این‌طور امان‌مان را بریده، زمستانش را چطور
 سر كنیم؟
رئیس ستاد هماهنگی بازسازی استان لرستان می‌گوید تا به امروز 1961 روستا در سراسر استان را ارزیابی كرده‌ایم و 31 هزار واحد مسكونی در كل استان بر اثر سیل خسارت‌ دیده است كه از این تعداد واحد 6000 آواربرداری شده، 5000 پی‌كنی، 2700 واحد آرماتوربندی، 1080 واحد اسكلت و 450 واحد نیز دیوارچینی كرده‌اند و بقیه موارد در حال اجراست. حالا كه بستر برای مردم فراهم شده و تسهیلات در اختیارشان قرار گرفته است، باید شروع كنند و ما هم در كنارشان هستیم. پس بازپرداخت تسهیلات چه می‌شود؟
حالا فعلا نگران آن نباشند و فقط به فكر بازسازی خانه و زندگی‌شان باشند و كار را شروع كنند. شهر در دست بازسازی است. با آن‌كه چندتایی از مدرسه‌های پلدختر آسیب دیده و محلی‌ها معتقدند بعید است این مدارس به دو ماه دیگر و اول مهر برسد. با این تعاریف به نظر می‌رسد اوضاع روزهای بعد از سیل خیلی هم بد پیش نمی‌رود؛ شاید كند اما در حال انجام است.
چیزی تا روزهای سرد و برف و باران نمانده است و دیگر كسی نمی‌تواند بی‌خانگی بكشد و در چادر زندگی كند. یكی از اهالی پل‌دختر كه خانه و زندگی‌اش را سیل برده بود، از وام‌هایی كه به او تعلق گرفت خیلی راضی است: توانستم خانه‌ام را كه بعد از سیل چیزی از آن باقی نمانده بود،
 بازسازی كنم.
در این میان هم هستند كسانی كه اصلا فكر خانه و زندگی از دست رفته‌شان نیستند و تقاضای دیگری دارند: یخچالم خراب است، فرش ندارم، اما مهم نیست.
 مهم فقط این است كه دلم می‌خواهد به كربلا بروم. او نه پول می‌خواهد و نه تقاضای دریافت وام می‌كند؛ او فقط دلش یك سفر به كربلا می‌خواهد. همان‌طور كه گفتم، این روزها اینجا همه‌چیز و همه‌كسی را می‌بینی!