چرا محصولات در مرحله تعریف پروژه شكست میخورند؟
شروع هر كسبوكاری نیازمند یك تیم و ایدهای برای تولید است. پس از انتخاب ایده و توسعه اولیه آن برای شكلدهی مدل كسبوكار، پروژه تعریف خواهد شد. مرحله تعریف پروژه از حساسیت زیادی برخوردار است زیرا تعیینكننده مسیر راه محصول و روندی است كه برای توسعه طی خواهد كرد. گاهی محصولات در همین مرحله با شكست مواجه میشوند. عوامل اصلی این شكست به صورت خلاصه در ادامه آمده است:
توسعه ایدههای اشتباه
هر كسبوكاری بر مبنای یك ایده شكل میگیرد. اگر ایده به هر دلیلی اشتباه باشد (مثلا بازار مناسب برای آن وجود نداشته باشد یا به نیاز واقعی كاربر پاسخ نگوید) در این حالت توسعه چنین ایدهای میتواند به شكست محصول منجر شود.
بزرگ/ كوچك دیدن مساله
اگر حجم پروژه به شكل دقیق مشخص نشود، احتمال شكست محصول بالاتر میرود. هر محصول با یك بیانیه مساله متولد میشود و اگر توصیف دقیقی از مساله موجود نباشد، ممكن است در تعریف پروژه خطای جدی رخ دهد. مثلا پروژهای كه بر مبنای نیازمندی گروه خاص و كوچكی از كاربران توسعه یافته به صورت یك پروژه ملی و عمومی تعریف شود. در این حالت محصول مطابق با حجمی تولید میشود كه حجم واقعی پروژه نبوده است.
نمیتوان پروژه را
در یك جمله توضیح داد!
اگر موضوع پروژه به شكلی دقیق مشخص نباشد احتمالا نمیتوان آن را به طور خلاصه توصیف كرد. در توصیف پروژه باید دقیقا مشخص كرد كه ایده برای چه كسانی مناسب است، بازار مطلوب آن كجاست، مسیر توسعه را چگونه طی میكند، ذینفعان اصلی آن چه كسانی هستند و به چه منابعی برای رشد نیازمند است.
مساله نامشخصی حل شده است
یك پروژه نباید به گونهای تعریف شود كه مساله در آن گم شود. همیشه یك مساله اصلی سبب شكلگیری كسبوكار شده است. پاسخ به نیازهای بیشمار و حل مسائل نامشخص، عامل سردرگمی تیم و پروژه است. اینكه در نهایت معلوم نباشد چه مسالهای به چه طریقی با كمك محصول و برای كاربر برطرف شده است مسبب
عدم كارایی و تجربه كاربری نامطلوب است.
چه باید كرد؟
اعتبارسنجی ایدهها میتواند به پیشگیری از توسعه محصولات ناهماهنگ با كاربر و تعریف اشتباه پروژه كمك كند.
تعریف دقیق پروژه فرآیندی الزامی است. هر چقدر كه پروژه با جزئیات بیشتر و چارچوب مشخصتری توصیف شود، فرآیند توسعه موفقتری را طی خواهد كرد.
خلاصه دقیق در تعریف درست پروژه نقش اساسی دارد و میتواند از برداشتهای اشتباه در مسیر توسعه محصول جلوگیری كند.
ذینفعان پروژه باید بهطور دقیق شناسایی شود و مسیرهای توزیع و منابع اصلی در تعریف پروژه معلوم باشند.
شناخت دقیق
هر كدام از این موارد مسیر روشنتری پیشروی محصول میگذارد.
توسعه ایدههای اشتباه
هر كسبوكاری بر مبنای یك ایده شكل میگیرد. اگر ایده به هر دلیلی اشتباه باشد (مثلا بازار مناسب برای آن وجود نداشته باشد یا به نیاز واقعی كاربر پاسخ نگوید) در این حالت توسعه چنین ایدهای میتواند به شكست محصول منجر شود.
بزرگ/ كوچك دیدن مساله
اگر حجم پروژه به شكل دقیق مشخص نشود، احتمال شكست محصول بالاتر میرود. هر محصول با یك بیانیه مساله متولد میشود و اگر توصیف دقیقی از مساله موجود نباشد، ممكن است در تعریف پروژه خطای جدی رخ دهد. مثلا پروژهای كه بر مبنای نیازمندی گروه خاص و كوچكی از كاربران توسعه یافته به صورت یك پروژه ملی و عمومی تعریف شود. در این حالت محصول مطابق با حجمی تولید میشود كه حجم واقعی پروژه نبوده است.
نمیتوان پروژه را
در یك جمله توضیح داد!
اگر موضوع پروژه به شكلی دقیق مشخص نباشد احتمالا نمیتوان آن را به طور خلاصه توصیف كرد. در توصیف پروژه باید دقیقا مشخص كرد كه ایده برای چه كسانی مناسب است، بازار مطلوب آن كجاست، مسیر توسعه را چگونه طی میكند، ذینفعان اصلی آن چه كسانی هستند و به چه منابعی برای رشد نیازمند است.
مساله نامشخصی حل شده است
یك پروژه نباید به گونهای تعریف شود كه مساله در آن گم شود. همیشه یك مساله اصلی سبب شكلگیری كسبوكار شده است. پاسخ به نیازهای بیشمار و حل مسائل نامشخص، عامل سردرگمی تیم و پروژه است. اینكه در نهایت معلوم نباشد چه مسالهای به چه طریقی با كمك محصول و برای كاربر برطرف شده است مسبب
عدم كارایی و تجربه كاربری نامطلوب است.
چه باید كرد؟
اعتبارسنجی ایدهها میتواند به پیشگیری از توسعه محصولات ناهماهنگ با كاربر و تعریف اشتباه پروژه كمك كند.
تعریف دقیق پروژه فرآیندی الزامی است. هر چقدر كه پروژه با جزئیات بیشتر و چارچوب مشخصتری توصیف شود، فرآیند توسعه موفقتری را طی خواهد كرد.
خلاصه دقیق در تعریف درست پروژه نقش اساسی دارد و میتواند از برداشتهای اشتباه در مسیر توسعه محصول جلوگیری كند.
ذینفعان پروژه باید بهطور دقیق شناسایی شود و مسیرهای توزیع و منابع اصلی در تعریف پروژه معلوم باشند.
شناخت دقیق
هر كدام از این موارد مسیر روشنتری پیشروی محصول میگذارد.