ریشه آسیبها را بگوییم
خیلی از مخاطبان فكر میكنند چون در سریالهای تلویزیونی كمتر پیش میآید كه درباره مشكلات مردم حرف زده شود، صرفا به خاطر بیخیالی عوامل تولید سریالهاست؛ در حالی كه این باور، نادرست است چون اتفاقا هم تهیهكنندگان و هم كارگردانان و هم بازیگران بسیار بیشتر از خیلیهای دیگر با گرفتاریهای مردم آشنا هستند؛ ولی برخی ممیزیها اجازه نمیدهد به صورت مستقیم به دل این گرفتاریها ورود كنند.
نشان دادن گرفتاری بدون نشان منشأ گرفتاری كه فایده ندارد مثل این میماند كه در سریال یا فیلمی مدام با انبوه معتادان در كوچه و خیابانها روبهرو باشیم ولی سازنده جرأت نكند منشأ اعتیاد و آنها كه باندهای قاچاق مواد مخدر را اداره میكنند، نشان دهد. برای نشان دادن منشأ گرفتاریهای مردم چون باید تعریضی زده شود به برخی سیاستگذاران برای همین سازندگان دچار خودسانسوری در نمایش این منشأ میشوند.
با این حال همچنان میتوان با نمایش تناقضاتی كه در اجتماع وجود دارد، حرف دل مردم را زد. مثلا قرار دادن زندگی دو خانواده، یكی خانوادهای كه به سلامت زندگی كرده و بهشدت محتاج است و خانوادهای كه آلوده زدوبندهای اقتصادی شده و یكشبه ثروتمند شدهاند، میتواند تنفسی باشد برای مخاطبانی كه گلایه دارند از بیعدالتی و تبعیض.
این هنر دست نویسندگان است كه میتوانند تناقضات را به گونههای مختلف درام، ملودرام و كمدی و حتی ماجراجویانه نمایش دهند. كارگردانان و تهیهكنندگان هم باید حتی سفارشیترین سوژهها را با آمیختگی به چنین تناقضاتی تصویری كنند. به هر حال راه رشد هر جامعهای از شناخت آسیبها، سپس تلاش برای حل آسیبها میگذرد. برای شناختن آسیبها باید از دریچه كار فرهنگی وارد شد. باید با كار فرهنگی موثر در تلویزیون كه رسانه ملی ماست، شرایطی را ایجاد كرد كه هم خود مردم و هم بالادستیها آسیبها را بشناسند و بهتدریج برای حل آنها قدم بردارند.
رسانه ملی در سهیم كردن مردم برای آسیبشناسی میتواند گامهایی جدی بردارد. بهخصوص كه غیر از سریالهای نمایشی یك سری برنامههای گفتوگومحور در رسانه ملی داریم كه مشاركت مردم در تولید آنها میتواند در شناخت آسیبها و سپس تلاش برای حل آن آسیبها با كمك مردم و مسؤولان، مفید باشد.