سفیر بدون مرز

تمبرینه صنایع‌دستی، واژه جدیدی است كه خانم معتمدی تازگی‌ها به دایره لغات صنایع‌دستی اضافه كرده است

سفیر بدون مرز

همه‌چیز از یك مهمان خارجی شروع شده است. روز خداحافظی و برگشت، مرجان معتمدی به دنبال هدیه‌ای به عنوان یادگاری برای او می‌گردد: «آن چیزی كه ته دلم به دنبالش بودم را پیدا نكردم. دلم یك هدیه خاص می‌خواست تا همیشه یادش بماند كه چقدر برایش وقت گذاشتم.» آخر سر هم مجبور می‌شود ظرف سفالی دست‌سازی كه سال‌ها پیش خودش آن را ساخته بود به او هدیه ‌دهد. همین می‌شود تلنگری برای او كه به فكر طراحی صنایع‌دستی از هنر ایرانی اما خاص‌تر، ویژه‌تر و ماندگارتر بیفتد؛ اثری كه به عنوان یك هدیه ملی برای نمایندگان خارجی كاربرد دارد. حالا هدیه ملی دقیقا همان‌چیزی است كه به فرهنگ لغت صنایع‌دستی اضافه كرده و كم‌كم نامش بر سر زبان‌ها افتاده است. او یك «تمبرینه» ملی جدید طراحی و به سازمان صنایع‌دستی و سازمان پست ارائه كرده كه می‌تواند هدیه نفیسی برای افرادی باشد كه قرار است پس از خروج از ایران اثری به یادگار از این كشور به همراه داشته باشند؛ هدیه‌ای كه بعدها می‌تواند صدایش در موزه‌های سر‌اسر دنیا بپیچد.

طرح یك دغدغه ملی
البته طراحی تمبرینه به همان تجربه شخصی برنمی‌گردد؛ یك نتیجه چند ساله است و از دوران كودكی شروع شده است: «از زمانی كه یادم می‌آید كار با سفال را دوست داشتم. همیشه دلم می‌خواست با سفال یا هرچیزی دیگری كه دم دستم هست، وسیله‌ای جدید بسازم. این علاقه آنقدر ادامه داشت كه در دانشگاه، رشته صنایع‌دستی را انتخاب كرده و قبول شدم. راستش را بخواهید، دوره تحصیل من در این رشته، دید من را خیلی به صنایع‌دستی ملی و ایرانی باز كرد. این‌كه چقدر جایگاه مهمی در شناساندن هویت و فرهنگ و هنر ایرانی در جهان دارد و چقدر در آینده می‌تواند جایگاه بهتری داشته باشد؛ این‌كه صنایع‌دستی آنقدر مهم است كه می‌تواند نقش موثری در بهبود روابط بین‌المللی ایفا كند. بیشتر از همه، این موضوعات دوران تحصیلم و خب البته تجربه شخصی مهمانی از خارج از كشور بود كه من را به فكر تولید یك صنایع‌دستی جدید كه همه این دغدغه‌های ملی را شامل شود، انداخت.»
مگر كم داشتیم؟
البته كه ما صنایع‌دستی‌های سنتی و با ارزش زیادی در كشورمان داریم: «در جلساتی كه با استادان صنایع‌دستی داشتیم به این نتیجه رسیده بودیم كه صنایع‌دستی ایران دچار ركود و تكرار در طرح و فرم شده است. یعنی چه؟ یعنی یك سری قلم‌زنی‌ها، مینا‌كاری‌ها و منبت‌كاری‌ها و هنرهایی از این قبیل در یك طرح همیشگی در حال انجام شدن است. اینها هنرهایی بسیار ارزشمند هستند، اما اكثرا به یك فرم بوده‌اند و درنهایت در طرح و رنگشان كمی خلاقیت به كار می‌رود، اما كلیتش یك چیز است. از طرف دیگر استادهای ما در دانشگاه می‌گفتند دوره معاصر در صنایع‌دستی، به‌شدت نیاز به نوآوری و خلاقیت دارد. آنها می‌گفتند ما در حال حاضر، اثری خاص كه به عنوان یك هدیه فرهنگی و مخصوص اهدا به سفیران فرهنگی باشد، نداریم. یعنی وقتی نماینده‌ای از هر سازمانی كه از كشورهای مختلف به ایران می‌آید، طبق معمول همیشه، یكی از صنایع‌دستی ارزشمند كشورمان را به او می‌دهیم. این رسمی است كه برای همه تقریبا به یك سبك و سیاق اجرا می‌شود. صنایعی مانند ساعت خاتم‌كاری، بشقاب قلم‌زنی شده و محصولاتی رایج مانند اینها.»
یك هدیه خاص
و بالاخره مرجان معتمدی تصمیم می‌گیرد یك هدیه خاص برای نماینده‌های خارجی مهمان در ایران تولید كند: «این ایده زمانی در ذهنم قطعی شد كه به موزه یك بانك رفتم و دیدم كه در این موزه، هدایایی از جشن پنجاهمین سالگرد تاسیسش را به نمایش گذاشته است؛ پنجاهمین سالی كه در زمان پهلوی دوم جشن گرفته شده و روابط ایران و آمریكا با هم خوب بوده است. مثلا شما در این موزه، قدحی سرامیكی می‌بینی كه مخصوص ایران طراحی شده و از طرف بانك ملی ایلی نویز و شرکت بزرگ شیكاگو به این بانك در ایران هدیه شده‌است. این نشان می‌دهد در آن زمان، روابط این دو كشور آنقدر با هم حسنه بوده است كه برای همدیگر هدایای خاص طراحی می‌كرده‌اند؛ شاید نوعی تاریخ مصور. من هم به این فكر كردم مثلا صدها سال دیگر، می‌تواند خیلی اتفاقات متفاوت در كشورها افتاده باشد و این هدیه‌های خاص و مخصوص به هر كشور، سال‌ها بعد، بیانگر اتفاق و پیوندی مشترك در دوره خودش باشد.»
تمبرینه، یك سفیر فرهنگی
حالا اصلا چرا تمبرینه؟: «ایده اصلی این قضیه زمانی شكل گرفت كه من در ماهنامه تخصصی بین‌المللی دنیای تمبر كار می‌كردم. من آنجا آنقدر با انواع و اقسام تمبر سر و كار داشتم كه نگاهم به كالایی مانند تمبر، یك نگاه فرهنگی و متفاوت شد. من به این فكر كردم كه تمبر یك سفیر فرهنگی بدون مرز است. در واقع تمبر یعنی چیزی كه به عنوان كرایه پستی استفاده می‌شود. اما تمبرینه قرار نیست كرایه پستی باشد و فقط به عنوان یك هدیه فرهنگی كاربرد دارد. ما به تمبر می‌گوییم سفیر فرهنگی بدون مرز؛ چرا؟ چون هر تمبری كه چاپ می‌شود، فارغ از هر رابطه خوب یا بدی كه كشورهای مختلف با هم دارند و بدون در نظر گرفتن هیچ‌گونه مرز جغرافیایی، به 192 كشوری كه عضو اتحادیه پست جهانی(UPU)  هستند صادر می‌شود. در نتیجه می‌تواند سفیر فرهنگی بدون مرز برای هر كشور نام بگیرد. صنایع‌دستی هم به نوعی كالایی بدون مرز است چون گردشگران به هر كشوری كه سفر می‌كنند دست خالی و بدون یك یادگاری از آن كشور به وطن خودشان برنمی‌گردند. تركیب تمبر و صنایع‌دستی، می‌تواند همان اثری باشد كه به عنوان یك صنایع‌دستی فاخر و جدید همراه سفیران فرهنگی و گردشگران به تك تك نقاط جهان سفر كند و جای خود را در دل مردم دنیا باز كند.»
چه طرحی؟ چه نقشی؟
طرحی كه روی این تمبرینه سفارشی زده می‌شود، می‌تواند یك اثر فرهنگی، تاریخی یا هویتی ملی و مشترك از كشوری كه قرار است به آن هدیه داده شود، و همتراز با آن، از كشور ایران باشد. «اگر بخواهم با یك مثال این موضوع را توضیح دهم، اشاره می‌كنم به دانشگاه‌های شیراز و نانجینگ كه قرار است پل ارتباطی دانشجویان و استادان ایرانی و چینی بین این دو كشور باشد. شیراز و نانجینگ شباهت‌های بسیاری در زمینه‌های مختلف شهری مثل وجود باغ‌های بزرگ و رویایی، دانشگاه‌های معتبر علمی و ظرفیت‌های جذب و توسعه گردشگری دارند كه این اتفاق، زمینه انتقال دانش، تجربه و تخصص بین دو شهر فراهم می‌شود. وقتی این اتفاق بیفتد، رئیس دانشگاه ایران می‌تواند به رسم احترام و رضایت از این كار، سفارش تمبرینه صنایع‌دستی بدهد كه این طرح می‌تواند با استفاده از نماد سردر دانشگاه شیراز و سردر دانشگاه نانجینگ در كنار هم به شكلی زیبا و دلنشین باشد و با شیوه خاص كه مورد پسند هر دو كشور باشد طراحی و ساخته شود. به نظرم این تمبرینه هم می‌تواند هدیه ارزشمندی برای كشور مورد نظر باشد و هم فرزندان ما سال‌ها بعد، از این واقعه به‌خوبی آگاه می‌شوند كه در سال‌های قبل، چنین اتفاق مثبت و پیوند فرهنگی بین ایران و چین شكل گرفته است.»
به دنبال نوآوری بودم
شاید مرجان هم می‌توانست مثل خیلی‌های دیگر یک پژوهش ساده را انتخاب کند. او اما به دنبال هدفی رفت که از اول به ان علاقه داشت. «استادان ما می‌گویند برای كسی كه دستی در صنایع‌دستی دارد، اضافه كردن نوآوری و ایده‌ای جدید به این عرصه بسیار مهم است. این‌كه داشته‌های ارزشمند كشورمان را روز به روز افزایش بدهیم و بتوانیم در سطح جهانی عرضه كنیم. هدیه فرهنگی یكی از همان محصولاتی است كه به نظرم حالا به عرصه صنایع‌دستی ملی ایران اضافه شده است. من دانشجوی رشته صنایع‌دستی بودم كه با توجه به خلا‌هایی كه متوجه‌شان شده بودم، به دنبال ایجاد ایده‌ای نسبتا جدید در صنایع‌دستی ایران بودم. برای همین كفش آهنین پایم كردم و به صورت میدانی وارد عمل شدم و با تك تك افرادی كه مرتبط با این موضوع بودند از رئیس شركت پست، تا مجموعه‌داران بزرگ تمبر و هنرمندان مطرح در زمینه گرافیك و صنایع‌دستی و استادان اهل فن و مدیر تولید صنایع‌دستی صحبت كردم و در نهایت توانستم طرح را اجرایی كنم.»
و بالاخره كارآفرینی
و در نهایت این‌كه اینجا علاوه بر تولید یك اثر فرهنگی و ملی، یك كارآفرینی اتفاق افتاده است: «من ایده این اثر را می‌دهم، طرحش را می‌كشم و بعد با گرافیست روی اجرایش فكر می‌كنیم، این‌كه بهترین فرمی كه می‌تواند كنار هم قرار بگیرد چه فرمی است و آن را پیاده می‌كند. حالا طرح گرافیكی آن را به دست سازنده می‌دهیم و مواد را انتخاب می‌كنیم. می‌تواند سفالی باشد كه لعاب خورده است، می‌تواند با تكنیك قلم‌زنی كار شود، ممكن است با چوب اجرا شود. در واقع با توجه به فرهنگ و علاقه آن كشور، تصمیم می‌گیریم این تمبرینه را با چه جنسی تهیه كنیم، قدم به قدم طراحی این محصول زیر نظر متخصصان مربوط انجام می‌شود تا به بهترین نتیجه ممكن برسیم.»