ریشهیابی زورگیری
دكتر امانالله قراییمقدم / جامعهشناس
اولین پاسخ به علل بروز جرم زورگیری در جامعه، وجود مشكلات اقتصادی، بیكاری، تورم 50 درصدی و فقر در كشور است. با شرایط فعلی، خانواده كارمندی كه حقوق ثابت دارد، در تهیه رزق و روزی روزانهاش مانده است، چه برسد به آنكه بیكار در خانه مانده و راه امرار معاشی نیز ندارد.
به همین دلیل، برخی افراد برای تامین نیازهای مالی خود، متوسل به انجام هركاری مانند سرقت و زورگیری میشوند. یك علت دیگر گرایش برخی به زورگیری، كمرنگ شدن ارزشها، هنجارها و خودكنترلی است. در شهرهای بزرگ افراد بیهویت شدهاند و كسی بهكسی نیست. در گذشته اینطور نبود و اگر كسی كاری انجام میداد، همه باخبر میشدند، اما اكنون در شهرهای بزرگ خودكنترلی بسیار ضعیف شده است.
بهقول كلیفورد شاو، شهرها، دنیای بیگانهها و آسیبهای اجتماعی است و خلافكاران در میان انبوه انسانها گم میشوند. چنین وضعیتی در شهرهای بزرگ كشور مثل تهران، اصفهان، مشهد و بهخصوص كرج قابل مشاهده است. اغلب افرادی كه اقدام به ارتكاب چنین جرمهایی میكنند، افراد مهاجری هستند كه در خانوادههای نابسامان، بدسرپرست یا بیسرپرست پرورش پیدا كردهاند. بیشتر اینها بیكار هستند و به اعتقادات و ارزشها پایبندی ندارند. به همین علت است كه برای رسیدن به مطامع خود یك زن را طعمه میكنند تا به اهداف پلید خود دست یابند. آسیب و جرم از طریق یادگیری صورت میگیرد و این افراد نیز عمدتا در مناطقی زندگی كردهاندكه بهراحتی در معرض آسیب و جرم بودهاند. پس طبیعی است اقدام به سرقت و زورگیری كنند.
البته تمام این گفتهها به این معنی نیست كه هركسی فقیر و بیكار بود، الزاما به سمت ارتكاب جرم كشیده میشود. میلیونها فقیر و مهاجر وجود دارند كه در خانوادههای معتقد و مقید تربیت شدهاند و به باورهای خود پایبند هستند، اما صحبت ما این است كه مجموع عوامل گفته شده مانند فقر، بیكاری، تورم، عدم توزیع عادلانه ثروت، رشوه گرفتن، حقوقهای نجومی، كمرنگ شدن اعتقادات دینی و نشست و برخاست با افراد ناباب و خلافكار، زمینه را برای ارتكاب چنین جرمهایی بهراحتی فراهم میكند.
تا زمانی كه اختلاف طبقاتی شدید در جامعه وجود داشته باشد، بهنحوی كه فردی با پورشه انسانی را به قتل برساند و بعد به راحتی بگوید دیهاش را پرداخت میكنم، شاهد بروز چنین جرمهایی و به مراتب بدتر در جامعه خواهیم بود.
به همین دلیل، برخی افراد برای تامین نیازهای مالی خود، متوسل به انجام هركاری مانند سرقت و زورگیری میشوند. یك علت دیگر گرایش برخی به زورگیری، كمرنگ شدن ارزشها، هنجارها و خودكنترلی است. در شهرهای بزرگ افراد بیهویت شدهاند و كسی بهكسی نیست. در گذشته اینطور نبود و اگر كسی كاری انجام میداد، همه باخبر میشدند، اما اكنون در شهرهای بزرگ خودكنترلی بسیار ضعیف شده است.
بهقول كلیفورد شاو، شهرها، دنیای بیگانهها و آسیبهای اجتماعی است و خلافكاران در میان انبوه انسانها گم میشوند. چنین وضعیتی در شهرهای بزرگ كشور مثل تهران، اصفهان، مشهد و بهخصوص كرج قابل مشاهده است. اغلب افرادی كه اقدام به ارتكاب چنین جرمهایی میكنند، افراد مهاجری هستند كه در خانوادههای نابسامان، بدسرپرست یا بیسرپرست پرورش پیدا كردهاند. بیشتر اینها بیكار هستند و به اعتقادات و ارزشها پایبندی ندارند. به همین علت است كه برای رسیدن به مطامع خود یك زن را طعمه میكنند تا به اهداف پلید خود دست یابند. آسیب و جرم از طریق یادگیری صورت میگیرد و این افراد نیز عمدتا در مناطقی زندگی كردهاندكه بهراحتی در معرض آسیب و جرم بودهاند. پس طبیعی است اقدام به سرقت و زورگیری كنند.
البته تمام این گفتهها به این معنی نیست كه هركسی فقیر و بیكار بود، الزاما به سمت ارتكاب جرم كشیده میشود. میلیونها فقیر و مهاجر وجود دارند كه در خانوادههای معتقد و مقید تربیت شدهاند و به باورهای خود پایبند هستند، اما صحبت ما این است كه مجموع عوامل گفته شده مانند فقر، بیكاری، تورم، عدم توزیع عادلانه ثروت، رشوه گرفتن، حقوقهای نجومی، كمرنگ شدن اعتقادات دینی و نشست و برخاست با افراد ناباب و خلافكار، زمینه را برای ارتكاب چنین جرمهایی بهراحتی فراهم میكند.
تا زمانی كه اختلاف طبقاتی شدید در جامعه وجود داشته باشد، بهنحوی كه فردی با پورشه انسانی را به قتل برساند و بعد به راحتی بگوید دیهاش را پرداخت میكنم، شاهد بروز چنین جرمهایی و به مراتب بدتر در جامعه خواهیم بود.